شایسته دانش:
به قدرت ترانه در موسيقي اعتقادي راسخ دارم
کاوه مهــراﺩ
«از سالها پيش بهواسطهی علاقه به ادبيات، آثار ادبي و بهویژه شعرهاي نو را مطالعه ميكردم. حالوهواي خاص شعر و فضاي گرم، شاد و متفاوتش ترغيبم كرد كه بهسمت ترانه جذب شوم و با جديت شروع به نوشتن كردم. شايد اوايل ساده و بيپيرايهتر مينوشتم؛ اما با مطالعه و آگاهي از اساس كار، ترانههايم را سمتوسويي تازه بخشيدم و نگاهم را وسيعتر کردم». شایسته دانش؛ مترجم، نويسنده و ترانهسرا، اینگونه خودش را معرفی میکند و در ارزیابی وضعیت ترانهسرایی امروز میگوید: «اگر بخواهم در اين خصوص صادق باشم، جز بعضي آثار، بخش كثيري از ترانهها از ضعفهاي نگارشي، وزني، واژگاني و... رنج ميبرند و جاي ويرايش زيادي دارند. شايد علت اين عارضه، عدم آگاهي و دانش كسانيست كه تنها بهدليل علاقه يا بهصفكردن كلمات در تنهايي خود و دادن آهنگ به همان كلمات، متاسفانه تصور ميكنند كه ترانه نوشتهاند». او در پاسخ به این سوال که آیا در این سالها با زیادشدن شمار ترانهسراها، ترانهها هم از نظر کیفی رشد داشتند؟ میگوید: «فكر ميكنم غير از برخي موارد، از نظر كيفيت رشد چنداني را شاهد نبوديم و حتي از برخي شاخصها دور هم شديم. كمتر كسي اينروزها در نوشتن شعر و ترانه به مفهوم وراي كلمات توجه ميكند و اين مسئله، حاصل عاميانهنويسي محض است. برای مثال، وقتي سهراب سپهري ميگفت «من به اندازهی يك ابر دلم ميگيرد/ وقتي از پنجره ميبينم حوري/ دختر بالغ همسايه/ پاي كميابترين نارون روي زمين/ فقه ميخواند» نه نظر سويي به دختر همسايه دارد و نه قصد تشريح منابع طبيعي را؛ بلكه از قبال اين مفهوم درصدد است بيتوجهي آدمها را نسبت به اطرافشان گوشزد كند! آنچه شعر و ترانه را حائز كيفيت ميكند، زيبايي ذاتي به شكرانهی مفاهيم بديع است نه صرفا سازگاري كلمات». وقتی از او میپرسم چقدر به ترانه در بهترشدن یک موزیک اعتقاد دارید؟ جواب میدهد: «به ملموسي و قدرت ترانه در موسيقي اعتقادي راسخ دارم. اينروزها خيلي از اشكالات وزني و قافيهاي با لحن بيان خواننده پوشانده ميشود؛ اما به عقيدهی من يك ترانهی قوي كه مسيرش مشخص باشد و به بيراهه نرود، میتواند تأثير كلام و بيان را صدچندان كند؛ طوريكه كلمات در ذهن بنشيند و در گوش طنين داشته باشد. در واقع ترانهی خوب در كنار صدا، موسيقي و تنظيم بايد مجموعهی خوبي را تشكيل دهند و نقص هر یک، ضربه به نتيجهی كار ميزند». او میگوید که بیشتر ترانههايش از موضوعات اجتماعي نشئت گرفتهاست و ادامه میدهد: «البته طبيعيست كه سوژههاي رمانتيك بيشتر مورد توجه جوانان است و من سعي ميكنم در عين تنوع موضوعي، شمهاي بيان عاشقانه هم در بخشي از اشعار لحاظ كنم كه بيشتر ذهن را قلقلك ميدهد و طبعا جذابتر خواهد بود». شایسته دانش، در مورد اینکه آیا زبان ترانه الزاما باید جنس ادبیات روزمرهی زمان خودش باشد، میگوید: «به عقيدهی من، اقتضاي زمانه همين است. با ورود روزافزون افراد به صفحات مجازي و رواج بيان مكتوب در قالب چت و گفتوگوهاي اينترنتي، بیشک اولين چيزي كه توجه ما را جلب ميكند «غلط املائي» بیشتر واژهها و بدتر از آن، حتي كلمات متداول و روزمره است. اين موضوع متأسفانه بيانگر اشراف اندك بر زبان فارسيست و البته خطر بزرگي براي كودكان زبانآموز است. حال تصور كنيد در چنين فضايي، از قالبهاي شعري پيچيده هم استفاده شود! آنچه در روايت اين مطلب ميشنويم و ميبينیم ديگر چيزي جز طنزي زننده و تمسخرآميز نخواهد بود! شايد بهتر باشد روي بنيانهاي دانش گفتار و نگارش، عميقتر تعمق كنيم».