آخرین خبرها
خبرهای پربیننده
تأثیر ورزش بر سلامت اعصاب و روان
کد خبر: 354338 | تاریخ مخابره: ۱۴۰۲ سه شنبه ۲۴ بهمن - 07:33

تأثیر ورزش بر سلامت اعصاب و روان

بسیار سخن از تأثیر و اهمیت تربیت‌بدنی و ورزش بر ابعاد مختلف رشدی؛ نظیرِ جسم و روان و اعصاب شنیده‌ایم یا خوانده‌ایم. البته بیشترین کوشش‌ها، در ارائه چگونگی افزایش یا تقویت قوای جسمانی به‌وسیله تربیت‌بدنی ورزشی صرف شده و کمتر به مشخص‌کردن ویژگی‌های سلامت روان و اعصاب پرداخته شده؛ لذا بر آن شده‌ایم که حتی مختصر به تعریفی کلی از سلامت روان و اعصاب به شناخت اصول ویژگی‌های آن پرداخته و بخش تربیت‌بدنی و ورزش را در این بُعد مهمِ انسانی مشخص کنیم.

یک فرد، زمانی دارای سلامت روان و اعصاب است که با شناخت و حفظ ویژگی‌های شخصیتی، خود را با محیط تطبیق دهد. شناخت خود مجموعه ادراکات، ارزش‌ها، افکار و عواطف را تشکیل می‌دهد که سبب و آگاهی فرد از موجودیت خویش می‌شود. بدین‌معنا او می‌فهمد کیست و چیست. در تأمین سلامت روان و اعصاب علاوه‌بر عوامل ژنتیکی عوامل محیطی نیز تأثیر فراوان خواهند داشت. اگرچه شناخت کامل ویژگی‌های مربوط به سلامت روان و اعصاب در یک فرد بسیارمشکل است؛ ولی زمانی افراد ازنظر روان و اعصابی سالم می‌باشند که دارای خصوصیات شاخصی گردند:
1. اعتمادبه‌نفس دارند. از خصوصیات مثبت و برجسته خود استفاده کرده و درعین‌حال به محدودیت‌ها و نواقص خود آشنایی دارند توانایی‌های خود را می‌شناسند و حداکثر استفاده از آن‌را می‌کنند این‌افراد واقعیت وجودی خود را انکار نمی‌نمایند بجای عذرتراشی و دلیل‌تراشی شکست‌ها را به‌راحتی پذیرفته و نگرانی به خود راه نمی‌دهند.
2. احتیاجات اولیه را به‌راحتی رفع می‌کنند. برآوردن نیازهای اولیه زندگی بخصوص نیازهای جسمانی باعث تلاش دائمی در این‌افراد می‌شود؛ و با شناخت واقعیت‌ها واقع‌بینانه‌تر با مشکلات زندگی مقابله می‌کنند.
3. به دیگران به دیده خوب می‌نگرند. ضمن دوست‌داشتن دیگران به آن‌ها اعتماد می‌کنند و در حفظ روابط با دیگران کوشا هستند، محبت خویش را مستقیماً ابراز می‌کنند و برای آن شواهدی مناسب ابراز می‌دارند.
4. مسئولیت‌پذیرند. ضمن پذیرش مسئولیت مناسب با سن خود مسئولیت کارهایی‌که انجام می‌دهند را می‌پذیرند، از کسب تجربه لذت برده و همیشه برای بهترین نتیجه درتلاش خواهند بود.
مجموعه این ویژگی‌های شاخص، تشکیل‌دهنده سلامت روان و اعصاب در فرد است. بی‌شک رفتار بشر تابع تمامیت وجود اوست بدین معنی روان و اعصاب تابع جسم و جسم تابع روان و اعصاب است. امروزه تحقیقات نشان می‌دهد که ناراحتی‌های جسمانی اختلالات روان و اعصابی را به‌همراه داشته و برعکس؛ ولی نکته برجسته در تقویت قوای جسمانی حفظ روان و اعصاب سالم است. دکتر آرترویدر (روان‌شناس معروف آمریکایی) در تحقیق جامع خود اظهار کرده که عدم‌تعادل روان و اعصابی بسیاری بیماران نتیجه عدم‌فعالیت حرکتی و ورزشی در کودکی‌ست. او در بخشی از تحقیقش دریافت پسرانی که ازنظر قوای جسمانی ضعیف‌اند، علاوه‌بر ضعف جسمانی؛ دارای مشکلات روان و اعصابی مانند احساس حقارت ناتوانی تطبیق خود با دیگران هستند. او این‌را دریافت دانش‌آموزانی که در مهارت‌های حرکتی ضعیف هستند، اغلب خجول و گوشه‌گیر بوده و برعکس دانش‌آموزانی که ازنظر مهارت‌های حرکتی قوی هستند، دارای ویژگی‌های برجسته نمایانی ازنظر رفتار همچون فروتنی، تدبیر، توجه و حس همکاری‌اند. «شندل» بااستفاده‌از آزمون روان و اعصابی خصوصیات روان و اعصابی دانش‌آموزان ورزشکار و غیرورزشکار را موردبررسی قرار داد و به‌این‌نتیجه رسید: دانش آموزان ورزشکار دارای صفات ممتاز رفتاری نظیرِ رهبری، تحرک‌های اجتماعی حس ارزش‌های فردی و اجتماعی، عدم شک‌وتردید در خود عدم بهانه‌جویی و نتیجتاً رشد اجتماعی بیشتر است. دستگاه عصبی با ساختمان ویژه خود به‌عنوان هماهنگ‌کننده با تنظیم فعالیت‌های درونی بدن محیط داخلی آن‌را ثابت نگه می‌دارد و با ایجاد تفکر و فعالیت‌ حرکتی، موقعیت انسان را نسبت به محیط خارجی تنظیم می‌کند. اعمال آن، انسان را قادر می‌سازد تا با شرایط محیطی سازش پیدا کند یا آن شرایط را باتوجه‌به نیازهای درونی خود تعدیل کند. هر رفتاری؛ از پلک‌زدن گرفته تا بازی تنیس یا حل یک مسئله ریاضی، وابسته به سازمان‌یابی فرآیندهای متعددی در داخل بدن است. این سازمان‌دهی خود دراثر همیاری دستگاه عصبی مرکزی و دستگاه غدد درون‌ریز ممکن می‌شود. فعالیت تمام اعضای بدن، تحت‌فرمان قسمت‌های مختلف مغز انجام می‌شود و اعصاب رشته‌های ارتباطی مغز با اعضای بدن هستند. اعصاب نیز به دو دسته ارادی و غیرارادی تقسیم می‌شوند که ورزش، اعصاب ارادی را مستقیماً و اعصاب غیرارادی را غیرمستقیم تحت‌تأثیر قرار می‌دهد؛ یعنی بدن را در شرایطی قرار می‌دهد که مغز به‌وسیله اعصاب غیرارادی بدن را در کنترل مشخص نیست متناسب با نیاز بدن تحریک می‌کند؛ مثلاً تشدید انقباضات قلب در هنگام ورزش به‌وسیله مغز و اعصاب غیرارادی صورت می‌گیرد. ازطرفی فعالیت درست مغز، وقتی امکان‌پذیر است که خون بیشتری به مغز برسد که این‌امر در هنگام ورزش‌کردن مخصوصاً ورزش‌هایی که با تفکر و تنوع موقعیت همراه‌اند، اتفاق می‌افتد. درحقیقت، فعالیت سالم قلب و توانایی آن در رساندن خون لازم به مغز با فعالیت و توانایی مغز ارتباط دارد. تأثیر ورزش بر روی اعصاب موجب تغییرات فیزیولوژیکی در اندام‌ها و ازطرفی موجب هماهنگی بین اعضاء و اعمال بدن می‌شود. به‌این‌معناکه در فعالیت‌های ورزشی اعصاب برای به‌حرکت‌درآوردن عضلات پیوسته در کار انتقال فرمان‌ها از مغز به اندام‌ها هستند؛ درنتیجه‌آن، سلسله تغییرات پیچیده‌ای در بدن صورت می‌گیرد که نهایتاً موجب رشد عضلات می‌شود. آمادگی انتقال در اعصاب بالا می‌رود و در بدن این توانایی به‌وجود می‌آید تا عضلات متعددی با انقباض و انبساط خود این‌عمل را انجام می‌دهند. تحریک همه این عضلات و انتقال فرمان به آن‌ها باید هم‌زمان و به‌موقع صورت پذیرد. علاوه‌براین؛ هماهنگی بین اندام‌های بدن درمورد بسیاری از حرکات به‌وسیله تمرین و به‌کارگیری گسترده عضلات میسر می‌شود و دراین‌میان اعصاب نقش اساسی برعهده دارند. این هماهنگی «بستگی مستقیم به توانایی عضلات و فعالیت عصبی» دارد. ورزش نه‌تنها به‌علت سوزانیدن کالری بیشتر باعث ازبین‌رفتن چربی؛ بلکه باعث تنظیم کار دستگاه اعصاب خودکار، غدد مترشحه داخلی و سیستم اعصاب مرکزی می‌شود. عدم‌تحرک و فقدان فعالیت ورزشی باعث کاهش توان و ظرفیت تنفسی شده و ظرفیت حیاتی ریه‌ها را کمتر می‌کند. از دستاوردهای پیشرفت فناوری و زندگی امروزی، ظهور و بروز انواع ناهنجاری‌ها و اختلالات روانی-عاطفی، هیجانات روحی منفی، استرس، ناامیدی و نگرانی، احساس پوچی و سردرگمی و نداشتن زندگی شیرین و باآرامش است؛ که درنتیجه‌آن مردم به انواع بیماری‌های روانی نظیرِ اضطراب، افسردگی و ... مبتلا می‌شوند. در عصر حاضر، بیماری اعصاب و روان جزو مهم‌ترین و شایع‌ترین بیماری‌هاست. در سرتاسر جهان بسیاری از مردم از اعصاب متشنج و درهم‌ریخته و سردردهای مزمن شکایت می‌کنند. مدیر یکی از کلینیک‌های درمانی معروف آمریکا (مایو) اعلام می‌کند: «بیش از نیمی از تختخواب‌های بیمارستان‌ها را کسانی اشغال کرده‌اند که گرفتار ناراحتی عصبی‌اند. بیماری آنان از خرابی اعصابشان نیست؛ بلکه از هیجانات درونی، محرومیت، تشویش، نگرانی، ترس، شکست، یأس و ناامیدی سرچشمه می‌گیرد». بسیاری از مردم می‌گویند هنگامی‌که منظم ورزش می‌کنند، خواب آرامش‌بخشی دارند؛ و ورزشکاران تقریباً همان‌قدرکه از مزایای فیزیولوژیک ورزش سخن می‌گویند، از فواید روانی آن نیز صحبت به‌میان می‌آورند. تقریباً همه کسانی‌که ورزش می‌کنند، اظهار می‌دارند که بعد از انجام حرکات ورزشی، شاداب شده و حس خوب و مطبوعی به آنان دست می‌دهد؛ روحیه آن‌ها بهتر شده و اعتمادبه‌نفس بیشتری پیدا می‌کنند و این حس موجب افزایش کارایی و توانایی آن‌ها می‌شود. امروزه، تحقیقات علمی بسیاری نشان داده که ورزش علاوه‌براینکه ابزار ارزشمندی برای سلامتی جسمانی‌ست؛ رابطه نزدیکی نیز با سلامتی روانی و به‌ویژه پیشگیری از بروز ناهنجاری‌های روانی دارد. ورزشکاران معمولاً نسبت به افراد کم‌تحرک، اضطراب و افسردگی کمتری احساس می‌کنند. در تحلیلی که روی تعداد زیادی از تحقیقات که تأثیر ورزش بر خصیصه‌های شخصیتی و اضطراب را بررسی کرده بودند انجام گرفت، مشخص شد که ورزش در درمان افسردگی مزمن و حاد تأثیر متعادل‌کننده‌ای دارد و بیشترین‌میزان کاهش استرس، افرادی را شامل شد که به درمان کلینیکی نیاز داشتند. مطالعات دیگر، حاکی از اثرات مشابه ورزش بر حالات روحی در شرایطی خاص‌تر است؛ مثلاً گروهی تأثیر حذف ورزش را روی 10 داوطلب که شش تا هفت‌روز در هفته روزانه 45‌دقیقه ورزش می‌کردند، بررسی کردند؛ به‌این‌ترتیب‌که پس از یک‌روز تمرین سه‌روز استراحت می‌کردند و روز پنجم تمرین را از سر می‌گرفتند. کم‌کردن و حذف ورزش با عوارضی نظیرِ افزایش اختلال درخودسنجی، اضطراب، تنش، افسردگی، سردرگمی و کاهش توان افراد همراه بود. این تأثیرات وقتی تمرین از سر گرفته می‌شد، درست برعکس بود. ورزش؛ به‌ویژه در کودکی و نوجوانی، مفر سالمی برای آزادکردن انرژی انبارشده آن‌هاست و این خود لذت‌بخش و آرامش‌دهنده است. ورزش، شروع ناتوانی ناشی از سالخوردگی و بیماری مزمن را به‌تأخیر انداخته و باعث افزایش امید به زندگی فعال و نیز امید به خودِ زندگی می‌شود؛ و بالاخره، ورزش داروی اعصاب به‌هم‌ریخته و شادی‌آور بوده و روان‌شناسان می‌گویند؛ ورزش در تسکین حالات روحی منفی، نسبت به روان‌درمانی بهتر عمل می‌کند.
سیما مهمدی/ فدراسیون پزشکی ورزشی

 

ارسال دیدگاه شما

بالای صفحه