کد خبر:
354740
| تاریخ مخابره:
۱۴۰۳ چهارشنبه ۲۳ خرداد -
08:09
رسانهها چگونه میتوانند «مشارکت در انتخابات» را افزایش دهند؟
نتایج برخی مطالعات نشان میدهد: بین «میزان مصرف رسانههای جمعی» با «مشارکت سیاسی» رابطهای «مثبت» وجود دارد؛ اما شکل یا نوع رسانه مصرفی این رابطه را تحتتأثیر قرار میدهد. طبق این مطالعات؛ استفاده از ابزارهای سنتی بازاریابی سیاسی و نقد وضع موجود، موجب افزایش مشارکت انتخاباتی میشود. انتخابات، بارزترین و قابلاندازهگیریترین نوع مشارکت مردم در عرصه سیاسی محسوب میشود. از دهه ۱۹۹۰ ازیکطرف تعداد جوامعی که از انتخابات پارلمانی مستقیم استفاده میکنند، افزایش یافته و ازطرفی، میزان مشارکت در انتخابات در همه کشورها روبهکاستی گذاشته؛. اما باید توجه داشت که کاهش مشارکت در انتخابات لزوماً بهمعنای خنثی و منفعلشدن مردم نسبت به سیاست نیست و در مواقع زیادی کاملاً آگاهانه و بهعنوان اعتراض یا حرکتی مقاومتی رخ میدهد. مقایسه سقوط میزان مشارکت در جوامع اروپایی نشان داد: کشورهایی که دموکراسی در آنها جوانتر است، کاهش سریعتری نسبت به کشورهایی که دموکراسی در آنها قدمت دارد را تجربه کردهاند. دراینکشورها میزان مشارکت نسبت به نخستین انتخابات در دهه ۱۹۸۰ حدود دودرصد کاهش داشته و درهمیندوره، کشورهایی با دموکراسی قدیمیتر نزدیک به ۱۰درصد کاهش مشارکت داشتهاند.
دادههای مربوط به میزان مشارکت در انتخابات در ۱۹۶ کشور که دموکراسی در آنها جوان است، نشان میدهد نزدیک به نیمی از کشورهای جهان مشارکت ۶۰ تا ۷۹درصدی دارند؛ اما فقط ۲۰درصد از جوامع جهان مشارکت بالای ۸۰درصدی دارند. میزان مشارکت در چهاردرصد کشورها زیر ۳۹درصد است. دراینمیان ایران از جمله کشورهایی است که تا پیش از سال ۱۳۹۸ در بیشتر انتخابات بیش از ۵۰درصد مشارکت داشته و همواره افزایش نرخ مشارکت برای مسئولان اینکشور اهمیت داشته. در انتخابات مجلس ۱۳۹۸ که گفته شد کمترین میزان مشارکت انتخاباتی ایرانیان بوده، میزان مشارکت ۴۲.۵۷درصد بود. بهطورکلی عوامل مختلفی بر میزان مشارکت در انتخابات مؤثرند که رفتارمند هستند و در جوامع مختلف بهصورتهای متفاوت بروز میکنند. شناسایی اینعوامل در ایران میتواند درک ما از عوامل اثرگذار بر مشارکت انتخاباتی و برنامهریزی برای آن را سامان دهد. «سیده زهرا اجاق» در مطالعهای باعنوان «نقش رسانهها در مشارکت انتخاباتی مخاطبان: مروری بر مطالعات مرتبط در بازه زمانی ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۸» اشاره کرده که رسانه یکی از عوامل اثرگذار است؛ بهگونهای که به دو شکل دراینزمینه نقشآفرینی میکند. ازیکسو، عرصهای برای آگاهیبخش، اطلاعرسانی و شکلدادن به افکار عمومی است و ازسویی، امکانی برای نامزدهای انتخاباتی جهت تبلیغ و بازاریابی سیاسی در عرصه عمومی است. او دراینمطالعه ۱۲۵ مقاله را موردبررسی روایی قرار داده که بهاختصار به برخی از آنها اشاره میشود: حسین رضایی و شهلا کاظمیپور در مطالعهای باعنوان «بررسی رابطه میان استفاده از محتوای سیاسی وبگاههای داخلی و خارجی و مشارکت سیاسی انتخاباتی (مطالعه موردی شهروندان همدان) به ایننتیجه رسیدند که در همدان میزان استفاده از محتوای سیاسی و غیرسیاسی مندرج در انواع وبگاههای داخلی و خارجی بر مشارکت انتخاباتی اثرگذار است؛ طوریکه با افزایش یا کاهش آن بر میزان مشارکت سیاسی انتخاباتی افزوده یا کم میشود. همچنین متغیر اعتماد به وبگاههای فارسیزبان داخلی، بیشترین میزان تأثیرگذاری را دارد. همچنین در مطالعهای بهنام «کاربری رسانهها و رفتار سیاسی دانشجویان دانشگاه تهران باتأکیدبر نقش اینترنت»، محققان به ایننتیجه رسیدند که در بین دانشجویان دانشگاه تهران، اینترنت مهمترین منبع جمعآوری اطلاعات و اخبار سیاسی است. دانشجویان به نسبت رسانههای دیگر بیشتر از اینترنت برای جستجوی اخبار سیاسی استفاده میکنند و بیشتر به این رسانه اعتماد دارند و بیشتر گزارش کردهاند که درصورت تعارض میان اخبار سیاسی رسانههای مختلف به اخبار موجود در اینترنت اعتماد میکنند. «حسین مذنب و همکارش» در مطالعهای تحت عنوان «نقش ویژگیهای جمعیتشناختی، اجتماعی، اقتصادی و رسانهای شهروندان در رفتار انتخاباتی آنها» بهایننتیجه رسیدند: بین میزان استفاده از شبکههای اجتماعی مجازی و میزان مشارکت کاربران رابطه معنادار وجود دارد. «خواجه سروری و نوربخش» در مطالعهای دیگر با عنوان «نحوه تأثیر رسانههای جمعی در مشارکت سیاسی شهروندان تهرانی» نیز بهایننتیجه رسیدند که شبکههای اجتماعی توانستهاند سهم قابلتوجهی از مشارکت سیاسی شهروندان تهرانی را برعهده بگیرند. در پژوهشی دیگر باعنوان «تبیین رابطه سرمایه اجتماعی کاربران ایرانی در شبکه اجتماعی فیسبوک و مشارکت سیاسی در دنیای واقعی» محققان دریافتند که رابطه سرمایه اجتماعی در فیسبوک با مشارکت سیاسی کاربران در دنیای واقعی علی است و کاربری در فیسبوک نهتنها بر افزایش سرمایه اجتماعی اثرگذار است؛ بلکه تمایل به مشارکت سیاسی را میان کاربران افزایش میدهد. دستهای دیگر از مطالعات مانند «بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر مشارکت اجتماعی-سیاسی، مطالعهای در باب شهروندان بالای۱۸سال شهر کرج» نشان داده که در شهر کرج متغیرهای رضایتمندی سیاسی و روزنامه بیشترین اثر مثبت و استفاده از ماهواره بیشترین اثر منفی و معنیدار را در پراکندگی نمرههای مشارکت اجتماعی-سیاسی دارند. بهعبارتی، با افزایش مصرف ماهواره از میزان مشارکت کاسته میشود؛ اما با بالارفتن مصرف رسانهای تلویزیون و روزنامه بر میزان مشارکت افزوده میشود. در مطالعهای باعنوان «نحوه تأثیر رسانههای جمعی در مشارکت سیاسی شهروندان تهران» اشاره شده که میان مصرف رسانه ملی و مشارکت سیاسی شهروندان تهرانی رابطه معنیدار و مستقیمی وجود دارد و این رابطه درمورد ماهواره معکوس است. بهطورکلی باتوجهبه نتایج مطالعات انجام شده میتوان گفت که با گسترش رسانههای نوین، میزان ورود جوانان به فرایند انتخاباتی افزایش یافته و مشارکت در انتخابات از رویکرد حمایت از نظام سیاسی به رویکرد تقاضا از نظام سیاسی چرخش کرده است. نتیجه گریزناپذیر ورود رسانههای جدید، جوانمحورشدن انتخابات است اما تأثیر رسانههای نوین بر میزان رأیدهی ایرانیان در انتخابهایشان تاکنون ناچیز و غیرمعنادار بوده و متغیر مهم در تعیین میزان رأیدهی ایرانیان، میزان رقابتیبودن انتخابات بوده است. دستهای دیگر از مطالعات اینحوزه، بر سه مفهوم بازاریابی سیاسی سنتی، راهبُرد بازاریابی سیاسی و شخصیت برند سیاسی متمرکز شدهاند؛ مثلاً محققان در مطالعهای باعنوان «بررسی تأثیر ابزارهای سنتی بازاریابی سیاسی بر رفتار رأیدهندگان» بهایننتیجه رسیدند: استفاده از تبلیغات مقایسهای، استفاده از مچگیری، استفاده از طرحهای تبلیغاتی تخریبی، استفاده از رقابتهای پیشین انتخاباتی، استفاده از چهرههای مشهور میتواند توانمندی فرد نامزد در انتخابات را بیشتر نشان دهد. در پژوهش «ارزیابی استراتژیهای تعیین بازار هدف در پیروزی مبارزات انتخاباتی سازمانها و احزاب سیاسی ایران» محققان بهایننتیجه رسیدند که برای کاربرد راهبُرد مرسوم، کاندیداها و ستادهای انتخاباتی باید تحقیقات و نظرسنجی گستردهای از جمعیت هدف و مخاطبین داشته باشند؛ بنابراین تطبیق خواستههای انفرادی مخاطبین با برنامههای حزب یا گروههای سیاسی در راستای موفقیت در مبارزه انتخاباتی در دستورکار رفتارهای سیاسی در ایران قرار میگیرد. در بخشی دیگر از مطالعات مانند «تأثیر شخصیت برند سیاسی بر مشارکت سیاسی مطالعه موردی شهروندان منطقه ۵ شهر تهران» اشاره شده است که تبلیغات بر شکلگیری شخصیت برند سیاسی اثر مثبت و معنادار دارد. نامزدها و احزاب برای نیل به هدف باید بازاری که با آن روبهرو هستند را شناخته و درک کنند. حامیان مشهور بر شخصیت برند سیاسی تأثیر مثبت و معنادار دارند و بهعنوان پل ارتباطی شناختی بین رأیدهنده و کاندیدا یا حزب هستند. رخدادها و وقایع سیاسی هم بر شخصیت برند تأثیر دارند. در حوزه تبلیغات مطالعات متمرکز بر پوسترهای تبلیغاتی کاندیداها و محتوای آنها انجام شده است. مطالعهای با عنوان «میزان توجه به گروههای در معرض طرد اجتماعی در تبلیغات دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی موردمطالعه شهر تهران» نشان داده که از میان ۱۰ گروه عمده در معرض طرد اجتماعی، بیشترین توجه کاندیداها به دو گروه جوانان و بیکاران بوده و پسازآن به ترتیب فقرا، زنان، بیماران، سالخوردگان، کودکان و معلولان. دو گروه اقلیتهای قومی-دینی و بیسوادان ازسوی هیچکدام از کاندیداها و ائتلافها مورد اشاره قرار نگرفتهاند. در بین ۳۰ نماینده منتخب مردم تهران دونفر در تبلیغات خود از جوانان و بیکاران یاد کردهاند. گروههای درمعرض طرد اجتماعی در عرصه تبلیغات انتخابات مجلس نیز با طرد مواجه شدهاند. بهطورکلی نتایج مرور روایی مطالعات انجام شده نشان میدهد: میان میزان مصرف رسانههای جمعی با مشارکت سیاسی رابطه مثبت وجود دارد؛ ولی فرم یا نوع رسانههای مصرفی این رابطه را تحتتأثیر قرار میدهد. برای مثال بیشتر مطالعاتی که متمرکز بر شبکههای اجتماعی هستند نشان میدهند که رابطه استفاده از شبکههای اجتماعی و مشارکت سیاسی مثبت است. بااینحال رسانههای سنتی از منظر نحوه برساخت و نارسایی در واقعیات و رسانههای نوین از منظر تولید، توزیع و گسترش شایعات میتوانند مشکلات و مسائلی را در انتخابات ایجاد کنند. همچنین متغیرهای دیگری مانند احساس اثرگذاری، سن مخاطبان، طبقه اجتماعی آنها، رقابتیبودن انتخابات و احساسات افراد دراینرابطه تعیینکننده است. همچنین نتایج مقالات حاکی از اثربخشی ابزار سنتی بازاریابی، توانمندی ارتباطی نامزد، نقد وضع موجود و تأکید بر اقلیت رأیساز است که موجب افزایش مشارکت انتخاباتی میشوند.