سخن مدیرمسئول
خواب طولانی مسکن
مسکن و معاملات آن مدتهاست در خوابی عمیق فرو رفته و گویی بیدار بشو نیست. به عبارت دیگر مسکن در رکود کامل به سر میبرد. پنداری مردم برای تهیه سرپناه انگیزهی گذشته را ندارند و گرمای خریدوفروش و رهن و اجاره در بازار به سردی تبدیل شده و دیگر از رونق گذشته خبری نیست. با تمام این احوالات وقتی تابلوهای بزرگ و تبلیغات گسترده از املاک و مسکن را در هر خیابان میتوان دید و تعداد آژانسها را معمولا در حال افزایش میبینیم، با خود فکر میکنیم به چه علت برای یک حرفهی راکد این همه خواهان وجود دارد؟ شاید هم به آیندهی نامحتوم آن فکر و بهنوعی سرمایهگذاری میکنند. دولت در این دوران رکود، ترفندهای زیادی را برای شکوفایی و رونق دوبارهی مسکن به کار بسته است؛ اما چندان نتیجهبخش نبوده، وامهای 80 و 100میلیون تومانی نمیتواند قفل بستهی رکود را باز کند، چراکه زوجهای جوان به هیچ وجه نمیتوانند از چنین وامهایی استفاده کنند. روی همین اصل قیمتها از چند سال پیش تاکنون ثابت ماندهاست. انبوهسازان، رغبت خود را برای ساخت برجها و انبوه مسکن از دست دادهاند. در چنین حالتی میزان عرضه بسیار بالا و میزان تقاضا بسیار پایین و سرمایههای انباشته و هنگفت همچنان بدون گردش هستند. ادامهی وضعیت کنونی میتواند برای آینده یک بحران جدی را ایجاد کند، چون سرمایهگذاران از این پس از مسکن روی برمیگردانند و سرمایهی خود را در جای دیگر به کار میاندازند. آنچه مایهی تعجب میشود قیمتهای بالای مسکن است که خود حدیثی دیگر دارد. در نقاط شمالی و به اصطلاح بالای شهر، افزایش قیمتها حتی تا مرز 25میلیون تومان رسیدهاست که از نظر منطقهای شامل مناطق 1 و 2 میشود و در مناطق جنوبی تهران، قیمتها از یکمیلیون و 700هزار تومان تا سه میلیون تومان در نوسان است. بدیهیست این رکود همچنان ادامه خواهد داشت تا انتخابات ریاستجمهوری که شاید شش ماه پس از آن، شرایط مسکن تکانی بخورد. اقتصاددانان معتقدند در ایران چون سایر کشورها از چند ماه قبل از انتخابات ریاستجمهوری تا چند ماه بعد از انتخابات، در بیشتر زمینههای بازرگانی و معاملات نوعی بلاتکلیفی بر بازار حاکم میشود که اجتنابناپذیر است. در این میان بسیاری از مشاغل در نتیجهی رکود در بازار مسکن تعطیل شدهاند. همچنین تعداد زیادی در قالب انبوهسازی یا چند طبقه به واسطهی همین رکود، نیمهتمام و بلاتکلیف مانده و سرمایهگذاران رغبتی به تکمیل آن ندارند که در صورت ادامهی وضعیت کنونی سرمایههای زیادی نیز از این منظر از بین میرود. به نظر میرسد برای بازسازی بافتهای فرسوده و تکمیل پروژههای نیمهتمام اگر دولت به طور جدی ورود کند یا اختصاص بودجه برای تکمیل چنین بافتهایی میتواند یک شوک مناسب را به بازار وارد کند. از سوی دیگر مشکل اصلی مسکن در حالت کنونی متوجه کارکنان و حقوقبگیران و زوجهای جوان است که به هیچ وجه توانایی خرید مسکن ندارند که شاید اعطای وام مناسب برای این طبقات ضعیف بتواند بیخانهها را صاحبخانه و سرمایهگذاران را از خطر سقوط و ورشکستگی نجات دهد. امیدواریم دولت تدبیر و امید در این ماههای آخر دورهی اول ریاستجمهوری برای کمک به اقشار نیازمند و متوسط جامعه سیاستهای مشخصی را در حوزهی مسکن دنبال کرده تا به خانهدار شدن آنان منتهی شود.