سخن مدیرمسئول
طلاق؛ سرانجام 60درصد ازدواجها در البرز
علیاکبر بهبهانی
قرار است ما در کجای تاریخ قرار بگیریم که نظام خانوادگی ما بهسادگی و بهراحتی و حتی به زحمت یک لیوان آب خوردن، از هم بپاشد؟ چگونه است که همگان از ازدواج بهنام پیمانی آسمانی یاد میکنند، اما برای همینامر مقدس که مزین به کلمه ارزشمند آسمانیست، در یک چشمبرهمزدن، رشتههای پیوند، آنقدر سست و نازک میشود که برخلاف سامانگرفتن پیوند که در آغاز بسیار مستحکم مینماید، به وقت افتراق و جدایی با رخدادن کلمه نامأنوس طلاق که تا سهدههپیش، بار بسیارمنفی داشت، پاره خواهد شد و حکم طلاق صادر میشود. هرچند بازهم در کشور عزیز ما، میزان طلاق دربرابر ازدواج بهنسبت 60 به 40 بهطرف طلاق غش میکند؛ اما در جایجای کشور پهناور ما، میزان پراکندگی این پدیده، از نموداری یکسان پیروی نمیکند و بهتر است بگوییم که در جوامع سنتی ما، همچون روستاها، بخشها و استانهای کمبرخوردار، آمار متفاوت است؛ اما باوجودیکه میزان تورم و سختی معیشت در تهران و شهرهای درجهیک چندان تفاوتی ندارد، آمار حکایت از این دارد که در استان البرز و شهر کرج که معمولاً جمعیت غیربومی آن بسیار بیشتر از ساکنان محلیست، از هر 100 ازدواج صورتگرفته، 60 ازدواج آن منجر به طلاق میشود! یعنی همین روستائیان و شهرستانیهایی که در فکر زندگی بهتر و آینده ایمنتر بهطرف تهران میآیند، دربرخوردبا گرانی سرسامآور و هزینه اجاره و خرید مسکن در تهران، رو بهسوی شهرهای اطراف تهران مانند کرج و محدوده آن میگذارند؛ تاجاییکه کار به آنجا رسیده است که در همین جمعیت شهرهای کوچک و جدید که اقامت در کرج را برگزیدهاند، بهسرعت، نظام خانواده درحالسستشدن و ارزشهای خانوادگی رو به افول گذاشته و عمر ازدواج هم مرتباً کمتر میشود. باایناوصاف چنین میتوان نتیجه گرفت که گرانی و سختی معیشت در هر محیطی که باشد، حتی در شهرهای کوچک، میتواند ثبات و نظام خانواده را درهم بشکند که آمار بالای طلاق و ازآنطرف، آمار ازدواج پائینتر، تحفه شرایط مطرحشده در این دهه بوده است؛ درنتیجه باتوجهبه اعلام رسمی دفتر برنامهریزی و توسعه اجتماعی وزارت ورزشوجوانان، در مورد آثار طلاق و ازدواج در استان البرز و شهرستان کرج در ایران میتوان به برداشتهای تازهای رسید. در این اظهارنظر رسمی گفته شده که در نیمه اول سال جاری، حدود 60درصد ازدواجها، به طلاق ختم شده و درمقایسهبا ششماهه مدت مشابه سال قبل درایناستان، میزان ازدواج نیمدرصد کاهش یافته و طلاق 8/1درصد افزایش داشته است. شاید مهریه سنگین، قوانین مهریه، اجارهنشینی با اجارههای بالا، سختی معیشت، گرانی، بیکاری، تورم، درآمد کم، فقر و فساد و بهنوعی فحشا زیادتر شده و جوانان با عدم ازدواج، خود را بسیار راحتتر مییابند و بدون دردسر با زندگی بدون تعهد، روزگار میگذرانند. اگر شرایط بههمینمنوال پیش رود، چهبسا در آینده هیچگونه ازدواجی صورت نمیگیرد تا نیاز به طلاق باشد! باایناوصاف؛ بهنظر میرسد که در کشور ما اقتصاد، حرف اصلی و دائمی را میزند و چون درحالحاضر بهواسطه جمیع جهات، اقتصاد در خانواده کمتر میشود، بههماننسبت ازدواج کمتری صورت میگیرد و ازسویدیگر، طلاق از ازدواج پیشی میجوید و تداوم اینوضعیت، بهشکل بسیار خطرناکی خود را نشان خواهد داد؛ درنتیجه در آینده کشور ما پیر میشود و مضار آن برای فرداها بسیار سنگین و غیرقابلجبران خواهد بود.