سخن مدیرمسئول
کولهبران سختکوش و آماده مرگ
دنیای عجیبی دارد رقم میخورد. مشاغل دولتی و مشاغل خصوصی طبقهبندی شده، کارهای تولیدی، شرکتهای خدماتی و دهها و صدها کارگاه تعطیل شده و به جای آن مشاغلی غیرحرفهای سر برآورده و اصطلاحا بر آن نام شغل نهادهاند؛ پارکبان! این چه سمتی است که از صبحگاهان تا شامگاهان عدهای را در سرما و گرما وادار کنیم بایستند و هر ماشینی در سرزمینی که مالک آن خالق هستیبخش است برای لحظهای توقف، مبالغی بهعنوان حق پارک بپردازند. ماشینی که انواع مختلف عوارض را میپردازد، عوارض سالیانه ماشین، عوارض ایجاد پارکینگ در منزل، عوارض نقل و انتقال، عوارض خرید و فروش و دهها عوارض دیگر و اخذ آن از مالک ماشین. اسم مامور پارک را میگویند پارکبان. نه بیمهای دارد و نه آیندهای، تازه بعد از یکی دو سال عوارض زیادی چون واریس، سیاتیک، دردهای عضلانی و رماتیسم گریبانش را میگیرد، این را میگویند شغل. یکی دیگر از این دست مشاغل را کولهبری میگویند. دردمندان بسیاری که از این راه روزگار میگذرانند، این طبقه جان خود را در کف دست گذاشته و به حمل کولههای با بیش از 100 کیلو و عبور از راههای صعبالعبور و پرتگاههای بزرگ و در لبه گذرگاههای کمعرض در تردد هستند و بر اثر کوچکترین لغزشی چند صدمتر به تنگهها سقوط میکنند. در بین کولهبران از کودکان کمسن و سال تا افرادی بالای 60سال حضور دارند. حمل بستههای بسیار حجیم و سنگینوزن به آنان پیری زودرس و مرگهای ناگهانی را بشارت میدهد. وقتی به سنین بالا با آن پشتهای خمیده توجه کنیم، بلافاصله به طرح خیرخواهانه و بسیار بجای مرحوم شهید رجایی مبنی بر زیر پوشش قرار دادن روستایان بالای 60سال برخورد میکنیم و به عمق و وسعت این طرح خداپسندانه پی میبریم و در دل زمزمه و آرزوی تداوم و استمرار این طرح بسیار عالی را داریم. در ظاهر، این طبقه درآمد قابل قبولی دارند و بیشتر از راه جابهجایی اجناس قاچاق در مرزهای ایران و عراق و حتی ترکیه امرار معاش میکنند و چون مرز مشترک ما با همسایگان بسیار طولانی است، بعضی از کولهبران ممکن است در همه عمر از دستگیری توسط پلیس در امان باشند و از این راه درآمد قابل قبولی هم داشته باشند، بنابراین دستهای از اینان که کار خلاف جابهجایی ارز و حمل کالای قاچاق نمیکنند را میتوان به آسانی ساماندهی و شرایط کار را برای آنان ساده و قانونی کرد. در هفته گذشته متأسفانه چند کولهبر دچار بهمن شده و به آسانی جان باختند. از این منظر باید با تقویت و استقرار نیروی بیشتر نظامی در مرزها برای جلوگیری از فعالیت باندهای بزرگ قاچاق کالا و ارز، قدمهای مهمی در محو آثار قاچاق بردارند و حتی کولهبران را ساماندهی کنند که نه جنسی قاچاق وارد مبادی ورودی کشور شود و نه نیروی انسانی ما طعمه قاچاقچیان شود و از سوی دیگر بازار کشور ما مملو از اجناس قاچاق نباشد. خوشبختانه شنیدهها حکایت از ایجاد سامانه "سپهتن" یا سامانه پیدایش هوشمند تردد ناوگان مکانیزه با استفاده از دستگاهها و تجهیزات بهروز برای مبارزه در امر قاچاق کالا و ارز میدهد که جای خوشحالی بسیار دارد و امید بسیار است که با استقرار این سامانه تا حد بسیاری از حمل قاچاق و خروج ارز از ایران و بالعکس کاسته شود. متأسفانه اجناس قاچاق وقتی وارد میشود درون کانترها جای گرفته و به آسانی به مرکز بزرگ بازار کالا؛ یعنی تهران منتقل میشود و دست آخر اجناس قاچاق به آسانی و در اندازه وفور در دسترس استفاده مردم کشورمان قرار میگیرد. بدیهی است با ورود این اجناس قاچاق به بازار به همان اندازه تولیدات داخلی محو و نابود میشود و حاصل آن ورشکستگی و اخراج گروهی کارگران کارخانجات است که شمار زیاد چند میلیونی بیکار را به کشور تحمیل میکند. امیدواریم برادران مرزداری و نیروهای نظامی مستقر در مرزها در کار خود موفق و منصور باشند.