بهرهگیری از روشهای خلاقانه و نوآورانه در حل مسائل ریاضی
وحید حاجسعیدی
بهرهگیری از روشهای خلاقانه در کلاسهای درس و حتی حل مسائل مختلف بهویژه در دروس پایه از نکات مهم در تدریس بوده و همواره موردتأکید کارشناسان و مدرسان این علوم است. شیوههای گوناگونی وجود دارد که معلمین با بهرهگیری از آنها میتوانند تدریس خلاقانهای را در فضای کلاس ارائه دهند که علاوهبر جذابسازی و چالشانگیزی محیط کلاس ذهن دانشآموزان را برای ایدهسازی، خلاقیت، یافتن شیوههای نوین و ... فعال و آماده میسازد. درحقیقت شیوههای نوین بهکارگرفتهشده توسط معلمان باعث شده، برخی دانشآموزان از روشهای ابتکاری و منحصربهفردی در حل مسائل استفاده کنند. «محمدحسام سوختهسرایی» دانشآموز خلاق پایه سوم ابتدایی علیآباد کتول یکی از این دانشآموزان است که بااستفادهاز مهارتی که از اینشیوه تدریس بهدست آورده است، توانسته در حل برخی مسائل ریاضی یک شیوه نوین ابداع کند. او درباره شیوه ابداعی خود درباره الگوهای عددی (دنبالهها) گفت: «معمولاً بچهها در الگوهای عددی با تقسیم هر عدد بر 2 به عدد بعدی الگو دست مییابند ولی من توانستم با تفریق هر عدد در نصف همان عدد به عدد الگوی بعد دست پیدا کنم». سوختهسرایی گفت: «هرچند دنیای ریاضیات دنیای بزرگیست و هرروز ابداعات مختلفی در آن بهوقوع میپیوندد اما من با پیداکردن همین شیوه انگیزه یافتهام و علاقهام به ریاضی بیشازقبل شده است». رضا شیرازی؛ مدرس دانشگاه دراینباره گفت: «یکی از اهداف مشترک نظامهای آموزشی در سراسر دنیا به رشد شخصیت خلاق مربوط میشود. تربیت ذهن خلاق و بازتعریف کارکرد مغز ازجمله اهداف تدریس است که اگر با تدریس خلاقانه همراه باشد، رسیدن به این اهداف دورازدسترس نیست. دراینبین اهمیت درس ریاضی در دوره دبستان تا آنجاست که در تمام آزمونهای بینالمللی، ارزیابی فهم دانشآموزان مفاهیمی و موادی از درس ریاضی وجود دارد؛ حالآنکه سایر دروس ممکن است باشند یا نباشند؛ نیز اکثر علوم تحت سیطره علم ریاضی قرار دارند. همینامر ضرورت و اهمیت یادگیری بهتر این علم و ایجاد پیوند بین آموزههای ریاضی و زندگی واقعی را بیشازپیش نمایان میسازد». وی درپایان به ضرورت دستیابی به منابع جدید علمی و شیوههای نوین تدریس اشاره کرد و گفت: «بسیاری از مباحث که در دوران تحصیل و در قالب کتابهای درسی آموزش داده میشود؛ دیگر هرگز مجالی برای طرح نمییابند و اگر مفاهیم بهخوبی به دانشآموز منتقل نشود، در بهیادسپاری و بهیادآوری آموختهها دچار مشکل میشود؛ اما اگر مبنا اصول پرورش ذهن خلاق باشد، چهبسا دانشآموز خودش بهروشهای ابداعی در حل مسائل دست یابد که نمونهاش در بالا اشاره شد. ضمناً زدن مثالهای عملی و واقعی و مشارکتدادن دانشجویان و دانشآموزان در ارائه درس میتواند علاوهبر افزایش جذابیت تدریس به خلق شیوههای نوین و منحصربهفرد منجر شود. شبنم کدخدایی؛ کارشناس ارشد مدیریت منابع انسانی نیز درباره توانمندیهای دانشآموزان و ضرورت استفاده از ظرفیتهای آنها گفت: «تمام اختراعات و کشفها، حاصل خلاقیت و در درجه بعد نبوغ است. هوش، توانایی بدنی، استعداد و علایق متنوع عواملیاند که در داشتن تفکر خلاق مؤثر بوده و ژنتیکی یا اکتسابیاند؛ اما آنچه مهم است توانایی شما و محیط برای پذیرش و پرورش تواناییهای کودکان است. نوع تربیت کودک در شکلگیری تفکرات خلاقانه کودک نقش دارد. درواقع استعداد تنها بخشی کوچک از خلاقیت است و تمرین، نظمبخشی و پرورش آن از اهمیت بیشتری برخوردار است؛ بنابراین هرچه محیط تدریس از تنوع بیشتری برخوردار باشد و دانشآموزان دارای فرصت ارائه و بروز توانمندی باشند، امکان رشد خلاقیت در آنها و بروز ایدههای نوین بیشتر است».