Foreign Policy گزارش داد؛
کار سخت بایدن برای بازسازی ویرانههای ترامپ
برخی معتقدند؛ حضور دونالد ترامپ بهعنوان رئیسجمهوری ایالات متحده و کژرفتاریهایش، آسیبی جدی به نهادهای دموکراسی ایالات متحده وارد کرده. او سیاست امور خارجه را برای تأمین منافع سیاسی خودش بهکار گرفت، هنجارهای انتخاباتی را کنار زد و یک حزب جمهوریخواه وحشتزده را به زمین بازیاش کشاند. انتخاب دوباره او، گسست نهادهای قانون در ایالات متحده و تائیدی بر گفته خودش است که بهعنوان یک رئیسجمهوری «هرکاری بخواهم انجام میدهم!» این نگرانیها حتی ازسوی بسیاری از جمهوریخواهان نیز ابراز میشود. آنها گفتهاند دور دوم ریاستجمهوری ترامپ تهدیدی برای دموکراسی آمریکاییست. حتی اگر جو بایدن پیروز شود، بهبودِ اوضاع در ایالات متحده زمان زیادی میبرد. انتخابات آتی را میتوان مهمترین انتخاب در تاریخ آمریکا نامید. اگر ترامپ انتخاب شود، دیگر هیچکس نمیتواند بگوید که اشتباهی رخ داده است. آری! تائیدیست بر راهی که خود مردم آمریکا برای آینده انتخاب میکنند. چارلز کوپچان (Charles Kupchan) از دانشگاه «جورج تاون» معتقد است؛ دلیل حساسیت انتخابات آتی ایناستکه در موقعیتهای پیشین، ایالات متحده آمریکا تابهاینحد قدرتمند نبوده است. امروز یک کشور بزرگ، راه خود را گم کرده است. ما درحالورود به یکدوره غیرقابلبخشش از تاریخ هستیم؛ دورهای که توازن قدرت درحالدگرش است. غرب برتری مادیاش را بر آسیا و چین از دست داده است و اینجا دیگر در دوران اغماضگرای پس از جنگ سرد نیستیم. یک لغزش سیاسی میتواند یک تاوان تاریخی را درپی داشته باشد ...؛ جان ایکنبری (John Ikenberry) از دانشگاه «پرینستون» میگوید: «ازنظر بینالمللی، این لحظه، یک لحظه تاریخیست. اگر ترامپ پیروز شود، همه نظام لیبرال پس از جنگ همچنان درهموبرهم باقی خواهد ماند. متحدان ما امیدوارند که ایالات متحده دوباره به نقش سیستمیاش در بازی برگردد». جوزف نای (Joseph Nye) از دانشگاه «هاروارد» نیز میگوید که میتوانیم نفس خود را برای چهارسال حبس کنیم؛ اما هشتسال خیلیزیاد است! گزارش ماه اوت FP Analytics نشان میدهد که در رتبهبندی 36 کشور درواکنشبه ویروس کرونا، ایالات متحده در رده 31ام قرار میگیرد؛ یعنی حتی پائینتر از برزیل، اتیوپی، هند و روسیه. همانطورکه روزنامه «تایم» تیتر زد: «برای اولینبار، ایالات متحده ترحم دیگر کشورها را برانگیخته». کووید-19 بهوضوح از مشکلات عمیق سیستمی ایالات متحده پرده برداشت. با سناریوی پیروزی بایدن؛ یک انترناسیونالیست باتجربه و متعهد به ائتلاف آمریکایی بههمراه معاونش؛ کامالا هریس، بهسرعت برای بازگرداندن اعتبار آمریکایی اقدام و توافقات ازدسترفته را احیا میکنند. توافق هستهای با ایران، توافق پاریس پیرامون تغییرات آبوهوایی، پیمان نیروهای هستهای میانبرد (INF). بایدن احتمالاً درصدد احیای چیزی شبیه مشارکتهای فراآتلانتیک است؛ جامعترین معامله تجاری درطولتاریخ که میتواند پکن را به پذیرش هنجارهای تجاری آزاد و باز مجبور کند. بااینحال، حتی تحت این سناریو نیز تصور اینکه همهچیز به دوران قبل از ترامپ برگردد، دشوار مینماید. تهدید بزرگتر، از اینجا ناشی میشود که حتی بهرغم کناررفتن ترامپ؛ آمریکا بهعنوان یک جمهوری یا یک ثباتدهنده جهانی، دیگر چندان قابلاعتماد نیست. اگر اروپایی باشید، با خود خواهید گفت که چه تضمینی برای سالهای 2024 و 2028 وجود دارد؟ بهعلاوه؛ انزواگرایی تازه ترامپ از هیچ آفریده نشده است! او از پشتیبانی مردمی برخوردار بود و هنوزهم هوادارانی دارد. کوپچان در کتاب جدید خود استدلال میکند که ایالات متحده حتی با رهبری رؤسای جمهوری بعدی نیز به سیاست خارجی قدیم خود برنخواهد گشت. در سال 2016 ترامپ بهدرستی تشخیص داد که بسیاری از آمریکاییها از سرپرستی جهانی خسته شدهاند؛ آنهم درشرایطیکه طبقه متوسط تحتفشار زیادی قرار دارد. بهاینترتیب، او بهخوبی توانست از ترس بنیانگذاران آمریکایی که همواره نگران مداخله بیشازحد در درگیرهای جهانی و اثر خودتخریبگر آن در میدان داخلی بودند، استفاده و خود را بهعنوان رئیسجمهوری آمریکا معرفی کند. حتی دولت بایدن هم ممکن است مردم آمریکا را مردمی ببیند که دیگر تمایلی به رهبری جهانی و حمایت از سیستم بینالملل لیبرال ندارند. سیستم آموزشی ایالات متحده بهشدت تضعیف شده. بسیاری دیگر بهراحتی مزایای یک سیستم تجارت جهانی یا اینکه چطور یک شبکه اتحاد نظامی میتواند به امنیت آمریکا کمک کند را برنمیتابند؛ پس حتی برای جمهوریخواهان و دموکراتهای جریان اصلی نیز بازگرداندن اجماع قدیمی بر سر نقش رهبری جهانی دشوار خواهد بود. فاجعه اینجاست که اگر ما دیگر قصد انجام اینکار را نداریم، پس چهکسی قرار است برای ما اینکار را انجام دهد؟ ما پاسخ این سؤال را نیز دوست نداریم. ترامپ بیشازآنکه علت نیروهای تاریخی باشد، پیامد آنهاست. بسیاری از آمریکاییها از سیاستهای ضعیفِ دموکراتها و جمهوریخواهان طی سالیان گذشته عصبانی بودند. پاسخ گزینههای ضعیف این دو حزب به خیزش چین، ازدسترفتن میلیونها شغل برای طبقه متوسط آمریکایی بود. طبق نظرسنجی اخیر مؤسسه «پیو»؛ اکثر جمهوریخواهان و دموکراتها با دیدگاههای تند ترامپ نسبت به چین موافق بودند. از سال 1941 تا زمان باراک اوباما، اختلاف اساسی بین دموکراتها و جمهوری خواهان پیرامون سیاست امور خارجه وجود نداشته. هردو حزب کموبیش به کتابچه انترناسیونالیست لیبرال پایبند بودند. بایدن حداقل میتواند این ساختار را حفظ و نقش جهانی واشینگتن درپاسخبه تقاضای داخلی را کمینه کند. بااینحال، ترامپ تمام دفترچه را پاره خواهد کرد!