علی نصیریان:
آنچه ما را تابهامروز حفظ کرده، زبان و فرهنگ ماست
نشست صمیمانه «علی نصیریان» با اعضای باشگاه مخاطبان «موزه سینما» تحتعنوان «یک عمر خاطره، نمای نزدیک» در «سالن فردوس» برگزار شد. در ابتدای نشست، علی نصیریان درباره علاقه خود به نمایشنامهنویسی گفت: «من برای نمایشنامهنویسی به تئاتر نیامده بودم. برای بازیگری آمده بودم و بهطورکامل تمرکزم روی بازیگری بود. معتقدم جوهر کار تئاتر، بازیگریست. هر هنری اعم از کارگردانی، تهیکنندگی، طراحی صحنه و لباس و ... جای خود را دارد اما بازیگری با تمام این هنرها متفاوت است زیرا تمام این عوامل در بازیگری خلاصه میشود». وی بابیاناینکه بازیگری همیشه برایش جذاب بوده است، عنوان کرد: «از بچگی تصنیفها و پیشپردههایی از مرتضی احمدی، قنبری، انتظامی، جمشید شیبانی و ... را که از رادیو پخش میشد، گوش میدادم و همراه این تصنیفها میخواندم و در خانه اجرا میکردم و مشتری همیشگی سینما نور و میهن بودم و گاهی به سینما رکس میرفتم. عشق بازیگری داشتم و ارتباط با مردم در بازیگری برایم جذاب بود و هنوز همینطور است». نصیریان درباره صدای دوبلورها در آثار سینمایی گفت: «علی حاتمی معتقد بود دوبلور با بیان خود چیزی به کار اضافه میکند اما من با او همعقیده نیستم. معتقدم در همهجای دنیا برای دوبله از صدای خود بازیگر استفاده میکنند زیرا خودِ بازیگر، نقش را بازی کرده و به زیروبم کار آشناتر است». بازیگر مجموعه «هزاردستان» درباره نقش جایزه در زندگی یک بازیگر اظهار کرد: «جایزه جایگاه جدی و اثربخشی برای آدمی مثل من ندارد؛ البته از دریافت آن خوشحال میشوم اما زیاد تأثیرگذار نیست. زمانیکه تئاتر را شروع کردیم اصلاً به فکر اسم و رسم و دریافت جایزه نبودیم. نمیدانم هنر بازیگری برای ما چه جاذبهای داشت که بهاینموارد فکر نمیکردیم. پیشنهاد نمیدهم که شما هم اینطور باشید؛ چون زمانه عوض شده است. مهم ایناستکه کار خود را جدی بگیریم. بازیگری کاری خلاقانه و دشوار است که زحمت و تلاش و البته لذت دارد؛ اولین کسی که از کار لذت میبرد خودتان هستید و این لذت ماندگار است». وی درادامه گفت: «آنچه ما را تابهامروز حفظ کرده زبان و فرهنگ ماست. هزارانسالپیش فردوسی شعری سروده است که ما هنوز همان را میخوانیم و هنر همین است؛ نگهدارنده و حفظکننده. هر اتفاقی بیفتد، هنر و ادب این مملکت ما را بههم پیوند میدهد و حفظ میکند. اولین کلاس تئاتر را سال ۱۳۲۹ رفتم و عمر خود را برای تئاتر گذاشتم و کار دیگری جز بازیگری و تئاتر و سینما نکردم. هنر همین است؛ اگر کسی وارد حیطه هنر میشود صحبت دو یا چندسال نیست بلکه صحبت از یک عمر است». وی بااشارهبه همکاری خود با داریوش مهرجویی در فیلم «گاو»، گفت: «مهرجویی بازی مرا هدایت کرد. معمولاً اولین چیزی که مرا مجذوب میکند متن اثر، نگاه و شناخت کارگردان است که درمورد گاو همه این ویژگیها وجود داشت. مهرجویی و ساعدی با همکاری یکدیگر فیلمنامه گاو را نوشتند و وقتی آنرا دیدم متوجه شدم مهرجویی یک آدم دیگر است و شیفته او شدم». نصیریان مطرح کرد: «کارگردان دیگری که شیفته او شدم ناصر تقوایی بود. او نگاه و وسواس خاصی در سینما داشت. زمانیکه نقش مستر فرهان در ناخدا خورشید را به من پیشنهاد داد چون خودش در جنوب زندگی کرده بود مرا بهخوبی راهنمایی کرد. کارگردانهای خوب تنها یک سرنخ به بازیگر میدهند و تقوایی اینگونه بود. برای راهنمایی نقش مستر فرهان تنها یک جمله به من گفت؛ دلالیست که یک دندانش طلاست! و من دنبال نقش رفتم و آنرا پیدا کردم». وی همچنین بااشارهبه همکاری با دیگر کارگردانها گفت: «همایون غنیزاده فیلمنامه مسخرهباز را برایم فرستاد. از متنی که برای فیلم به من داد فهمیدم او آدم نوآور و خلاقیست. همچنین مسعود جعفریجوزانی که یکی از کارگردانهای کاربلد سینماست که درس سینما را در آمریکا خوانده، وقتی فیلمنامه جادههای سرد را به من داد، فهمیدم در کار خود بهدرستی وارد است چون نگاهش و حرفهایی که میزند به بازیگر ایده میدهد و تقوایی و مهرجویی هم با سابقهای که دارند، اینگونهاند». نصیریان خطاب به جوانان گفت: «حال و آینده هنر نمایش در دست شما جوانان است. یادتان نرود برای کار هنر کمآوردن معنا ندارد؛ اگر هدفی دارید باید آنرا پیگیری کنید. اگر شکست خوردید، اگر نگذاشتند و نتوانستید کار کنید، ناامید نشوید. خلاقیت مانند آب است؛ نشت میکند، بیرون میآید و راهش را پیدا میکند. اگر جوهر خلاقیت در وجودتان است کار کنید. اگر عشق و علاقه دارید کوتاهی نکنید. از شکست نترسید. کار کنید و خلاقیت خود را آشکار کنید». علی نصیریان در روز ۱۵ بهمن سال ۱۳۱۳ در میدان شاهپور خیابان مهدیخان در تهران بهدنیا آمد. در زمان کودکی از تماشای نمایشهای تعزیه بهوجد میآمد و علاقه اولیه او به صنعت سینما و بازیگری از همان لحظات شکل گرفت. علاوهبر تعزیه؛ وی به هنرهای نمایشی دیگر نظیرِ معرکهگیری، نقالی، پردهخوانی، خیمهشببازی و نمایشهای تختحوضی علاقه داشت. نصیریان در سال ۱۳۲۶ به دبیرستان پیرنیا رفت و آنجا با افرادی ازجمله جمشید لایق، مهدی فتحی و اسماعیل داورفر همکلاس شد. در کنار تحصیل، در کلاسهای «جامعه باربد» واقع در خیابان لالهزار که سال ۱۳۰۵ توسط اسماعیل مهرتاش راهاندازی شده بود ثبتنام کرد. دراینکلاسها معمولاً ادبیات، موسیقی و تئاتر تدریس میشد و نصیریان سال ۱۳۳۰ کتاب هنر تئاتر را در آنجا خواند. فعالیت او دراینکلاسها تا ۱۳۳۲ ادامه داشت و او میخواست در همین مرکز به ادامه تحصیل درزمینه تئاتر بپردازد؛ اما درپی کودتای ۲۸ مرداد، این مرکز بهآتش کشیده و پسازآن، نصیریان مجبور به ترک آن شد. او دراینمیان از علاقه خود دست نکشید؛ بلکه به هنرستان هنرپیشگی رفت که درآنزمان تنها مدرسه تئاتر موجود در ایران بود. او پس از شرکت در آزمون ورودی و کسب نمره موردنیاز، وارد این مدرسه شد و پسازآن فعالیتهای خود را بهصورت جدیتری ادامه داد.