• شماره 2369 -
  • ۱۴۰۰ دوشنبه ۱ آذر

سخن مدیرمسئول

پناهندگان و جهان بی‌خیال

علی‌اکبر بهبهانی

امروز قرار است از پناهندگانی یاد کنیم که در این سیاهی زمستان زودرس اروپا، برای یک زندگی بهتر، خانه و کاشانه اجدادی خود را رها کرده و در بیابان‌ها و جنگل‌های بلاروس و لهستان و یونان، با مرگ در جدال هستند. اینکه انسان باید تلاش و کوشش کند و برای آینده‌ای بهتر به‌ویژه آینده فرزندانش، از هیچ کوششی فروگذار نکند، امری‌ست بسیار نیکو و پسندیده که این‌نوع از افکار به کشورها خدمت کرده و جهان هستی را برای گذران زندگی آسوده‌تر می‌کند؛ اما هر کار و کوششی هم بهایی دارد که باید حساب‌وکتاب کرد که آیا تن به هر کاری دادن، زیبنده شأن و منزلت انسان هست؟ یا اینکه به حرمت انسان آسیب می‌زند و چه‌بسا تاروپود خانواده را از هم می‌گسلد. اگر افراد درون کشور خود، از یک آرامش نسبی برخوردار باشند و از یک زندگی متوسط با درد و رنج کم، ‌بهره ببرند روزگار برایشان به‌خوشی می‌گذرد و باید از خداوند رحمان، تشکر کرده و راضی به رضای او باشند؛ اما این‌روزها، به‌کمک تصاویر دریافتی از شبکه‌های تلویزیونی جهانی، شاهد صحنه‌های دل‌خراشی هستیم که به روح و جسم هر انسانی لطمه‌ زده و به‌گفته قدیمی‌ها تا درون اعماق قلب آدمی فرورفته و آن‌را خدشه‌دار می‌‌کند. اکثر پناهندگان در دوماهه اخیر، عراقی، افغانی و سوری هستند که باید پذیرفت پناهندگان افغانی، بعضاً چاره‌ای ندارند و بسیاری از آنان، برای رهایی از مرگ و مبارزه با گرسنگی، راهی به‌جز آوارگی و پناهندگی ندارند و برای ادامه حیات، خانه و کاشانه را به‌اجبار ترک گفته، کعبه آمال خود را در اروپا جستجو می‌کنند. با صدافسوس، با طی‌کردن صدها و هزاران‌کیلومتر، از راه‌های صعب‌العبور، کوهستان‌ها و دریاها و رودخانه‌ها عبور می‌کنند تا به‌اصطلاح مقصد مناسبی برای دریافت پناهندگی، بیابند که صد‌البته زهی خیال باطل! چرا‌که عده‌ای از اینان، در سفر دریایی و در قایق‌های نامطمئن، اسیر امواج دریا شده و قبل از رسیدن به مقصد اولیه، ناکام از کسب این وصال، جهان را وداع می‌گویند؛ اما آنانی که از این ره، جان به در می‌برند، تازه آغاز گرفتاری‌شان است؛ کما‌اینکه تصاویر دریافتی و مشاهده عجز و ناله‌های این مردم بی‌نوا راه به‌جایی نمی‌برد و به‌ویژه ابرقدرتان که خود را قیم دنیا می‌دانند، هیچ اقدام عملی صورت نمی‌دهند. به‌هرروی این‌روزها در سرمای 10درجه‌ زیر ‌صفر کشور بلاروس و هم‌مرز با لهستان، عده زیادی در جنگل‌های سرد و یخبندان، به‌اجبار و به‌خاطر رفتار مرزداران بلاروسی که با شدت‌وحدّت و توهین و آزار، با شدیدترین نوع برخورد، آنان را به‌‌سختی آزرده‌اند و حتی قوت لایموت را ندارند، سرگردان هستند و اجازه ورود به آنان را نمی‌دهند. این صحنه‌ها، واقعاً دل آدمی را به‌درد می‌آورد؛ اما رفتار خشن و سخت‌گیری بی‌مورد بلاروس‌ها، اوج شقاوت و بی‌رحمی سران و نیروهای آنان را عیان کرده است. به‌یقین؛ دراین‌مورد، اگر اقدام خداپسندانه‌ای از‌سوی روسیه، مبنی‌بر فشار بر این کشور وارد شود، این آوارگان که از سر بلا و مصیبت، تغییرات رژیم افغانستان، پناهندگی را انتخاب کرده‌اند و از چاله بیرون آمده‌اند، در چاه نمی‌افتند. امیدواریم وجدان‌های بیدار جهانی، برای جلوگیری از یک مرگ دسته‌جمعی، هر‌چه‌زودتر دست‌به‌کار شده و این درماندگان را در خود جای دهند. ازجمله کشور لهستان می‌تواند شمار پناهندگان آواره در جنگ‌های مرزی بلاروس را پذیرفته و دین خود را به جهان ادا کند؛ اما و به‌راستی باید از آنانی که از زندگی متوسط در کشور خود برخوردارند، سؤال شود که شما پناهندگی را با چه قیمتی خواستارید که سلامت خود و زن و بچه را درخطر قرار داده و حاضرید که انگ پناهندگی را بپذیرید؟ همه این‌ها به‌تصور این‌است‌که اگر در اروپا پناهنده شوید، به کعبه آمال خود رسیده‌اید؟ خیر و زهی خیال بیهوده که کار و خانه و کشور خود را رها کنید تا در فلان کشور به‌عنوان پناهنده پذیرفته شوید و در آخر ماه، حقوقی ناچیز دریافت کنید. چرا باید برای روزی خود چشمتان به‌دست بیگانگان باشد؟ شأن انسانی را چه می‌شود؟ خداراشکر که از هم‌وطنان عزیز ما، تعدادی اندک در میان این آوارگان وجود دارند که در مصاحبه صراحتاً اعلام کرده‌اند که ای‌کاش ما بتوانیم به کشور عزیزمان برگردیم و از انگ پناهندگی فارغ شویم. دراینجا روی سخن با صدا‌و‌سیمای ملی‌ست که بجا و شایسته بود که درد و رنج آوارگان را به‌تصویر می‌کشید تا هم‌وطنان عزیز ما، به‌قول‌معروف هوایی نشده و فیلشان یاد هندوستان نکند.

 

ارسال دیدگاه شما

روزنامه در یک نگاه
هفته نامه سرافرازان
ویژه نامه
بالای صفحه