• شماره 798 -
  • 1394 چهارشنبه 4 آذر

نگاهی به انیمیشن داستان اسباب‌بازی 3

نوستالژی اسباب بازی‌ها در یک قاب

سایه/ سحر رکنی‌نژاد

بیش از یک دهه از اکران داستان اسباب‌بازی 2 می‌گذرد و در‌این مدت کمپانی پیکسار بعد از 11 سال داستان اسباب‌بازی 3 را در حالی روانه اکران سینماهای جهان کرد که خود کمپانی و بسیاری از علاقه‌مندان ‌این انیمیشن انتظار داشتند که فیلم تبدیل به یکی از پرفروش‌ترین فیلم‌های سال 2010 شود و ‌این رویا زمانی به حقیقت پیوست که فیلم در هفته چهارم از مرز 300 میلیون دلار گذشت. داستان اسباب‌بازی‌ها از سال 1995 شروع شد زمانی که قسمت اول‌این مجموعه اکران شد و باعث یک نوع انقلاب و تحول بزرگ در صنعت و هنر کارتون‌سازی شد و با فروش بالا حیات ‌این مجموعه را مانند انیمیشن‌های دیگری مانند «شرک»، «عصر یخبندان» تضمین کرد. هر چند که نباید از خاطر برد که ساخت چنین کارتون‌هایی در صنعت سینما یک نوع ریسک بزرگ و آشکار به حساب می‌آمد. زیرا کارتون توام با نقاشی دست بسیار مرسوم بوده و داستان اسباب‌بازی از انیمیشن‌ کامپیوتری و‌ایماژهای رایانه‌ای سود می‌جست و یک روش جدید بود و تازگی‌های خود را داشت و برای تماشاگران هم ‌این سیستم غریبه و سزاوار و مورد توجه بود. هر چند که فاقد هرگونه اطمینانی برای تضمین گیشه بود زیرا تجربه نشده بود و نمی‌شد آینده و فرجام آن را حدس زد. به هر حال داستان اسباب‌بازی‌ها 1 تا3 ساخته شدند و در صنعت سینما ماندگار شدند و پس از 11 سال وقفه شاید انتظار داستان اسباب‌بازی 3 روی پرده‌های سینماهای جهان جا گرفت و تا ‌این بار نیز کاراکترهای دوست‌داشتنی خود که حالا 15 کاراکتر جدید به جمع آن‌ها اضافه شده‌اند گیشه‌ها را فتح کنند. از آن‌جا که تعداد کاراکترها با اضافه شدن ‌این 15 کاراکتر به حدود 30 کاراکتر می‌رسد. آن‌ها باید با زرنگی تمام هر کدام مدتی کوتاه را روی پرده سینما به خود اختصاص دهند. به همین دلیل فیلم‌سازان فیلم زمان کمتری را به تعدادی از کاراکترهای قدیمی که برای همه آشنا هستند اختصاص می‌دادند. لی انکریچ کارگردان فیلم از اولین بخش داستان اسباب‌بازی در تمامی ‌این فیلم‌ها نقش داشته و به عنوان ادیتور و کارگردان دوم فعالیت کرده، وی برای ساخت سومین فیلم با احتیاط و ظرافت‌ خارجی وارد عمل شد تا همه اقشار جامعه را از کسانی که 15 سال پیش در زمان اکران نخستین فیلم کودک بودند تا کودکان امروز را جلب فیلم خود سازد، ترس از کهنگی و امید به شروعی جدید موضوعاتی هستند که در فیلم جدید مطرح می‌شوند،‌اندی صاحب 12 اسباب‌بازی دو فیلم نخست که حالا در آستانه رفتن به کالج است به ‌این مسئله فکر می‌کند که باید با‌ این اسباب‌بازی‌های قدیمی چه کار کند. او سرانجام تصمیم می‌گیرد آن‌ها را به یک مرکز نگهداری از کودکان هدیه کند از ‌این‌جاست که ماجرای هیجان‌انگیز اما در عین حال دلخراش اسباب‌بازی‌ها شروع می‌شود. در کل 15 کاراکتر جدید به فیلم اضافه شد که اصلی‌ترین آن‌ها 5 اسباب‌بازی هستند.در قسمت سوم مادر ‌اندی بی‌خبر از اقدام ‌اندی همه اسباب‌بازی‌های او را دور می‌ریزد و اسباب‌بازی‌ها موفق می‌شوند قبل از ‌اینکه ماموران شهرداری آن‌ها را از داخل زباله‌ها جمع‌آوری کنند فرار کرده و سوار ماشین مادر‌ اندی شوند و سر از یک پرورشگاه درآورند جایی که مادر ‌اندی می‌‌خواهد مقداری اسباب‌بازی به عنوان خیریه هدیه دهد. در داستان اسباب‌بازی‌های 1 و 2 سازندگان فیلم به گونه‌ای اسباب‌بازی‌ها را چیده بودند که ‌اندی رئیس اسباب‌بازی‌ها باشد. اما در قسمت 3‌ این وضعیت تغییر می‌کند.‌ این بار اسباب‌بازی‌های او همراه با اسباب‌بازی‌های کودک همسایه به مرکز نگه‌داری کودکان منتقل می‌شوند. طبق داستان فیلم‌ این بار دردسری تازه در انتظار عروسک‌هاست و باید به هر طریق شده از عهده آن برآیند. در ‌این قسمت هم چند ستاره سینما به جای شخصیت‌ها صحبت می‌کنند. «تام هنکس» به جای «وودی کلانتر» «تیم آلن» به جای «باز»، «جان کیوزاک» به جای نقش «جسی»، «جودی بنسو»ن در نقش صدای «باربی» و «دان ریکلز» و «استل هریس» در نقش صداپیشگان «آقا و خانم سیب‌زمینی» هستند. حال ‌این انیمیشن با شخصیت‌های جدید اکران شده و مورد استقبال قرار گرفته و صنعت سینمای جهان بار دیگر شاهد انیمیشنی است که به خوبی توانسته‌این فصل را که همزمان با بازی‌های جام جهانی بود، را مورد استقبال عموم قرار دهد و نه تنها در زمان خود بلکه بعد از 5 سال از اکران هم هنوز جذابیت برای نشاندن مخاطب به پای دستگاه‌های پخش‌کننده را دارد.  
در 15 سالی که از عرضه داستان اسباب‌بازی یک می‌گذرد پیکسار و هنر انیمیشن‌سازی هم رشد چشمگیری داشته و قدم در وادی‌هایی تازه نهاده‌اند و فقط کاراکترهای داستان اسباب‌بازی نیستند که تغییر شکل و هویت داده و بهتر و شاید کامل‌تر از گذشته شده‌اند. در سال 1995 که فیلم اول روانه بازار شد برای تماشاگران تازگی داشت. بیم و ترس و دل‌نگرانی تهیه‌کنندگان و احتمالات دیگر بر سر فروش جهانی فیلم حسی از تردید را برای کارگردان و سازندگان فیلم پدید آورده بود. اما با فروش 360 میلیون دلاری قسمت اول ساخت قسمت دوم هم تضمین شد و بعد از چهار سال از زمان ساخت قسمت اول قسمت دوم ساخته شد و با فروش 485 میلیون دلاری امید تهیه‌کنندگان را به ساخت قسمت سوم بیشتر کرد و باعث پایه‌گذاری انقلاب کارتونی در صنعت سینمای‌ هالیوود شدند و همین عوامل باعث شد تا نسل‌ها و روال بعدی کارتون‌سازی و بهتر بگوییم سایر تهیه‌کنندگان انیمیشنی نیز به دنبال قصه و داستان‌های متفاوت و شیوه‌های تازه و نوین در‌این صنعت سرگرمی‌سازی باشند.
البته کمپانی پیکسار تهیه‌کننده داستان اسباب‌بازی‌ها بیش از دیگران در ساخت انیمیشن‌های کامپیوتری موفقیت داشته و با آثاری چون شرکت «هیولاها»، «وال‌.‌ای»، «up»، «پیدا کردن نمو»، «خارق‌العاده‌ها» و «ماشین‌ها» که جملگی خوب و پرفروش بودند استادی خود را به رخ جهان و صنعت سینما کشید. بنابراین لی انکریچ کارگردان اسباب‌بازی‌ 3 همه موارد فوق را می‌دانسته و فیلمی که سال 2010 روانه اکران عمومی کرده دقیقا ملاحظات مورد بالا را داشته‌ است وی می‌دانسته که مردم مشتاق هستند بدانند که اسباب‌بازی‌ها چه سرنوشتی پیدا می‌کنند و آیا قسمت سوم می‌تواند کشش و جذابیتی لازم را برای استقبال مردم داشته باشد یا نه؟ و امروز لی انکریچ خوشحال از زمانی 11ساله است که برای ساخت قسمت سوم صرف شده و شیفتگان سینما با استقبال از‌این قسمت یک خسته نباشید اساسی را برای عوامل فیلم به همراه آورند. از دیگر نقاط برجسته اهمیت انیمیشن‌های داستان اسباب‌بازی، فیلم‌نامه‌های خوش‌پرداخت آن‌هاست. عناصری که قصه را در این سه قسمت از این فیلم به خوبی پیش می‌برند، هیجان و تعلیق‌اند که به استخوان فیلم‌نامه نشسته‌اند و در تک تک صحنه‌های فیلم وجود دارند، البته رعایت اوج و فرودهای قصه و وجود سکانس‌های دراماتیک فراموش نشده است. غالب فیلم را صحنه‌های تعقیب و گریز و کشمکش اسباب‌بازی‌ها با دنیای اطراف‌شان تشکیل می‌دهند. بارها در متونی که به انیمیشن پرداخته‌اند به این نکته اشاره شده که چطور مرز بین کودکی و بزرگ سالی برداشته می‌شود و انیمیشن‌ها به پیوند دهنده دنیای والدین و فرزندان تبدیل می‌شوند و با هل دادن همه به سمت دروازه‌های کودکی روح را تلطیف می‌کنند، تکرار تمام آن حرف‌ها دوباره کاری و بیهوده است. حالا که می‌دانیم انیمیشن‌ها با فیلم‌های روز دنیا هم‌سو هستند، بیاییم در بعدی تازه‌تر به این محصول به عنوان مدیومی برای امکان طرح مسائلی فکر کنیم که در سینما نمی‌توانند به این روشنی جواب بگیرند. به عنوان مثال اسباب بازی و صاحبش که استعاره‌ای از آدم‌ها و روابط و تغییرات‌شان هستند.

 

ارسال دیدگاه شما

روزنامه در یک نگاه
هفته نامه سرافرازان
ویژه نامه
بالای صفحه