موج جدید اسلامهراسی در جهان چه تبعاتی دارد؟
شـورش بیدلیـل!
اسلامهراسی در غرب، اگرچه ریشههای ساختاری و سابقهای طولانی دارد، اما حوادث تروریستی اخیر که در پاریس روی داد، میتواند به نقطهعطفی برای مقابله با هراسگستران و تغییر رویکرد سیاستمداران غربی تبدیل شود. به گزارش ایرنا، «اسلامهراسی» که به معنای بدخواهی، ترس یا تعصب علیه مسلمانان است، نخستینبار در سال 1997 میلادی و زمانی به کار برده شد که اندیشکدهی «رانیمید تراست» با انتشار گزارشی به بررسی احساسات منفی جوامع غربی علیه مسلمانان پرداخت. اسلامهراسی، یکی از مظاهر تبعیض و نقض حقوق بشر است و درست به همین دلیل است که رسانههای بزرگ غربی از کاربرد اصطلاح آن، پرهیز میکنند. به هر روی، این پدیده را هرچه که بنامیم، وجود دارد و در برهههایی تشدید هم شده است. حملههای تروریستی داعش به پاریس که به کشته شدن 129 تن و زخمی شدن بیش از 350 تن منجر شد، بار دیگر به احساسات اسلامهراسانه در برخی کشورهای غربی دامن زد. در برخی کشورهای غربی، دینهراسی با ساختار نظام در ارتباط است. در فرانسه، جنبشهای ضد دینی، ریشه در عصر روشنفکری دارد. این جنبش از اواسط قرن هفدهم در غرب آغاز شد و در سراسر قرن هجدهم تکوین یافت. انقلاب فرانسه، نقطهی اوج جنبش روشنفکری بود که ضمن تغییر خشونتآمیز حکومت، حاشیهنشینی کلیسا و جایگزینی آرمانهای آزادیخواهانه را نیز سبب شد. سکولاریسم گسترده در فرانسه که ممنوعیت نمادهای دینی در بسیاری از حوزههای اجتماعی را به دنبال داشته، بیش از هر چیز، عرصه را بر جامعهی مسلمانان تنگ کرده است؛ چراکه اصولا بسیاری از نمادهای مذهبی نظیر حفظ حجاب در میان پیروان دیگر ادیان جدی گرفته نمیشود و این مسلمانان هستند که هم در تنگنا قرار میگیرند و هم در فرانسه به آنان به چشم هنجارگریز نگریسته میشود. پس از بمبگذاریها و تیراندازیهای تروریستی جمعهی گذشته در پاریس، انگشت اتهام، بیش از هر کس به سوی پناهجویانی گرفته شد که خود قربانی جنگهای شبهنظامی و تروریسم بودهاند. پلیس فرانسه در اقدامی شتابزده اعلام کرد گذرنامهی یک جوان 25سالهی سوری را نزدیک به جنازهی یکی از بمبگذاران انتحاری یافته است و گمان میکند این فرد، اوایل ماه اکتبر امسال از مرز یونان به اروپا وارد شده باشد. رسانههای راست افراطی نیز که به طور طبیعی مخالف مهاجران خارجی هستند، دست به قلم شدند و علیه پناهندگان و مسلمانان شروع به تبلیغات کردند. وزیر کشور اسپانیا خواستار قوانین سختگیرانهتر در اروپا و ثبتنام ویژه از همهی مسافران خارجی شد. پلیس بلژیک منطقهی مولنبیک در بروکسل، محل زندگی مهاجران مسلمان را تفتیش کرد و برای یافتن متهمان، به جستوجوی خانهبهخانه دست زد. جوی مشابه در بسیاری دیگر از کشورهای اروپایی نیز به وجود آمد. موج تازهی اسلامهراسی حتی به ایالات متحده هم کشید و شماری از فرمانداران ایالتهای آمریکا اعلام کردند که اجازه نخواهند داد پناهجویان سوری در ایالتهای آنان اسکان داده شوند. موج تازه، البته برای راستگرایان افراطی در اروپا، فضایی برای عرض اندام به وجود آورد. «مارین لوپن»، رهبر جبههی ملی فرانسه خواستار توقف فوری مهاجرت به کشورش شد. جنبش خارجیستیز «پگیدا» در آلمان، هزاران طرفدار خود را به خیابانها آورد و علیه پناهجویان خارجی تظاهرات به راه انداخت. «ویکتور اوربان»، نخستوزیر تندروی مجارستان که پیشاپیش مرزهای کشورش را سیم خاردار کشیده است، گفت: ما فکر نمیکنیم همه تروریست هستند، اما هیچکس نمیداند چند تروریست همراه این مهاجران به اروپا آمدهاند. «گیرت ویلبرت»، سیاستمدار مسلمانستیز و خارجیستیز هلندی، روی صفحهی توییتر خود خطاب به دولت هلند نوشت «بالاخره گوش خواهید کرد؟ مرزها را ببندید!» «کونراد زیمانسکی»، وزیر امور اروپای لهستان نیز گفت «ورشو به دنبال حملههای پاریس، از این پس، توزیع پناهندگان میان کشورهای اروپایی را به عنوان یک راه حل سیاسی به رسمیت نخواهد شناخت». فضای موجود، مسلما شمشیری دولبه است که هم پناهجویان خارجی و هم دولتهای اروپایی را تهدید خواهد کرد. به ویژه آنکه فعالیت و محبوبیت حزبهای راست افراطی نه تنها در کشورهایی مانند آلمان و فرانسه که دارای سابقه هستند، بلکه در کشورهایی مانند یونان و حتی انگلیس هم رو به افزایش است. «حزب مستقل پادشاهی متحده» که عمرش به چند دهه نمیرسد و به خاطر خارجیستیزی و راستگرایی افراطی شهره است، تا چند سال پیش تصور حضور در هرم قدرت بریتانیا را هم نداشت. این حزب اکنون نه تنها در همهی ساختارهای قدرت انگلیس نمایندگانی دارد، بلکه در انتخابات 2014 پارلمان اروپا، با 22 کرسی، بیشترین کرسیهای اختصاصی این کشور را از آن خود کرد. امروز اگر کشورهای اروپایی و آمریکا در چرخشی آشکار، خواستار یافتن راه حل سیاسی برای بحران سوریه هستند، دلیلش این است که از بحران پناهجویان و حملههای تروریستی شبهنظامیان درس گرفتهاند و تمایل ندارند این بحرانها هر روز بیشتر و بیشتر شود. در این فضای جدید، دیپلماسی فعال و هوشمندانه از جانب ایران و کشورهای همسو میتواند به عنوان یک چاره و راه حل جایگزین مطرح باشد و از تهدیدهای به وجود آمده، فرصت بسازد.