نگاهی کوتاه به حضور چهرههای هنری و ورزشی در انتخابات
صندوق رأی یا گیـشه؟!
الهه رضایی، حبیبالله کاسهساز، امید زندگانی، امین زندگانی، محمد سلوکی، افسانه بایگان، دانیال عبادی، عبدالحسین مختاباد، محمدرضا عیوضی، حسین رضازاده، عباس جدیدی، رسول خادم، علیرضا دبیر، هادی ساعی، آرش میراسماعیلی، یوسف کرمی، حمید استیلی، محمد فنایی و... از جمله نامهایی هستند که در حیطهی کاری خودشان نامهای موفق و آشنایی هستند؛ اما آیا در سمت کاری متفاوتی مثلا سیاست که بسیار دورتر و بعیدتر از تواناییهای آنهاست نیز همین موفقیت و تاثیرگذاری را خواهند داشت؟ مسالهی استفاده از چهرههای آشنای مردمپسند و به اصطلاح «سلبریتی»ها در فرآیند جریانهای بسیار جدی مانند انتخابهای مختلف سیاسی، اتفاقی نیست که بگوییم تنها در این دوره شاهد وقوع آن هستیم. قطعا در نگاه مثبت اولیه، حضور نامهای شاخص از عرصههایی مانند ورزش و هنر میتواند جاذبهای برای مردم ایجاد کرده و آنها را به پای صندوقهای رای بکشاند؛ اما ایجاد جاذبه به این روش کار درستی است؟ صادق زیباکلام، فعال سیاسی اصلاحطلب در گفت وگویی با روزنامهی آفتاب یزد و در پاسخ به اینکه تحلیل شما از حضور ورزشکاران و هنرمندان در انتخابات مجلس و حتی شورای شهر چیست؟ میگوید: «اینکه چهرههای ورزشی، هنری و هنرپیشگان و ... نامزد انتخابات مجلس یا شورای شهر میشوند و بعضا هم رای میآورند و نمایندهی مردم میشوند، پدیده و اتفاق چندان جالبی نیست. این استاد دانشگاه در ادامه میافزاید: البته تا آنجا که مربوط به دموکراسی میشود این حق مردم است که بخواهند به چهرهی مشهوری که در تلویزیون او را میبینند، رای دهند و هیچکس نمیتواند مردم را از این حق خود سلب کند». آنهایی که مسائل اقتصادی سینما و تئاتر را دنبال میکنند به خوبی میدانند که حضور «چهره«ها همیشه در افزایش فروش فیلمها و نمایشها نقش داشته است و تهیهکنندهها به راحتی روی آنها سرمایهگذاری میکنند چون به دنبال بازگشت سرمایهی خود و البته حتی رسیدن به سود بالاتر هستند. حتی در مقولهی تئاتر هر زمان که استفاده از این به اصطلاح «چهره«ها در کنار تیم هنرمندان و بازیگران همیشهی تئاتر انجام شده، بازدید از آن نمایش هم بیشتر بوده و بعضا به موفقیتهای بیشتری هم رسیده است. اما آیا عرصهی سیاست هم نیازمند چنین بازارگرمیهایی است؟ البته در این سالها، بعضی چهرههای سیاسی هم نسبت به این مقوله واکنش منفی نشان دادهاند. برای مثال، منوچهر متکی، وزیر سابق امور خارجه در دولت محمود احمدینژاد، در تاریخ ۱۰ مهر ۱۳۹۱ در وبسایت شخصی خود یادداشتی تحت عنوان «استفادهی سیاسی از هنرمندان و ورزشکاران در انتخابات متوقف شود» گذاشت که در بخشی از آن آورده است: «بر این باورم که استفادهی ابزاری از 2 قشر هنرمند و ورزشکار برای اهداف سیاسی به ویژه در عرصهی انتخابات باید متوقف شود. در فلان حوزهی انتخابیه برای مجلس یا در انتخابات ریاستجمهوری نباید اقدام به یارگیری در تیمهای ورزشی یا جامعهی هنری کرد. فلان تیم ورزشی یا فلان جمع از هنرمندان در حمایت از این نامزد و تیم و جمع دیگری در حمایت از کاندیدای رقیب اطلاعیه دهند. بنده معتقدم هر کس با هر گرایش سیاسی به عنوان وکیل مردم یا رییسجمهور انتخاب شود، باید از جامعهی ورزشی و هنری در نگاهی ملی حمایت کند.
البته هر ورزشکار یا هنرمندی که برای مشارکت در سرنوشت سیاسی کشورش به پای صندوق رای میرود، به نامزد دلخواه خود رای میدهد اما تیمهای ورزشی و جامعهی هنری کشور نباید تاوان نتایج سیاسی انتخابات را بپردازند». در واقع فارغ از اینکه اساسا استفاده از این افراد کار درست یا نادرستی است، مسالهی مهمتر این است این افراد چقدر دانش سیاسی و توانایی حضور در این حیطه را دارند؟ آیا صرف معروف بودن میتواند تضمینی بر موثر بودن آنها در حوزهی کاری جدیدشان باشد؟ مسالهی دیگری که قابل توجه است اینکه آیا حضور در این حیطهی مهم و جدی نیاز به هیچگونه سواد سیاسی آکادمیک ندارد؟ زیباکلام در پاسخ به اینکه چرا این اتفاقات در کشور ما میافتد، بیان میکند: «این اتفاق به واسطهی این است که متاسفانه ما در کشورمان احزاب و تشکلهای سیاسی ریشهدار و نیرومند نداریم. چون این احزاب وجود ندارند در غیاب آنها اتفاقاتی از این دست رخ میدهد که چندان هم جالب نیستند مثل این موضوع که ما امروز شاهد حضور افرادی چه در مجلس و چه در انتخابات پیش رو هستیم که به واسطهی هزینهکرد در حوزهی انتخابیه خود به ویژه در شهرستانهای کوچک، رای میآورند». زیباکلام با بیان اینکه این اصلا اتفاق خوشایندی نیست، اظهار میکند: «حضور بازیگران و چهرههای هنری و ورزشی در انتخابات هم از این دست است. این اتفاقات از یکسو نشاندهندهی پایین بودن توسعهی سیاسی در جامعه است و از سوی دیگر به دلیل نبود احزاب سیاسی». جالب این است که در طی این سالها که از حضور چهرههای مختلف هنری و ورزشی در این عرصه میگذرد، نتایج خوب و قابل توجهی هم ندیدهایم. به نوعی احساس میکنید که این مساله تنها به مثابه استفاده از یک ویترین جذاب اولیه برای حضور بیشتر مردم است و برای بعد از آن، فکر خوب و برنامهریزیشدهای وجود ندارد. در این میان، نگاه مردم هم به ماجرا بیشتر جنبهی شوخی دارد و متاسفانه هنوز میزان درک جدی بودن این اتفاق مهم سیاسی برای بیشتر مردم، افزایش نیافته است.