تئوری خلاقیت در طراحی مد و لباس
یک تئوری وابسته به عناصر توسط «تریزا آمابایل»؛ از روانشناسان مطرح و پژوهشگران حوزه مدیریت خلاقیت عنوان میکند که سطوح ادامهداری از میزان کم و میزان معمولی خلاقیت در زندگی روزمره وجود دارد که تا سطوح بالای خلاقیت در ابداعات اساسی، نمایش، اکتشافات علمی و کارهای هنری بهچشم میخورد. بعلاوه، درجهای از خلاقیت در کار هر فرد حتی در یک زمینه محدود، وجود دارد. سطح خلاقیتی که هر فرد در یک نقطه زمانی ایجاد میکند، تابع اجزاء خلاقیت است که درهمانزمان بهکار میروند و در درون و اطراف آن فرد وجود دارند. بهگزارش هنرآنلاین؛ سه جزء مرتبط با فرایند خلاقیت هستند: نخست مهارتهای مرتبط به یک زمینه مثل مهارتهای فنی در یک حوزه مشخص، دوم مهارتهای مرتبط با خلاقیت ازقبیل فرایندهای شخصیتی و شناختی درراستای تفکر نوین، سوم انگیزه انجام کار خصوصاً انگیزه ذاتی برای شرکت در فعالیتها، احساس لذت یا تمایل فردی به رقابت. عامل سوم با عامل چهارم یعنی محیط اجتماعی که یک فرد در آن حضور دارد، در تعامل است. در آمریکا که بیشتر حامیان مالی صنعت مد را در خود جای داده، کپیرایت کمهزینهترین نوع حمایت برای طراحان مد است. در آمریکا کپیرایت تنها از آثار هنری طرح حمایت میکند؛ نه لزوماً از کل لباس. دراینکشور قوانین کپیرایت بادرنظرداشتن مفهوم کالای کاربردی عموماً هیچ انحصاری را برای تولید کالاهای روزمره مانند لباس، جواهرات، یا لوازم جانبی و ... نمیپذیرد. در ایالاتمتحده، ایالت نیویورک منشور حقوق مدل را تصویب کرده که دستورالعملها و شیوههای اخلاقی که باید مدلها، آژانسهای آنها و مشتریان رعایت کنند، ارائه کرده است. طبق برخی نظریههای معرفتشناختی، بخش بزرگی از موانع خلاقیت مربوط به ایدئولوژی غیرخلاق است؛ که حاکی و ناشی از نوعی معرفتشناسی بوده که روال فکری خاصی را پیشنهاد میکند؛ مثلاً «ادوارد دوبونو» نهادینهشدن تفکر خطی را موجب خشکشدن چشمه خلاقیت میداند. تفکر خطی، خود از نوعی معرفتشناسی ناشی میشود و بهعقیده برخی کارشناسان به منطق ارسطویی بازمیگردد. دراینمنطق، طبق مقتضای کژکارد تعریف جنس و فصلی، ذهن برمبنای اکتفا بر یافتن تعریف واحد، کمتر انگیزه برای واکاویهای جانبی مییابد. در توصیف موانع خلاقیت در فرهنگ ایرانی نیز مواردی همچون آموزش ناهمسو با کارآفرینی و خلاقیت، استفاده از الگوهای قالبی، شتابزدگی در ارزیابی، تأکید بر مفروضات قبلی، فشارهای اجتماعی، چارهجوییهای کوتاهمدت و عدمتمایل به تغییر مطرح شده. بههرتقدیر داشتن ویژگی اصالت یکی از شرایط اساسی برای حمایت از آفرینشها و تولیدات مربوط به حوزه مد و لباس است. صرفنظر از معنای لغوی اصالت، ازمنظر حقوقی اثری دارای اصالت محسوب میشود که توسط شخص پدیدآورنده و از مجرای نوآوری ذهنیاش خلق یا ابداعشده باشد؛ پس نباید آنرا با مفاهیمی مانند کیفیت یکسان دانست. البته باید میان اصالت در حقوق مالکیت ادبی و هنری و حقوق مالکیت صنعتی تاحدی قائل به تفکیک بود؛ چه اینکه اصالت در حقوق مالکیت ادبی و هنری بهنوعی عاری از عنصر تقلید بودن تفسیر میشود درحالیکه در حقوق مالکیت صنعتی باید آنرا با مفهوم بدیع و نوآورانه بودن مورد تفسیر قرار داد. لازمبهتوضیح است که بند 20 ماده 1 لایحه جامع حمایت از حقوق مالکیت ادبی و هنری در مقام تعریف «اصیل» آورده: «اصیل عبارتاستاز هرآنچه بدون تقلید از دیگری، از خلاقیت خود پدیدآورنده ناشی شده باشد، هرچند ازلحاظ موضوع یا محتوی جدید نباشد».