• شماره 2594 -
  • ۱۴۰۱ پنج شنبه ۲۴ شهريور

من در این آبادی پی چیزی می‌گشتم!

مهسا حاجیلی

چند‌وقتی‌ست که تصاویر سیل و مصیبت از‌دست‌دادن، در اخبار دیده می‌شود. تصویر خراب‌شدن دیوار، در گِل فرو‌رفتن انسان، صدای شیون و درخواست کمک، صدای غرق‌شدن ... اما واقعاً هرروز در چه‌چیز غرق می‌شویم که دیگر با تعداد کشته بالای ۲۰‌نفر هم همه‌چیز عادیِ غم‌بار، به‌نظر می‌رسد؟ چرا غم آن‌قدر دامانمان را گرفته که دیگر به‌نظر غیرمنتظره نمی‌رسد؟ چطور به آدم‌هایی تبدیل شده‌ایم که در دل دره و مسیر رودها، ویلا و جاده می‌سازند؟ واقعاً جای استراحت و اوقات خوش داشتن کجاست؟ درطول‌تاریخ، هرچه دل‌خوشی انسان‌ها کمتر بوده، به هنر و زیبایی و طبیعت اهمیت کمتری داده شده و اوقات‌فراغت از بین رفته است. آیا اوقات‌فراغت فقط شامل استراحت در ویلاهای لاکچری می‌شود؟ چه مشکلی از‌نظر فرهنگی به‌وجود آمده که کسی حاضر به ‌زحمت‌کشیدن برای یک نقاشی یا موسیقی یا بافتن فرش نیست؟ در دوران کرونا، ترس از‌دست‌دادن عزیزان، افزایش یافت. این ترس باعث منزوی‌شدن بسیاری از خانواده‌ها در خانه‌ها‌یشان شد. فکر انسان درگیر حفظ سلامت شد و از خلاقیت و پیدا‌کردن راهکارهای مهندسی و ایجاد آبادی و آمایش شهری غافل ماند. شهرسازی، از شخصی‌ترین قسمت زندگی هرکس شروع می‌شود. بارها دیده‌ام افرادی‌که با وجود فضای کم، به کمترین چیزها خلاقانه، بها داده‌اند. نسبت به مسائل شهری و محیط زندگی بی‌اعتنا نباشیم. ما وظیفه داریم زمینِ بهتری برای نسل‌های بعدی باقی بگذاریم. در زمانه‌ای که ریزش پلاستیک، متروپل، سیل‌های مخرب، جان انسان را می‌گیرند، آیا چیزی جز مخروبه برای نسل بعدی باقی می‌ماند؟ ما وظیفه تعمیر و مرمت بافت‌های فرسوده و حفظ آثار قدیمی و معماری باستان ایران را برعهده داریم. تقدیر گاهی هدفمند است و جایی که به‌دنیا آمدیم و خانه آبا و اجدادی ماست درس‌ها و خاطرات بی‌شمار برای ما دارد. کیفیت زندگی، با حفظ و نگهداری میراث گذشتگان و تبدیل به بهتر کردن آن برای نسل آینده، تعیین می‌شود. باکیفیت باشیم که از ما نام نیک بماند.

 

ارسال دیدگاه شما

روزنامه در یک نگاه
هفته نامه سرافرازان
ویژه نامه
بالای صفحه