کد خبر:
354614
| تاریخ مخابره:
۱۴۰۳ يکشنبه ۱۶ ارديبهشت -
08:08
سخن مدیرمسئول
دشمنان دوستنمای استقلال، پرسپولیس و سپاهان
قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، فوتبال بهصورت کاملاً آماتور اداره میشد و مردم با حمایت خود، چراغ آن را همیشه فروزان نگهمیداشتند و مسابقات داخلی و خارجی در رونق حداکثری بود. در آن زمان پیراهن تیمی ارزشمدار بود و تا حد پرستش آن را دوست میداشتند. نه از پول خبری بود و نه از سکه، خودرو، مسکن و اتومبیلهای لاکچری چنددهمیلیاردی. بسیار دیده میشد که دو باشگاه پرطرفدار پرسپولیس و تاج سابق، پس از پایان مسابقه در ضلع جنوب استادیوم شیرودی فعلی با هم به حمام میرفتند و از قدارهکشی فعلی و از بیآبرویی خبری نبود. بهمرور ضلع سومی بهنام سپاهان اصفهان که عقایدی نزدیک به شاهین و پرسپولیس داشت، وارد عرصه رقابتها شد؛ اما رقابت و مبارزه در درون استادیوم و در زمان مسابقه و درون مستطیل سبز بود و لاغیر؛ اما اززمانیکه پای فوتبال حرفهای به میان آمد، عوارض زیادی بههمراه آن به عرصه فوتبال وارد شد و دوستیها کمکم رنگ دشمنی گرفت؛ تاجاییکه انسان شرم دارد بعضی از درگیریهای روزهای مسابقه سه تیم استقلال، پرسپولیس و سپاهان را ببیند یا بشنود؛ بهخصوص در روی سکوها که از مادر و خواهر گرفته تا همه نوامیس با زبانهای چالهمیدانی و متأسفانه دستهجمعی با هارمونی و موزیک در قالب شعر، مورد لطف قرار میگیرند! برخی تماشاگران درنهایت هتاکی، بیحرمتی وقیحانه نسبت به همدیگر روا میدارند. نه وزارت ورزش اقدام در خور اهمیتی را مبذول میدارد و نه فدراسیون فوتبال که پارهایازاوقات من نویسنده شرم دارم به تماشای مسابقات بنشینم؛ زیرا آبرو برای هیچ فردی باقی نمانده و در هنگام بروز این صحنهها متأسفانه مربیان و نیمکتنشینان ذخیره چهبسا بیشترین سهم را در دامنزدن به این حرکات وقیحانه عهدهدار هستند و ظاهراً کمیته انتظامی فدراسیون هم که تنها سلاح را در جرائم نقدی و محرومیتهای یک یا چندجلسهای بازیکن دیده است، دیگر کارایی ندارد و محیط و فضای ورزش به جایی رفته است که باید آرزو کنیم، اگر قرار نیست محیط سالم شود، این ورزش تعطیل شود که بهگفته قدما «عدم به ز وجود»! اشارهای داشته باشم که کمیته انتظامی یا حتی نیروهای انتظامی میتوانند، با جلب و دستگیری مربیان خاطی و آتشبیاران معرکه، سلامت را به محیط ورزش بازگردانند؛ کمااینکه وقتی یک مربی که باید الگویی باشد برای ورزشکاران دست به حرکاتی سخیف میزند، خود بینظمی و هرجومرج را به استادیوم تزریق کرده و کبریتبهدست، به انبار باروت، انفجار تزریق میکند که ذکر نمونههایی از آن بیاثر خواهد بود. مربی تیمی روزی در ضلع شمال استادیوم آزادی به تیم رقیب گل زده است، هنوز سرمست آن شده و وقتی برای مسابقه دربی، یک راست به ضلع شمالی دروازه فوتبال میرود و سجدهوار تحریک تماشاچیان تیم رقیب را موجب میشود. این حرکت سمی، فحاشی و هتاکیهای عظیم و پردهدری دستهجمعی تماشاچیان را در پی داشته است؛ یا در تیم رقیب تهرانی، سرپرست تیم با الفاظی خودخواهانه تیمش را همیشه قهرمان میخواند و آن را تافتهای جدابافته معرفی میکند یا در روز چهارشنبه گذشته و بههنگام مسابقه تیم تهرانی و اصفهانی، یک بازیکن تیم شهرستانی با حرکاتی جلف و در استوریهای خود با الفاظی غیردوستانه، به تیم تهرانی عناوینی را منتسب میکند که حاصل آن فحاشی وقیحانه تماشاگران تهرانیست. بسیار بجا خواهد بود که این سهنفر آتشبیار معرکه را سر جای خود بنشانند و حداقل برای مدتی آنان را از فوتبال دور کنند؛ چراکه با ادامه این وضعیت «نه مه را آبرو ماند نه که را»! بدیهیست؛ در اقداماتی جدی باید مسابقات این سه تیم را بدون تماشاگر برگزار کنند تا این تماشاچیان خاطی بهجای هتاکی و توهین، از تیم خود طرفداری کرده و شعار دهند که این نسخه عین عافیت است و شرعاً صواب.