سخن مدیرمسئول
خط پایان زندگی در شیرودی
علیاکبر بهبهانی
باردیگر قطار سرنوشت، در ایستگاه ورزش متوقف شد و برای واگن ورزش دوومیدانی، قهرمانی ارزنده و انسانی مهربان را برای رهسپاری به دنیای ابدیت سوار کرد. امروز بنا دارم از ورزشکاری سخن بگویم که بهتبعیتاز مولا و مقتدای ورزشکاران؛ حضرت علی؟ع؟، فاتح دلها بود. وقتی در 1400سالپیش مولایمان گفت «آری به حسن خلق جهان میتوان گرفت»؛ محمدحسین غفوریزاده، آنرا دراینزمان عینیت داد. قهرمان بود، قهرمان زیست و قهرمان مرد؛ چراکه از لحظه اعلام خبر درگذشت این رادمرد، موجی از غم جامعه ورزش را در ماتمی جانسوز فرو برد و در مراسم تشییع پیکرش در استادیوم امجدیه سابق و شیرودی تهران، هزاراننفر در غم او به سوگ نشستند. بهگفته دکتر سجادی؛ وزیر ورزش که او را در سه کلمه تعریف کرد، «دستگیر، دستگیر، دستگیر»، بهراستی تا توان داشت، در دستگیری از دوستان همت کرد. اوج محبوبیت غفوریزاده، در لحظه وداع با او در پیست دوومیدانی استادیوم دیده شد که برای آخرینبار پیکر بیجانش آخرین دور ورزشی را زد و پایان خط دوومیدانی و جهان هستی را بر دوش شمار زیادی از ورزشکاران اکثر رشتههای ورزش و دوستداران بیشمارش که از اصفهان و بسیاری از شهرهای دیگر برای وداع آخر حضور پیدا کرده بودند، طی کرد. این قهرمان ارزنده، آنقدر محبوب بود که در تشییع او از سایر ورزشها بهخصوص مربیان و ورزشکاران بسیاری از فوتبال حضور داشتند؛ تاجاییکه علیرضا منصوریان؛ مربی ارزنده فوتبال، در یک جمله کوتاه گفت: «محمدحسین غفوریزاده اگر در دومیدانی نمره 100 داشت، در زندگی نمرهاش 1000 بود». این قهرمان، افتخارات زیادی برای ورزش ایران در صحنه داخلی و خارجی کسب کرد؛ تاجاییکه حتی در دوران دبیرستان، چهارسالمتوالی در مسابقات قهرمانی آموزشگاههای کشور، بهعنوان قهرمان قهرمانان مفتخر شد. در المپیک توکیو در سال 1964 میلادی، از نام ایران دفاع کرد و در مسابقات برونمرزی عراق، رومانی، تایلند و ایتالیا حضوری موفق داشت. از دیگر افتخارات او، عضویت در هیئتمدیره انجمن پیشکسوتان ورزش ایران است که هزارانهزارنفر از سایر رشتههای ورزشی او را مردی نجیب، مهربان و پدری باوفا میدانند. این مرد زندگی، در کنار همسر قهرمانش، یک زندگی موفق و صمیمی داشتهاند و فرزندان موفقی را نیز به کشور تحویل دادهاند؛ اما صدحیف که روزگار در طی یکدوره یکساله بیماری، آنقدر او را آزار داد که کوچکترین آن دردها، تحمل دههاسری شیمیدرمانی بود که جسم و اراده قوی او، بمبارانهای دردآور شیمیدرمانی را تحمل میکرد و پیوسته، ورد زبانش خدایا شکر و خدایا راضیام به رضای تو بود که حتی تا لحظه قبل از مرگ نیز از زبان او نمیافتاد؛ و این رسم روزگار است که اگر خوب باشی، خوشقلب باشی، کینه به حریم دلت راه نداشته باشد، مردم قدرشناست هستند و از شما قدردانی میشود و پاسداشت انسانیت شما را بههنگام فوت و در تشییعجنازه نشان میدهند. بههرجهت خط پایان زندگی غفوریزاده، در محلی بود که سالها او با گامهای استوار، ساعتها در آن میدوید و دههابار پیست دوومیدانی را دور میزد؛ اما چه حیف که در وداع آخرین، از آن گامهای بلند و استوار خبری نبود و جسم بیجانش بر دوش دوستان، دور آخرین را زد و به خط پایان ورزش و دوومیدانی رسید. در حقیقت غفوریزاده تنها قهرمان دومیدانی نبود، او قهرمان زندگی و فاتح دلها شد. بزرگمرد نامآور، درود بیحدوحصر به روان پاکت باد. یاد تو و امثال تو همیشه جاودان خواهد بود.