کد خبر:
354736
| تاریخ مخابره:
۱۴۰۳ سه شنبه ۲۲ خرداد -
08:19
چگونه سهم مشارکتهای سیاسی نسل جدید را افزایش دهیم؟
رأیدهندگان جوان؛ و آنچه از انتخابات میخواهند
داشتن نسلی که فعال و مشارکتجو باشد و در زمینههای مختلف سیاسی و اجتماعی به مشارکت تمایل نشان دهد، نیازمند برنامهریزی از دوران کودکی و نوجوانیست. در تقویم سیاسی کشورمان، تا چندهفتهپیش هیچ انتخاباتی برای سال ۱۴۰۳ بهچشم نمیخورد؛ اما اکنون در وضعیتی بسر میبریم که نهایتاً تا میانه ماه آتی، رئیسجمهوری جدید با انتخابات چهاردهم مشخص خواهد شد تا زمام امور اجرایی کشور را در دست گیرد. دراینروزها یکی از موضوعات موردتوجه ناظران و تحلیلگران سیاسی، «نرخ مشارکت» است و درهمینارتباط: «اقبال نسل جوان به حضور پای صندوقهای رأی». جوانان که نزدیک به یکسوم از جمعیت کشور را تشکیل میدهند، یکی از گروههای جمعیتی اثرگذار در تحولات سیاسی و اجتماعی محسوب میشوند. نوع رفتار، کنشگری انتخابی و میزان مشارکت آنان در عرصه سیاست میتواند تعیینکننده ثبات و نهادمندی نظام سیاسی باشد. ازاینرو شناخت عوامل مرتبط با مشارکت سیاسی اینقشر از جمعیت و برنامهریزی برای جلب حضور و مشارکت فعالانه آنها در امور سیاسی و مشارکت انتخاباتی بسیارمهم و ضروریست. بهگزارش اعظم حمیدپور (ایرنا)؛ دراینارتباط، «داود میرمحمدی» در آذر ۱۴۰۲ در مقالهای باعنوان «انتخابات و همبستگی جمعی؛ باتأکیدبر اهمیت کنشگری جوانان در انتخابات» بهاینمسئله پرداخته که بخشیازآن در ادامه آمده است.
رفتار انتخاباتی حداقل بهصورت رأیدادن یکی از سطوح مشارکت سیاسیست. از وقتی یک شهروند میخواهد به این جمعبندی برسد که در انتخابات شرکت کند یا نه تازمانیکه مجاب به شرکت در انتخابات شده و تصمیم میگیرد از میان گزینههای موجود دست به انتخاب بزند، عوامل و متغیرهای مختلف؛ ازجمله جامعهپذیری سیاسی، تنوع گزینش، منافع فردی (هزینه فایده)، احساس ارزشمندی، رضایت از عملکرد دولت، ایدئولوژی سیاسی، نظر احزاب و جریان سیاسی همسو و حامی نامزدها، نوع و ماهیت سیاستگذاریها، عملکرد و توان نامزدها، کاندیدای موردنظر رأیدهندگان و قیاس آن با احزاب رقیب، احساس امید به آینده، احساس آزادی و آسایش و اعتماد فردی و عمومی تأثیرگذارند. روشن است که رأیدهندگان برای آگاهی از شخصیت و سوابق سیاسی کاندیداهای موردنظر خود به سنجش آنان میپردازند و ازطریق یک گزینش عقلانی از میان نامزدها افرادی را انتخاب میکنند که حقوق و منافع فردی و جمعی آنان را تأمین کنند. دراینمیان، شناخت رفتار انتخاباتی جوانان بهعنوان کنشگران سیاسی که درصد بالایی از جمعیت را بهخود اختصاص میدهند واجد اهمیت ویژه است. طبق اعلام مدیرکل دفتر جمعیت نیروی کار و اقتصاد خانوار مرکز آمار ایران؛ حدود ۲۵درصد از جمعیت کشور را گروه سنی ۱۵ تا ۲۹ساله تشکیل میدهد. اینگروه سنی در سال ۱۳۹۰ برابر ۲۳میلیون و ۷۰۰هزارنفر، سال ۱۳۹۵ برابر ۲۰میلیون و ۵۱هزارنفر و سال ۱۳۹۹ برابر ۱۷میلیون و ۸۱۷نفر بود. تا اسفند ۱۴۰۱ تعداد جمعیت ۱۸ تا ۳۵ساله حدود ۲۱میلیوننفر بود. حدود ۷.۵میلیوننفر از این جمعیت جوان جزو متولدان دهه 60، نزدیک به ۱۱میلیوننفر متولد دهه 70 و حدود دومیلیون و ۳۰۰هزارنفر نیز متولد دهه 80 هستند. حدود ۱۰میلیون و ۹۰۰هزارنفر از این جمعیت جوان ۲۱میلیونی مرد و ۱۰میلیون و ۴۰۰هزارنفر زن هستند. از رویکرد روانشناختی و جامعهشناختی، جوانان ازنظر بینشها، منشها، خواستهها و خصوصیات روانی اجتماعی از ویژگیهای خاصی برخوردارند که جنبههای مثبت و منفی را دربرمیگیرد. ازآنجاکه سرعت تحولات در تمام عرصههای زندگی بشری شتاب فزاینده و روبهتزایدی یافته، تفاوتها و وضعیت جدیدی را از حیث جغرافیایی، عاطفی، فکری، مشارکتپذیری و ارزشی از نوع آرمانخواهی، تحولخواهی، نوگرایی، سرزندگی، عدالتخواهی، آزادیخواهی و استقلالجویی در جوانان ایجاد کرده. کاوشی گذرا در متون روانشناسی بیانگر این واقعیت است که نسل جوان و نوجوان دارای نیازهای خاصی ازقبیل امنیت و آسایش، احساس تعلق، مقبولیت و احترام، استقلال، قدردانی، داشتن هدف مشخص در زندگی، احساس هویت و شناخت خود، احساس رشد، کمال و خودشکوفایی، معنویت و مذهب بوده و خواستار مشارکت و ایفای نقش بیشتر در جامعه است. آنها نهتنها در فضای مدارس و دانشگاهها حضوری فعال و مؤثر دارند بلکه در عرصه سیاسی و اجتماعی جامعه حضوری تعیینکننده داشتهاند. حضور در عرصههای اجتماعی و دخالت در تعیین سرنوشت کشور را حق خود میدانند و باتوجهبه جمعیتشان، بیشترین نقش را در بسیاری از تصمیمگیریهای مبتنیبر آرای مردم دارند. این نسل در آینده بدنه اصلی نظام را بهوجود آورده و بهدلیل برخورداری از قدرت تحلیل و آگاهی به تحولات سیاسی، امید میرود که کشور را درجهت تحقق اهداف انقلاب بهتر کمک کند. عوامل متعدد در تقویت مشارکت انتخاباتی جوانان نقش دارند؛ دراینبین ترجیحات ارزشی افراد، عملکرد رسانه ملی و استانی، شبکههای اجتماعی، نهادهای اجتماعی، اعتماد اجتماعی، نظم اجتماعی، هویت ملی و دینی، فاکتورهای جمعیتشناختی، گروههای مرجع و دیگرانِ مهم، عوامل قومی و مذهبی، فضای سیاسی حاکم بر کشور هنگام انتخابات، جامعهپذیری سیاسی، نقش خانواده و نظام آموزشی، ویژگیهای شخصیتی و عملکرد نامزدها و نیز فضای مجازی، دینداری و ویژگیهای سرمایه اجتماعی رابطه معنادار با رفتار انتخاباتی جوانان دارد. بدیهیست؛ داشتن نسلی که فعال و مشارکتجو بوده و در زمینههای مختلف سیاسی و اجتماعی تمایل به مشارکت داشته باشد، نیازمند برنامهریزی از دوران کودکی و نوجوانیست. در مدرسه و ازطریق فعالیتهای داوطلبانه است که به کودک میآموزند چگونه با دیگران و جامعه تعامل برقرار کرده و برای خود نظری داشته باشد و نظرش را چطور بیان و برای تحقق خواستههایش کوشش کند؛ پس فعالیتهای فوقبرنامهای که مستلزم بحث کار جمعی، حل مسئله، بیان خود و صحبتکردن در جمع باشد، باید در برنامههای مدارس و دانشگاهها لحاظ؛ و از صورتهای نمادین خارج و مشوقهای لازم برای آن فراهم شود. برای تقویت مشارکت سیاسی و تشویق و ترغیب حضور جوانان و آحاد ملت در انتخابات باید اقدامات متعدد در کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت صورت گیرد که مهمترین آنها درپی میآید:
۱. مشخصکردن چشمانداز روشن برای امیدواری، اصلاح رفتار و عملکردها، تقویت کارآمدی نهادی و اداری، رفع مشکلات اقتصادی شغلی، معیشتی، مسکن و تشکیل خانواده جوانان و تلاش برای جبران کاستیها، اعتمادسازی مبتنیبر تبیین القائات شبهات و تردیدافکنیها، ارائه پاسخهای اقناعی و مستدل و اطلاعرسانی دقیق، صریح و سریع.
۲. جوانان برای ورود به عرصه مشارکت سیاسی نیازمند آموزش درک مسائل سیاسی، انگیزه تحرک، کسب خبر صحیح و مهارت و قدرت تجزیهوتحلیل و استنباط حکم و ایجاد انگیزهاند. مدیریت استراتژیک کشور باید در انتقال تجارب سیاسی خود با درایت و پختگی عمل؛ و جوانان را که باید سکان مدیریت سیاسی اجرایی کشور را در دست بگیرند، درست تربیت و هدایت کند.
۳. توجه به مقوله جامعهپذیری سیاسی از جمله مهمترین روشهای تقویت هویت جمعی و گرایش به مشارکتپذیری در نوجوانان و جوانان محسوب میشود. مشارکت سیاسی احتیاج به مقدمات ذهنی و نگرشی و بعدازآن دانش و مهارتهایی دارد که باید طی جامعهپذیری رسمی و غیررسمی بهدست آید؛ عوامل جامعهپذیری از مهمترین عواملیست که در شکلگیری نگرش و کنش فرد نسبتبهخود و دیگران و جامعهای که در آن زندگی میکند نقش دارد. علاوهبر خانواده؛ مدرسه، گروههای دوستان و همسالان و رسانهها نیز از دیگر عوامل جامعهپذیریاند که انسان در روند زندگی با آنها ارتباط داشته و بسیاری از مهارتهایی را که در زندگی به آنها نیاز دارد، فرامیگیرد.
۴. نقش نظام آموزش رسمی (مدرسه تا دانشگاه) در آموزش شهروندی و روحیه مشارکتپذیری در خانواده، جامعه و بهویژه نسل نوجوان و جوان بسیار حائزاهمیت و درخورتوجه است. مدارس و نظام آموزش رسمی باید در کنار برنامه آموزشهای رسمی؛ تعامل مثبت و همافزا را میان چهار حوزه نظام آموزشی شامل تعامل کودک، معلم، محیط و هنجارهای مدرسه برقرار سازد؛ موضوعی که برخی از جامعهشناسان آنرا برنامه آموزشی پنهان نامیدهاند. درواقع، این عناصر چهارگانه یادگیری کودکان را مشروط میکند. تعامل کودک، معلم، محیط و هنجارهای مدرسه بر مهارتهای مدنی و سطح آگاهی عملی فرد و انتظارات و تصویر وی از خودش تأثیرگذار است. فضای آموزشی و جو حاکم بر کلاس درس نیز متغیر مهمی در ایجاد نگرش تثبیت مفاهیم و تدریس دانش و مهارتهاست؛ پس مهارتآموزی و نگرشهای مثبت در جو باز و محیط آزاد بهوجود میآید. هرچه سیاستهای حاکم بر تربیت و آموزش آزادانهتر و مباحث در قالب گفتوگو، بحث و مبادله باشد، نگرش دانشآموزان درباره رقابت و شناخت از مشارکت عمیق شده و تقاضای مشارکت در محیط اجتماعی بزرگتر افزون میشود. دراینشرایط نسلی مشارکتجو پا به عرصه وجود میگذارد که مشارکت را حق خود میداند و برای تحقق شرایط آن تلاش میکند. بهعلاوه؛ دراینفضا استعدادها بیشتر شکوفا و مهارتها مؤثرتر آموخته میشوند.
۵. تلاش و تأکید بر تقویت، حفظ جایگاه و منزلت و کارکرد خانواده: با بهرهگیری از نظریه آنتونی گیدنز که معتقد است ارتباط متقابل بین جامعه و خانواده میتواند در مشارکت سیاسی نقش داشته باشد، تأکید میشود مدیریت راهبردی کشور تلاش کند تا کارکردهای نهادی خانواده و جایگاه و اهمیت آن در جامعه و بین نسل جوان حفظ و تقویت شود زیرا میان کارکردها و روابط خوب اعضای خانواده و سازوکار رسمی مردمسالاری و مشارکت شباهت بسیاریست. در چارچوب خانواده موفق (منسجم، امیدوار، بالغ) است که افراد از روابط اجتماعی و بلوغ کافی، خوداتکایی و اعتمادبهنفس روانشناختی و مادی موردنیاز برای ورود به صحنه ارتباط کارآمد با دیگران برخوردار میشوند. آموزش مشارکت سیاسی در جامعه تاحدودزیادی به وجود «دموکراسی عاطفی در خانواده و رشد مهارتهای ارتباطی دراینعرصه» وابسته است.