کد خبر:
354435
| تاریخ مخابره:
۱۴۰۲ چهارشنبه ۱۶ اسفند -
08:42
سخن مدیرمسئول
افزایش سن امید به زندگی
امید، حالتیست که در نهاد بشری وجود داشته و حتی میتوان حدس زد که در میان حیوانات نیز امید به زندگی، امری نهادینه و فطریست. انسانها زمستانهای سرد و یخبندان را به امید بهار تحمل میکنند و جانوران در تابستان دانه و مواد غذایی را برای زمستانها ذخیره میکنند؛ تمام مثالهایی ازایندست، نشان از امید به آینده بهتر و مطمئن دارد. دوباره به انسانها برمیگردیم که گذر ایام، آنان را پختهتر کرده و دانش و علم آنان افزایش پیدا میکند و در پرتو این معرفت، در همه امور بیناتر شده و بر سختیها چیره میشوند؛ تاجاییکه درمقایسهبا چندقرن پیش آنچنان مسلطتر و فهمیدهتر همه مشکلات گذشته را با تعمق و فراگیری، بهآسانی حل میکنند؛ تاجاییکه یک بیماری کوچک، بهیکباره میلیونها کودک در جهان را به کام مرگ نفرستد. با تمام زحمات و مرارتی که انسان در زندگی روزانه متحمل میشود، با امید به آینده مشکلات را به فراموشی میسپارد و مداوم تلاش میکند تا نایافتهها را کشف کرده بر طول عمر خود بیفزاید و در پرتو امید به زندگی، آینده را زیباتر ترسیم کند و چون امروزه همه مردم به سواد مجهز میشوند و ازطریق شبکههای مجازی در اندکزمانی از پیشرفتهای علمی روز آگاه میشوند، انسان راه بهتر و بیشتر زیستن را درمییابد و میتوان در موارد مختلفی ازجمله طول عمر و مداومت بیشتر زندگی، آینده زیباتری را مجسم کند. از مجموعه این عوامل و تعاریف میشود به افزایش طول عمر و ادامه حیات دست یافت؛ درنتیجه اگر تا یک قرن پیش، سن مرگ ۶۰سال میبود، این روزها ۶۰سال را میتوان دوره میانسالی نامید که پسازآن بزرگسالی و سپس دوره کهنسالی فرامیرسد و خوشبختانه در کشور ما هماکنون نرخ و سن امید به ۷۴سال رسیده است که غلبه علم و دانش بر بیماریها، بهداشت مناسب، تغذیه سالم، رفاه و روحیه، امنیت، سلامت جسمی و روحی، سن امید را بالاتر برده و سن مرگ را در پرتو رعایت و بهکاربندی نوع مناسب زندگی عقبتر انداخته است؛ بهنحویکه بسیاری از افرادیکه از ۸۰سال بالا سن دارد، هنوز در عرصه زندگی و فعالیتهای زندگی اثرگذاری داشته و مورد وثوق و احترام قرار میگیرند؛ اما همین افزایش سن در پرتو امید به زندگی در کشور ما، در تمام استانها و شهرها به یکسان تقسیم نمیشود و حتی نوع تلاش مردان و زنان، شرایط مسکن، تغذیه، آبوهوا و شرایط اقلیمی نیز آنقدر متفاوت است که نمیتوان مثلاً زنان دو شهر یا استان متفاوت را در یک رنج سنی قرار داد. برای مثال؛ زنانیکه در شمال کشور و استانهای گیلان و مازندران زندگی میکنند، درمقایسهبا زنانیکه در استان شیراز یا خوزستان زیست میکنند، سن امید به زندگی در آنها متفاوت است؛ چون در گیلان و مازندران بهخصوص درزمینه کشت برنج و چای، زنان دوشادوش مردان و حتی بیشتر از مردان کار میکنند؛ آنهم کار از نوع سخت و طاقتفرسا؛ اما در دو استانی جنوب کشور یعنی، فارس و خوزستان، کار طاقتفرسا و سخت و در مجاورت آفتاب و هوای گرم از آن مردان است و زنان دخالتی در کارهای کشاورزی ندارند و همینطور به مسئله محیطزیست و غذا اگر دقت کنیم، در سیستانوبلوچستان که هوای گرم و بیابانهای لمیزرع و سرپناههای نامناسب دارد، درمقایسهبا تهران و تبریز نرخ امید به زندگی هم در زنان و کودکان و هم در مردان، باتوجهبه فقر غذایی، بسیار کمتر از تهران و تبریز است؛ بههرروی باید آرزو کنیم که در سایه الطاف خداوندی، به روزی برسیم که تمام مردم ایران، از یک زندگی و خوب و ایدئال برخوردار باشند و خوش و سرحال ادامه حیات دهند و روزی فرابرسد که سن امید به زندگی بهجای ۷۴سال به ۸۴سال در کشور افزایش پیدا کند. آمین.