خودنویس
گویا آسمان هم از یارِ خود دلگیرست ...!
نه ماهش را نمایان میکند، نه ستارههایش را!
درست مانند تویی که
لبخند و چشمانت را از من دریغ میکنی
به جان میخرم دردت را، بر این آدمک رحمتی کن
مونا یزدان
مخاطب مرموز عاشقانههام
میبینی
آنقدر که در وصفت نوشتهام
که شهرهی شهر شدهام
مردم مرا شاعر دیوانه خطاب میکنند
شعرهایم را برای یارشان میخوانند
وصالها شکلگرفته با این شعرها
فراقها پایان یافته با این سرودهها
وقتش است که بیایی ...
تا نام زیبایت را فریاد بزنم
تا همگان بشوند و بخوانند
که تو کیستی
که من اینگونه میسرایمت
مینا سامعی