گفتوگو با بهناز بستاندوست دربارهنمایش «باغ آلبالو» و کانال «صداباز»
من، کار سخت را دوست دارم!
مصطفی رفعت
وقتی صدای خوبی داشته باشيد، حتی اگر چيزی حدود يك دهه هم از كارهای تصويری دور باشيد، باز هم میتوانيد رد خوبی از خودتان در كارهای هنری بهجا بگذاريد و اگر توانايیتان در بازی به اندازه «بهناز بستاندوست» باشد، قطعا نقشهای قديمیتان همچنان تصوير شما را در حافظه مخاطب زنده نگه خواهد داشت؛ این چیزی است که وقتی سال گذشته هنگام تمرینات نمایش «اتاق 498» با وی به گفتوگو نشستم، در ذهنم شکل گرفت. یادم هست، او که نمایشهایی چون «عشقآباد»، «سلطان مار» و «معرکه در معرکه» را در پرونده حرفهایاش دارد، در آن گپ کوتاه گفته بود: «تئاتر، همیشه برای من، تازگی و بدیعبودن خودش را دارد. راستش آنچه در صحنه نمایش میبینم را در هیچجایی نمیبینم؛ هرچند هر مدیومی زیباییهای خودش را دارد». بهناز بستاندوست که لیسانس نمایش دارد، سال گذشته بعد از یکدهه دوری به صحنه برگشت و آنزمان گفت: «10سالی میشد که کار صحنه نکرده بودم. هرچند در فاصله كوتاهي که برگشتهام، پنج،شش کار انجام دادم. این وقفه بهخاطر تولد پسرم بود که میخواستم کنارش باشم. هرچند فعالیتهایم را در رادیو ادامه میدادم. هنگامی که حس کردم فرزندم کمی از آبوگل درآمده، به صحنه برگشتم و خیلی خوشحالم؛ چون عشق اول و آخرم، صحنه تئاتر است». حالا در واپسین روزهای سال 95 او بار دیگر در کاری قدرتمند ظاهر شده و همراه با کریم اکبریمبارکه، مهدی میامی، پرستو گلستانی، هوشنگ قوانلو، قربان نجفی، محسن بهرامی، بهار نوحیان، گیلدا حمیدی، حامد زحمتکش، مهسا باقری و حمیدرضا حیات نمایش «باغ آلبالو» آنتوان چخوف را برای اکبر زنجانپور تمرین میکند که بین ۲۴ بهمن تا ۲۷ اسفندماه ۱۳۹۵ در تالار وحدت بهروی صحنه خواهد رفت. بستاندوست در پاسخ به اینکه چقدر از علت پذیرش حضور در نمایش «باغ آلبالو» به متن، چقدر به کارگردان آن یعنی اکبر زنجانپور و چقدر به خود نقش، برمیگشت، میگوید: «هر سه این موارد، تعیینکننده بودند؛ اما حضور آقای زنجانپور بهعنوان کارگردان، اهمیت بیشتری داشت؛ به این خاطر که ایشان یکی از چخوفشناسان ایران هستند که چندین اثر از چخوف را هم در تئاتر و هم در رادیو، کارگردانی کردهاند و این شناخت، ناخودآگاه باعث اطمینان خاطر میشد که نتیجه کار، قابل قبول خواهد بود». بستاندوست در پاسخ به این سوال که آیا پیش از این، «باغ آلبالو» را بهشکل نمایش صحنهای یا رادیویی کار کرده است، میگوید: «باغ آلبالو را خیر؛ اما نمایشنامه دایی وانیا را با آقای زنجانپور در رادیو کار کردیم. من در آن کار، نقش یلنا را بازی کردم که تجربه بسیار ارزشمندی بود». بازیگر فیلمهای سینمایی «ساحره» و «چهارشنبه» درباره اینکه هنگام پذیرش کاری که متن معروفی از نویسندهای معروف دارد که بارها کار شده، چقدر به نگاه متمایز کارگردان در چگونگی اجرا توجه میکند، توضیح میدهد: «قطعا هر کارگردانی با توجه به دانش، تجربه و خلاقیتهای فردی خودش به متنی که میخواهد کارگردانی کند، نگاه میکند. اما نگاه تازه، نگاهی که سهلانگار نیست و دنبال آن است که با مطالعه همهجانبه و شناخت، اثری بهیادماندنی بیافریند، برایم جذابتر است؛ هرچند که این نوع نگاه، انرژی و وقت بیشتری میطلبد اما نتیجه کار برای کل گروه، دلنشین است». او که تجربه بازی در تئاتر «خسیس» به کارگردانی ابوالفضل پورعرب را بر اساس متنی از مولیر نیز در کارنامهاش دارد، درباره ترجیحش به حضور در نمایشنامههای کلاسیک یا معاصر، میگوید: «برای بازیگر حرفهای، معاصر یا کلاسیکبودن متن تفاوتی نمیکند. بازیگر حرفهای دنبال نقشآفرینیهای متفاوت است برای آموختن نکتههای تازه از مسیر محکزدن تواناییهای خودش در همفکری با کارگردان. اما شکی نیست که اصل، متن است؛ بدون توجه به زمان و نویسندهاش». بستاندوست درباره همکاری با اکبر زنچانپور میگوید: «آقای زنجانپور در دوران دانشگاه، استاد من بودند و افتخار شاگردی من نسبت به ایشان به سالها قبل برمیگردد. بعد در رادیو، سالها کارگردان من بودند. همیشه و همهجا گفتهام به ایشان مدیونم؛ چون بسیار سختگیرانه و مسئولانه نسبت به کارگردانی برخورد میکنند و بهدلیل اینکه بازیگری را بسیار خوب میشناسند، همیشه در همه نقشهایی که من برایشان بازی کردم، زوایایی از نقش را به من شناساندند که خودم شاید اصلا نمیدانستم که توان بازی به آن شکل را دارم. در باغ آلبالو هم هر لحظه از تمرین برایم تجربهای بسیار ارزشمند بوده است». بستاندوست که افزونبر سینما، تلویزیون و تئاتر، بهخاطر صدای خوبش فعالیتهای گستردهای هم در رادیو داشته است، در پاسخ به اینکه بازی در نمایش صحنهای برایش جذابتر است یا نمایشهای رادیویی؟ میگوید: «بازی در هر مدیومی، جذابیت خودش را دارد. من از تئاتر شروع کردم و همیشه صحنه برایم جایگاه ویژهای داشته و دارد. ولی بازیگری رادیو دنیایی است که در توان هر کسی نیست و نیاز به قدرت تخیل بسیاربسیار قوی دارد. بازیگر در رادیو فقط متکی به صداست. بدن، لباس، دکور، گریم و... وجود ندارد. بازیگر باید این توان را داشته باشد که بدون تمام امکاناتی که میتواند در بازتاب نقش کمککننده باشد، نقشآفرینی کند. بنابراین، بازیگر در رادیو کار بسیار سختی پیش رو دارد و من، کار سخت را دوست دارم». آنها که فعالیتهای بهناز بستاندوست را دنبال میکنند، میدانند که کانال تلگرامی او با عنوان «صداباز» یکی از معدود کانالهای هدفمند و برنامهریزیشده است که غالب آنچه در آن به اشتراک گذاشته میشود، ماحصل تلاش حرفهای او بهشکل خوانشهای مختلفی از متن، داستان کوتاه، شعر و نمایشنامه تا اجراهای تکنفره است. او درباره اینکه با چه انگیزهای کانال «صداباز» را راه انداخت و قرار است این کانال به کدام هدف ذهنی و هنریاش منتهی شود، با اشاره به جملهای از شخصیت رانوسکایا در متن «باغ آلبالو» میگوید: «واریا عادت داره که هر روز صبح بیدار بشه و کار کنه و حالا که کاری نداره، مثل ماهیایه که از آب بیرون افتاده باشه!.. این جمله زیبا را بسیار دوست دارم. این جمله، نقل زندگی ماست. یک بازیگر وقتی کار ندارد، مثل همان ماهی است که آب را از او گرفته باشند. من بهجای دستوپازدن روی خشکی، راهی پیدا کردم برای بقای روحم. از آنجایی که قبلا سابقه کار با نرمافزارهای ادیت هم داشتم، از این امکانات استفاده کردم و برای خودم و تنهاییهایم دنیایی ساختم و کانال تلگرام، امکانی داد که دنیای خودم را با دیگران شریک شوم. خوشبختانه فیدبکهای خیلی خوبی هم دریافت کردم و همین انرژیهای خوب از سوی مخاطبان، من را به ادامه راه امیدوار کرد». وقتی از او میپرسم که «صداباز» را چقدر پروژه خودخواهانهای به لحاظ عرصهای برای نمایش تواناییهای بهناز بستاندوست میبیند، پاسخ میدهد: «بدون خودخواهی بله! برای سنجش و بعد نمایش توانایی خودم، به این دلیل که در رادیو، امکان این نبود که بهشکل انفرادی به عنوان بازیگر، شعرخوانی کنم یا داستان بخوانم. از آنجا که از روز اول هم از همه همکارانم بهخصوص در رادیو تقاضای همکاری کردم و دوستانی هم لطف کردند و چندبار حضور داشتند، هرگز نمیشود، این کار را خودخواهی دانست». این بازیگر درباره اینکه آیا میتوانیم کانال اختصاصیاش را یک رادیوی اینترنتی بدانیم یا اساسا قابلیت تبدیلشدن به چنین ابزاری را دارد یا نه، توضیح میدهد: «تلگرام، پدیده نوپایی است. نمیدانم به کجا خواهد رسید. مهم این است که الان مخاطبان زیادی دارد و جایگاه ویژهای بین مردم پیدا کرده است و خب، وقتی در کانالها، جوانترهایی که در رادیو نیستند، با تولید پادکست، دکلمه شعر و کتابخوانی، مخاطب پیدا کردهاند، چه بهتر که هنرمندان حرفهای رادیو هم، در این زمینهها کار کنند و تولید خود را با مخاطب به اشتراک بگذارند. طبیعی است که اگر چند نفر با نگاهی حرفهای، به تایم مشخصی در تولید و برنامه پخش منظمی برسند، این رسانه همانند رادیو است؛ اما اینترنتی». او درباره نحوه انتخاب، ضبط و اجرای کارها میگوید: «سوال خوبی است. همیشه انتخاب، سختترین بخش کار است. همانطور که قبلا هم اشاره کردم، تلگرام بسیار نوپاست و من هم که تجربه برنامهسازی بهشکل حرفهای نداشتم. در طی این چندماه که درگیرم، کانال، آهستهآهسته راه خودش را پیدا کرده است. در حال حاضر، ویژگی خاصی که در انتخاب متنها برام اهمیت دارد، نمایشیبودن آنهاست؛ چه شعر و چه داستان». او با اشاره به اینکه یکی از اهداف مهمی که دنبال میکند، این است که مخاطب، فرق گوینده صرف با یک بازیگر را بشناسد، درباره عنوان کانال اختصاصیاش میگوید: «نمیدانم واژه صدابازیگر یا صداپیشه چقدر درست است. ولی متاسفانه هنوز افراد زیادی هستند که فرق این دو پیشه یعنی بازیگری و گویندگی را نمیدانند. من یک بازیگر هستم و با توان بازیگریام متنی را اجرا میکنم. من گوینده نیستم؛ بازیگرم و به همین دلیل، اسم کانال شد صداباز که مخفف صدابازیگر است». بستاندوست ادامه میدهد: «در ابتدا در این فکر بودم که با گروهی از دوستانم کارهای نمایشی تهیه و کانال را راهاندازی کنیم؛ ولی بهدلیل نداشتن امکانات لازم و کافی، این امر مقدور نشد. بهتنهایی کار کانال را شروع کردم. دوستان و همکارانم بهصورت مقطعی همراهیام کردند و بسیار از همگی سپاسگزارم. نسیم خراشادیزاده، علی تاجمیر، عرشیا عشقی، مرجان آستانه، سمیه خطیبزاده و... ولی در حال حاضر، در بخش موسیقی آقای مهرداد بیات همکاری صمیمانه و جدیای دارند و در بخش داستانها و شعر، خودم امور را مدیریت میکنم». این هنرمند درباره برنامههای جاری و آتی خود میگوید: «در سالی که گذشت، بیشترین انرژی من صرف کانال صداباز شده. غیر از بازی در نمایشهای رادیویی و ضبط چند کتاب صوتی، نمایش ناسور را به کارگردانی خانم زمانی روی صحنه داشتم. در دو اپیزود سریال تلویزیونی چرخوفلک به کارگردانی آقای حمیدنژاد بازی کردم و تابستان، نمایشی را به کارگردانی آقای عبدلی تمرین میکردیم که بهدلایلی اجرایش به سال آینده موکول شده و در حال حاضر، مشغول تمرین باغ آلبالو هستم و اگر برنامهریزیها هماهنگ شود، نقشی در کار سینمایی آقای شعیبی بازی خواهم کرد».