پروندهای برای نمایش «کالبدشکافی»
چراغهــای خامــوش رابطــه
مصطفی رفعت/این تئاتر نمیخواهد جنبشی در شما صورت بگیرد؛ بلکه فقط میخواهد آگاه کند؛ ما را در برابر تناقضات خودمان. این نمایش بر پایه تناقضهاست. اوضاع، ناتوان از هرگونه تغییر است؛ چراکه کالبدشکافی نمیکند خود را و بهدنبال چراها نیست... نادیا باوند، هدیه خانیان، حمیدرضا سنگیان، مانا شریفیان، سیما شکری، ماهی عظیمی، مرتضی علیدادی، میثم غنی زاده، حمیدرضا قبادی، امیرموید باوند و سامان ارسطو؛ بازیگران نمایش «کالبدشکافی» هستند که اینروزها بهکارگردانی و نویسندگی سامان ارسطو در سالن سایه مجموعه تئاتر شهر بهرویِ صحنه میرود.
ناديا باوند (بازيگر)
كاركردن با شيوه سامان ارسطو، دليری میخواهد. تمام بازيگران بايد چِراییهای شِگرف برای ماندن داشته باشند. امروز، پساز گذر پنجسال كوششِ حرفهای با ارسطو، هنوز چيزهای بسیاری برای يادگيری باقيست؛ زيرا پژوهش در گستره انسانی، دامنهدار و ژرفای زيادی دارد؛ بنابراين؛ راه گروه «آوای ديوانگان» همچنان ادامه دارد.
سيما شكرى (بازيگر)
رویکردهای تئاتری سامان ارسطو به مقوله نمایش متفاوت است. جاییکه میتوان درکنار اجرای نمایش؛ لذت، دردمندی، کشف، اعتراض، دغدغهمندی، جستوجو و انسانیت را تجربه کرد... احساس و لمس ارتباط و مشارکت نزدیک تماشاگر حین اجرا، تجربهای منحصربهفرد است که باعث تجربه حسی و روانی خاصی برای من میشود؛ سبک و خالیشدن یا همان تزکیه و کاتارسیس، کشف خود و میل به تغییر.
ماهی عظيمی (بازيگر)
خودخواهی (نه بهمعنای دگرخواهی)، قدرت، در مواجهه با خود و درارتباط با ديگران، معاشرت با آدمهايی كه جسارت نشاندادن درونشان را دارند و لذت، پساز آنهمه طوفانهای درحركت مثل رودخانه، سقوط آزاد به درون و به اوج، كم نيست برای اينكه وادارم كند تا با تمام وجودم تلاش كنم برای ماندن كنار تمام عوامل
اين گروه.
هديه خانيان (بازيگر)
روند تمرینها برایم تجربهای لذتبخش، متفاوت و ناشناخته بود. تأکید اصلی در این روند، روی رسیدن به نقش نبود؛ بلکه روی خود بازیگر بود که چقدر شناخت از خودش دارد و تا چه حد میتواند با جنبههای تاریک شخصیت خودش مواجه شود. چیزی که از ما خواسته شده بود، رسیدن به صداقت روی صحنه است که در درجه اول، مستلزم شناخت و کالبدشکافی فردی توسط خود بازیگر و به کمک گروه است تا در وهله بعد، مخاطب نیز در این روند
همراه شود.
مانا شريفيان (بازيگر)
در يك جامعه ايدهآل، هرچيزى و هركسى جاى خودش را دارد. همه ما بهدنبال پاسخ اين سؤال هستيم كه چرا به اين دنيا آمديم؟ فقط اين را مىدانم كه ما به اين دنيا نيامديم تا در صحنههاى روزمره براى هم نقش بازى كنيم. آرزویم ايناستكه وقتى از اين دنيا مىرويم، كسى براى نقشهایمان اشك نريزد.
ميثم غنىزاده (بازيگر)
برای اينكه من يك بازيگرم و هميشه ساختار نو و تجربههای جديد من را هيجانزده میکند و حس كردم اين كار نسبت به كارهای روتين ديگر اين ويژگی را دارد و ازاینبابت
حال خوبی دارم.
مرتضی عليدادى (بازيگر)
ارتزاق روحی من از تئاتر است و هرجا بوی تئاتر باشد من آنجا
حضور دارم.
حميدرضا سنگيان (بازيگر)
از گذشته دوست داشتم با سامان ارسطو همکاری داشته باشم؛ دغدغهاش برایم قابل ستایش بود بهعنوانِ هنرمند. دلیل همکاری من در «کالبدشکافی» دغدغه اجتماعی خودم و نقشی بود که از قبلها دوست داشتم بازی کنم و بهجرئت میتوانم بگویم که این نقش، سختترین بازی من بوده تابهحال در تئاتر و دردناکترین و اینکه سامان ارسطو چنان جسارتی به بازیگرش میدهد و او را به رهایی میرساند در صحنه که بازیگر ازخودبیخود میشود. در «کالبدشکافی» بود که من طعم درست بازیگری را آموختم در جسارت بازیگری.
حميدرضا قبادى (بازيگر)
برای توسعه اجتماعی، هرکسی مسئولیتی باید برای خودش قائل باشد و از منابع مادی و معنوی برای حل مسئلهای مایه بگذارد. یکیاز این مسائل، ارزشگذاریها و نگاههای جنسیتیست که ابعاد گسترده و فاجعهآمیزی داشته و دراینرابطه، همگی؛ بهویژه قانونگذاران، مدیران و پزشکان مسئولیت داریم. اکنون باتوجهبه بازخوردها، فکر میکنم که فعالیت جمعی تأثیرگذاری بوده؛ لذا بابت همکاری با همگی عوامل آن، به خود میبالم.
اميرمؤيد باوند (دستيار كارگردان و برنامهريز/ بازيگر)
اينجا هستم تا در زيرسؤال بردن «اكثريت» و «فرديتگرايىِ ايرانِ معاصر» سهمى داشته باشم. به باور من، زمانىكه احترام به فرديت در معناى حقيقى خود بروز كند، زيستِ سرافراز دستيافتنى خواهد شد.