• شماره 2740 -
  • ۱۴۰۱ شنبه ۲۷ اسفند

از تفکر همگرا تا تفکر واگرا در آموزش

دکتر منوچهر قاسمی

مادران برای آن که کودکان خود را از سر‌و‌صدا و شلوغ‌کردن به سکوت و خاموشی و خوابیدن و تحمل‌پذیری بکشانند، برایشان قصه می‌گویند و خردسالان هم ضمن آنکه قصد مادران را درک نمی‌کنند از عبارات قصه‌ها لذت برده و ماجراهای آن را دنبال می‌نمایند و به‌آرامی لحظاتی بعد به خواب می‌روند و سکوت در خانه برقرار می‌شود و مادر هم که به خواسته‌اش رسیده است؛ خوشحال از جای برمی‌خیزد و اتاق را ترک می‌کند تا خفته‌اش هر چه بیشتر بیارامد و او به کارهای خود مشغول شود و این کاری است که بیشتر مادران در اوقات فراوانی تکرار می‌کنند. چنین حالتی در نوع خودش برای ملت‌ها هم وجود دارد و البته تفاوت در این‌است‌که هر گاه ملتی به خواب رفت بیدار کردن او بسیار دشوار و پر هزینه و نیازمند زمان است و بهای سنگین آن سال‌ها و تا یک نسل بعد نیز زمانبر خواهد بود. اصل مسلم آن است که ملتی را از ورطه‌ی خاموشی و سکوت به به تحرک و دگرگونی در آوردن، شکل دادن و آگاه‌سازی، آموزش برنامه‌ریزی شده‌ای را طلب می‌کند. بسیاری از واژه‌های علوم سیاسی و علوم اجتماعی تعریف ثابت و فراگیری ندارند و برای درک آن‌ها باتوجه‌به زمان و مکان باید همچون مفاهیمی را به تجزیه و تحلیل در آورد و نتیجه‌گیری کرد و دلیل چنین وضعیتی این‌است‌که علوم انسانی با انسان مرتبط است و انسان هم خود موجود متغیری بوده و از هنگام تولد تا زمان مرگ در سنین مختلف و حالات متفاوت اجتماعی تغییر می‌یابد. لذا علوم مرتبط با او هم قوانین و هم اصول و مراحلی دارد که درست بر خلاف علوم پایه و کاربردی است. در چنین وضعیتی به طور مستمر، جوامع در دوره‌های مختلف، مفاهیم و ارزشهای شان دگرگون می‌شود. یکی از مفاهیمی که طرفداران و مخالفان بسیاری داشته است؛ ولی درعین‌حال جملگی بر آنند که باید در جوامع شکل گرفته و قدرت یابد و جامعه بر اساس اصول آن اداره شود تا خوشبختی، رفاه و آرامش و امنیت خاطر در میان افراد یک کشور تقویت گردد، واژه دموکراسی است. این واژه که طی قرون متمادی تا زمان حال مطرح شده است، کلامی یونانی به حساب می‌آید. دمو یعنی جمعیت و کراسی روش یا شیوه‌ی اداره یک جامعه و در مجموع یعنی شیوه اداره یک جمعیت یا یک ملت است. مردم چون نقش‌آفرین هستند و با اراده‌ی خود در جامعه خویش حکومتی را به خدمت می‌گیرند که خدمتگزارشان باشد یا به معنی دیگر خادم آن‌ها باشد. این رهیافت، مسأله بسیار مهم و پیچیده‌ای است. افلاطون در نظریات و کتب خود حکومت‌های دموکراسی را فاسد تلقی می‌کند که فاقد اعتبار هستند. اما در مقابل اندیشمندان قرون اخیر سالم‌ترین و کامل‌ترین نوع حکومت و روش حکومت‌داری را شیوه دموکراسی دانسته‌اند و برای ایجاد آن توصیه‌های فراوانی شده است. در ایران امروز واژه دموکراسی، در نظر بسیاری مردم‌سالاری خوانده می‌شود. البته یادآوری می‌گردد که دموکراسی در اروپا یک هزار سال وجود داشته که نتیجتاً رکود و جمودی پیچیده‌ای را به وجود آورد که بعداً قرون وسطی نامیده شد که از قرن پنجم تا قرن پانزدهم میلادی ادامه داشته است که مصادف با حکومت کلیسا به رهبری پاپ‌ها در ممالک اروپایی است. جالب اینجاست که این ایام با وعده‌های پوچ و بی معنایی که ابراز می‌شد به طور مثال می‌توان گفت واژه‌هایی چون رفاه، خوشبختی، ثروت، امنیت مردم مطرح بود اما در عمل چیز دیگری دیده می‌شد. که البته بعد از یک هزار سال در تاریخ این ایام را تاریک، سیاه و دوران استبدادی هول‌انگیز توصیف کرده‌اند.

دموکراسی چیست و چه معنایی را با خود به همراه دارد؟
همان طوری که خاطرنشان گردید دموکراسی مفهومی است که در هر زمان و مکان تحلیل خاصی از آن به عمل آمده است، ولی آن چه که بررسی می‌شود برداشت‌هایی است که در سال ۲۰۲۳ میلادی مورد مطالعه قرار می‌گیرد که دارای این خصیصه‌ها است: ۱- دموکراسی اجرای عدالت است زیرا با وجود عدالت در جامعه دموکراسی هم در آن حضور خواهد داشت. نظر این‌است‌که عدالت یعنی تصاویری در توزیع نسبی درآمدهای یک کشور که تمام افراد را شامل می‌شود و تفاوت در نتیجه‌ی توانایی‌های فردی یا اجتماعی است و نظر این‌است‌که افراد به طور انفرادی فعالیت دارند و هر کس در ازای فعالیت خود دستمزدی دریافت می‌کند و این حالت وجود نخواهد داشت که فقیر روزبه‌روز فقیرتر شود و ثروتمند نیز روزبه‌روز ثروتمندتر گردد. در این حالت تعادل بین طبقات اجتماعی شکل می‌گیرد و در چنین شرایطی شهروندان در امور زندگی خود حضور فعال داشته و حرفهایشان را می گویند و حرفها شنیده می‌شود و به خواسته‌هایشان خواهند رسید. ۲- می گویند دموکراسی به اشکال مستقیم، قانونی، نمایندگی از سوی یک جامعه شکل گرفته و تفهیم می‌گردد. یعنی تأکید بر وجود قوانین سالم و قوی برای ممانعت از اعمال قدرت اقلیت بر اکثریت شهروندان و حرز تعادل در روال اجتماعی است یا به عبارتی دیگر دموکراسی حکومتی است که به وسیله مردم برای مردم شکل می‌گیرد و وجود انتخابات برای قوای قانونگذاری و مجریه سبب می‌شود که حکومت پارلمانی شده و نمایندگان حقیقی جامعه در آن قانونگذاری می‌نمایند و هر گونه ظلم و حق‌کشی و قانون‌شکنی را مانع می‌شوند. اعتماد عمومی به قوه مقننه محکم و خلل ناپذیر می‌گردد و تصمیمات قوه قانونگذاری به طور مستمر در جامعه مفید است. قوه مجریه نیز پذیرنده قوانین قوه مقننه خواهد بود و مورد احترام جامعه واقع می‌شود و روند زندگی این مردمان با تعادل به پیش می‌رود. ۳- گاهی دموکراسی چنین توجیه می‌شود که با یک رهبری کاریزماتیک یا معنوی جامعه به سوی خوشبختی و تعادل اجتماعی سوق می‌نماید و اهداف رهبر قابل حصول بوده و همراه با حرکت ملت است. به طور مثال در چین در عصر مائو تسه‌تونگ یا شوروی سابق در دوره لنین و یا ترکیه عهد آتاتورک، هندوستان دوره مهاتما گاندی و یوگسلاوی دوره تیتو موارد بسیار مهمی از وجود و حضور مردم در جوامع است و البته نکته قابل تأمل درباره بیشتر این جوامع که چنین است آیا بعد از عمر فیزیکی یکی از این رهبران وضعیت این ممالک چگونه بوده است؟ آیا جانشینان آنان از همان قدرت معنوی و اعتماد عمومی برخوردار بوده‌اند و آن امنیت فکری و اجتماعی ادامه داشته است؟ در عمل مشاهده کرده‌ایم که در خیلی از این کشورها پس از دوره‌ای کوتاه فراز و نشیب‌های بسیار ایام گذشته را به تاریخ سپرده‌اند و دگرگونی‌های دیگری شکل گرفت که تا حدودی آن انسجام گذشته از میان رفته و تعارضات جدیدی به وجود آمده است. به طور مثال تغییرات بنیادی در چین، تجزیه یوگسلاوی، پایان عمر شوروی، و از همه مهمتر رویدادهای انقلاب فکری و تجددخواهی یا رنسانس و انقلاب صنعتی پرده تاریکی بر حکومت هزار ساله قرون وسطی در اروپا کشیده شد به گونه‌ای که اروپای قرن پانزده به بعد را رقم زد که آثار آن هنوز هم دیده می‌شود. تغییر عمده دیگری که روی داده پیشرفت‌های همه جانبة علوم و فناوری است که آخرین آن کشف فضا و پیشرفتهای ارتباطی با سیارات و کره‌های دیگری است و انسان در پی حضور در کرات و کهکشان است و درعین‌حال دموکراسی هم در کشورهای معروف به ممالک صنعتی همچنان فعال می‌باشد. ۴- نظریه دیگری از اندیشمندان به دموکراسی معنای دوره جدیدی را نشان می‌دهد و تجزیه و تحلیل آن حداقل نسل فعلی را دگرگون می‌نماید و آن این که دموکراسی را پاسخگویی به سه سؤال می‌دانند. یعنی جواب دادن به سه سؤال که با حرف "چه" شروع می‌شود.چه کسانی بر جامعه حکومت می‌کنند؟ چگونه حکومت می‌کنند؟ حکام با چه معیارها و ضوابطی می‌خواهند حکومت کنند؟  در این جا، واژه قانون برایشان معنا و مفهومی مخصوص دارد که با پیاده سازی آن می‌توانند، اثرات آن را به جامعه نشان دهند. معنای عدالت اجتماعی در این جا مهم است که باید درجامعه اثرات آن دیده شود. این افراد یعنی گردانندگان جامعه با چه ضوابط و شرایطی انتخاب خواهند شد؟ بحث این‌است‌که قدرت حکومت را در جوامع دموکراسی به طور مستقیم از مردم تولید می‌شود واعمال، آن‌ها را در خدمت مردم قرار می‌دهد. رسانه‌های اجتماعی نیز برای انتشار این اخبار و رویدادها به تکنیک‌های مختلفی توجه نشان می‌دهند. درمورد سوالی که مبنا این است حکومت بر چه کسانی است؟ باید یادآور شویم که انتخاب کنندگان حکومت چگونه افرادی هستند؟ آیا آموزش جامعه‌مداری دیده‌اند؟ از نعمت اولیه خواندن و نوشتن زبان مادری خود بهره‌مند هستند؟ آیا برای قضاوت درست و انتخاب صحیح اطلاعات دقیق و درستی در دست دارند؟ آیا ثابت کرده‌اند که نیروی بازدارنده قوی در مقابل بی عدالتی‌ها هستند و در مواقع جدی و حساس حرفشان مفید بوده و سیستم حکومتی از آن‌ها تبعیت می‌کند و در صورت لزوم بدوم مقاومت کنار می‌روند؟ سوالی که اینجا خودنمایی می‌کند خیلی دقیق و حساس است که چنین مردمی در کجا یافت می‌شوند؟ در اجتماعات و رفت و آمدهای خیابانی یا در سخنرانی‌های برنامه‌ریزی شده و یا در تصاویر و رسانه‌های گروهی و کنترل شده و بالاخره در بمباران تبلیغاتی و خبری، در کجا؟ پاسخ این که در هیچ کدام. مردمی که باید برای دموکراسی و ایجاد آن در کشورها به شکل واقعی حضور داشته باشند نوزادان، کودکان، خردسالان هستند که سالهای تحصیل آموزشی شکل‌دهنده رفتار و منش آن‌ها خواهد بود. در واقع آن‌هایی که به شیوه تفکر واگرا آموزش یافته‌اند نه با روش یادگیری همگرا. لذا آن‌هایی که همگرا عمل می‌کنند، عموماً دنباله رو هستند. اما ایده پردازان کسانی هستند که نسل فعلی بسیاری از جوامع را به وجود آورده‌اند و نقش موثری در رشد خلاقیت آن‌ها دارند.

آموزش واگرا و همگرا چیست؟
آموزش واگرا آموزشی است که دانش‌آموز محدود است و اساس یادگیری با توانایی‌های فردی کودک هماهنگ بوده و یادگیری با پرسش و پاسخ و تجزیه و تحلیل همراه است و هدف این‌است‌که دانش‌آموز تا موضوعی را درک نکرده سؤال و جواب ادامه داشته باشد و در هر پایه تحصیلی توانایی درک او افزایش یافته و شیوه آموزشی به گونه‌ای باشد که هر دانش‌آموزی با آگاهی‌های اجتماعی به پیش رود. در کشورهای علمی و صنعتی جهان آموزش واگرا اجرا می‌گردد و معلم فقط در نقش راهنما بوده و این دانش‌آموزان با پرسش و پاسخ به جلو حرکت می‌کنند و در هر مرحله‌ای که باشند پرسیدن را رها نمی‌سازند تا به نتیجه قابل قبول دست یابند. در این مرحله هیچ تفاوتی بین یک مهندس، مدیر، پزشک یا آهنگر و نجار وجود ندارد چرا که همگی اینها تا چیزی را نفهمیده‌اند پاسخ را نمی‌پذیرند و این طریق ادامه می‌یابد. در آموزش نوع همگرا اندیشیدن به دلیل یادگیری در تمام طول آموزش به طور متعارف ادامه دارد. معلم درس می‌دهد، دانش‌آموز می‌شنود، امتحان می‌دهد، نمره می‌گیرد، رشد می‌یابد ولی هرگز نمی‌پرسد چرا و نمی‌گوید به چه دلیل. او هم مهندس، معلم، پزشک، نجار و آهنگر می‌شود اما واژه چرا را هیچگاه به کار نمی‌برد تا از خواب بیدار شود و اینجاست که بهای سنگینی را باید پرداخت نمود. البته با تأسف باید گفت که در بخش گسترده‌ای از جهان کنونی و جوامع زیستی شیوه آموزش همگرا است و این‌است‌که آینده روشنی برای آن قابل تصور نیست. در این جوامع کلماتی چون استعداد، خلاقیت، نوآوری علمی و اجتماعی هیچگاه به طور بنیادی و اساسی مطرح نیست فقط جنبه عوام‌فریبی و انحراف افکار جامعه مورد استفاده واقع می‌شود. در آلمان عصر هیتلر عوام‌فریبی تا آن حد پیشرفت کرد که حکومت با تصویب قوانین حتی در انتخاب زوج برای ازدواج دخالت می‌کرد و بر اساس فرضیه‌ای پوچ برتری نژادی آلمان را مطرح می‌نمود که در انتخاب زنان و مردان و شرایط آن‌ها با برتری نژادی هماهنگ گردد به این اندیشه که نسل سالم و وطن دوست با احساس قوی آلمانی و نژاد آلمانی به وجود آید. در مقابل شیوه دیگری را در فرانسه می‌بینیم که به عصر دوگل معروف است که در آخرین انتخابات در مرحله اول اکثریت آراء را به دست نمی‌آورد اما می‌گوید اگر ملت فرانسه در مرحله دوم با قاطعیت مرا انتخاب نکند رئیس‌جمهور نخواهم بود و هنگامی که باز هم اکثریت قاطع را کسب نکرد به زادگاه خود رفت و تا زنده بود دگر در انظار عمومی ظاهر نشد. البته دوگل یک ژنرال محبوب و نجات دهنده فرانسه در جنگ جهانی دوم بود که با اعتماد به نفس کشورش را از تصرف آلمان نجات داد و وقتی هم که کنار رفت هموطنانش را فریب‌خوردگان بیگانه و منحرف خطاب نکرد. حال با همه نکات اشاره شده می‌توان گفت، تنها راه حصول به دموکراسی یا مردم‌سالاری شیوه‌ آموزشی واگرا در آموزشگاه‌ها است و راهی جز این وجود ندارد. نسل امروز در آغاز راه است و می‌تواند با راهنمایی و آموزش واگرا جامعه آزاد و راهی اثربخش در آینده شکل دهد.

ارسال دیدگاه شما

روزنامه در یک نگاه
هفته نامه سرافرازان
ویژه نامه
بالای صفحه