• شماره 748 -
  • 1394 يکشنبه 5 مهر

سیاستمداران معروفی که از ایدئولوژی‌ خود برگشتند

حزب باد

«ویکتور هوگو» در تاریخ به عنوان نویسنده‌ای خلاق و پرکار شناخته شده است. او که سابقه نوشتن کارهایی در سبک‌های مختلفی از شاعرانه، درام و تخیلی را هم دارد، در اذهان عمومی به عنوان نویسنده آثاری چون «بینوایان» و «گوژپشت نتردام» ثبت شده است. با این حال باید دانست که مرد داستان‌های برخاسته از دل اجتماع، در زمان خودش از سوی مردم به عنوان یک «سوسیالیزم» و منتقد دولتی نیز مطرح بود. به نوعی اولین کسی که افکار سیاسی را در او پرورش داد مادرش بود؛ زنی پیرو جنبش آزادی به شیوه «ولتر» که در روزهای شکل‌گیری اندیشه «هوگو» نسبت به مسائل روز و جامعه نقش قبل توجهی داشت. با این حال او طی دوران مختلف، نشان داد که ثبات سیاسی ماندگاری ندارد و هر از گاهی به علتی، تغییر رویه می‌داد. این مساله را شاید بتوان در نگاه او در زمینه ادبیات هم دید. وی در مقدمه یکی از آثارش نوشته بود: «بشر در طول حیات خود، پیوسته یک نوع تمدن و یک نوع جامعه نداشته ‌است؛ بشریت مانند هر یک از واحدهای خود، یعنی انسان‌ها، بزرگ شده، بالیده، به بلوغ رسیده و آن‌گاه به پیری پر عظمت خود رسیده است». اما این سیر تحولی و بلوغ فکری سیاسی در «هوگو» دوره پرتلاطمی را طی کرد تا به یک نقطه آرامش برسد. «هوگو» در اواخر عمر، یکی از پیشروان جمهوری‌خواه فرانسه بود و حتی در دوره‌ای هوادار مشتاق شرکت در تظاهرات سیاسی شد. «هوگو» در عنفوان جوانی به شدت مجذوب حاکمیت مطلقه «لویی شانزدهم» بود؛ حتی بسیاری از اشعار دوران جوانی وی نیز بازتاب همین نگرش وی بودند اما با قدرت گرفتن دولت بعدی و اعمال سانسور شدید بر آثارش، «هوگو» از حاکمیت وقت برید. این در حالی بود که شاید بسیاری از علاقه‌مندان او ندانند که این نویسنده جوان حتی در سال ۱۸۴۵ از طرف شاه به مجلس اعیان دعوت شد و یک پست سیاسی در حکومت وابسته به قانون اساسی شاه لوئی فیلیپه، قبول کرد. کاری که به شدت از سوی بسیاری چهره‌های وقت مورد نقد قرار گرفت و او را تا مرز انزوا کشاند. «هوگو» که پدرش افسر ارتش ناپلئون اول بود، در سال‌های 1830 به سمت جنبش «بناپارتیسم» متمایل شد و حتی به یکی از هواداران ویژه پسر «ناپلئون» هم تبدیل می‌شود؛ تا آن که پسر «ناپلئون» می‌میرید و «هوگو» به دنبال انقلاب 1848 دنباله‌روی برادرزاده او شد که «لوئی ناپلئون» نام داشت و به عنوان «ناپلئون سوم» مشهور شد. «ناپلئون سوم» دیکتاتوری تمام‌عیار بود که رفتارهایش باعث دلزدگی «هوگو» شد و او را به یکی از منتقدان جدی سیاست‌های دولت وقت تبدیل کرد. او در انتقادهایش چنان تند و تیز علیه حاکمیت می‌تازد که دولت چاره‌ای جز تبعید او نمی‌یاید. این دوری از وطن تا زمان خلع «ناپلئون سوم» از حکومت ادامه داشت و سرانجام «هوگو» به زادگاهش بازمی‌گردد. او از آن پس و تا زمان مرگ تنها حامی دولت‌های جمهوری‌خواهی بود که در فرانسه روی کار آمدند.

 

ارسال دیدگاه شما

روزنامه در یک نگاه
هفته نامه سرافرازان
ویژه نامه
بالای صفحه