برای برخی هموطنان «سفارتنشین»
در این نوشته قصد زنده کردن تضادهای قومیتی و یا نژادپرستانه را نداریم و معتقدیم که همه مردم جدا از دین و مذهب و رنگ و نژاد و ملیت از کرامت و حقوق انسانی برابر برخوردارند چه در کشور خود باشند و چه در خاک کشوری بیگانه. بهواسطه «عدم حساسیت شغلی» و نیز بهمنظور «کاهش هزینههای» دیپلماتیک برخی افراد که در سفارتخانهها خدمت میکنند از تابعیت کشور میزبان برخوردارند، اما به لحاظ حقوقی و قواعد بینالملل صلاحیت محلی دادگاههای کشور میهمان بر آنها حاکمیت دارد. همچنین برخی از کشورها بر خلاف عرف رایج دیپلماتیک و نیز در جهت همسویی با کشورهای اصلاحا قدرتمند و در راستای اتخاذ سیاست «انزوای ایران»، مدتهاست نسبت به تکریم ایرانیان متقاضی مسافرت به چنین کشورهایی کوتاهی کرده و بعضا شرایط بسیار سختی را برای آنها رقم میزنند. این موضوع چنان است که متاسفانه شاهد این مهم هستیم که رفتارهای نامتعارف اتباع آن سفارتخانه بعضا بر روی رفتار همین هموطنان کارمند آن سفارتخانه نیز تاثیر سوء گذاشته و تاسف بار تر اینکه برخی از آنها مشمول ضربالمثل «کاسه داغتر از آش» هم میشوند! در شبکههای اجتماعی مجازی و به مناسبتهای مختلف آئینی و مذهبی عموما شاهد آنیم که ایرانیان یاد تاریخ با سابقه خود افتاده و قدمت فرهنگ و تمدن این مرز و بوم را نشانه برتری قومی و ملیتی خود میدانند، اما در بستر جامعه که حرکت میکنیم رفتارها و اعمالی را شاهدیم که از آن فرهنگ و تمدن به کلی فاصله دارد و انگار آن سابقه طولانی و تابوی عظیم فقط در حد شعار باقی مانده است و اتفاقا در امور حکومتی نیز شاهد طرحهای نوآورانه مثل «تکریم ارباب رجوع» هستیم و اخیرا هم که مزین شدیم به «منشور حقوق شهروندی». همین که چنین برنامههایی برایمان ترسیم میشود خود میتواند گواه صادقی باشد بر فاصله ملت با چنین احترامات متقابلی که در آن شعارها آمده است. برگردیم به اصل ماجرا که یادآور شویم اگر سفارتی در ایران مجوز ورود ما را به کشورش صادر میکند، عمده آن جلب گردشگر و بازرگان است و خروجی آن حتما «انتفاع مالی» برای کشور متبوعش، حال رفتار دور از شان برخی از دست اندرکاران بخش کنسولی آن سفارتخانه هرچه نامتعارفتر باشد، مشمول «خود کرده را تدبیر نیست» میشود و امید به آن میرود که رفتار متقابل دیپلماتیک اثر آن را خنثی کند. اما اگر چنین رفتارهایی از سوی هموطنان شاغل در آن بخش باشد باید چگونه اثر آن را مرتفع کرد؟ اینجاست که مجددا یاد آن ضربالمثل «از ماست که برماست» خواهیم افتاد و جز تاسف و تاثر برایمان باقی نمیماند. تاریخ این ملت افراد خائن به آرمانهای ملی و ایرانی را در آئینه خود به یادگار دارد، اما در آن سو هم بودهاند و هستند راد مردانی که شاید نان اجنبی خورده باشند اما مهر مام میهن و خانواده آن را به زر و سیم نفروختند و در تاریخ ماندگارتر ماندهاند. بیایید همان رفتار شعارهایمان را برای خودمان به درستی هجی کنیم. اگر دست به دست هم نمیدهیم به «مهر» ، رو در روی هم نیاستیم به «بیمهری». /مهدی حاجمحمود عطار/ خبرآنلاین