وسواس؛ از شناسایی انواع تا درمان
دکتر علیاصغر شاملو
یکی از مواردیکه درطول زندگی روزمره از افراد مختلف زیاد میشنویم ایناستکه فلانی وسواس دارد؛ یا زیادی وسواس شدی و جملاتی ازایندستکه اگرچه بهنظر افراد آشنا میآید ولی نهتنها پایه علمی ندارد بلکه در بسیاریازموارد نیز اطلاقی نادرست به مشکل موجود بهحساب میآید؛ اما وسواس در روانشناسی از جمله مباحث مهم و قابلاعتناییست که باتوجهبه انواع مختلف آن، راهکارهای مختلف درمانی برای آن درنظر گرفته میشود. بهطورکلی وسواسها به دو دسته تقسیم میشوند. وسواس فکری و وسواس عملی. وسواسهای فکری؛ گروهی از عقاید، باورها، تصاویر با انگیزههای ناخواستهای هستند که دائماً در ذهن تکرار میشوند و این تکرار باعث میشود که مانعی برای انجام کارهای دیگر شما بشوند. بهگفته دیگر وسواس نوعی بیماریست که افکار وسواسی ما با رفتار وسواسی ما همراه میشوند. وسواسهای عملی؛ رفتارهای تکرارشوندهای که درپاسخبه یک فکر داده میشود. در این پاسخ فرد با انجام مکرر رفتارها و اعمال ویژهای تصور میکند که میتواند از بند آن فکر رها شود. چنین فردی حتی تصور میکند که نگرانی و اضطراب و پریشانی و ناراحتی او با رفتار مکرر هم ممکن است از آن فکر رها شود. مثل شستن یا کنترل لامپ یا کلید در. برای مقابله با وسواس شرط لازم و کافی ایناستکه بدانیم چرا و چگونه وسواس در ما بهوجود آمده است؟ چطور در ما عمل میکند؟ نشانهها آن چیست؟ و چطور باقی میماند؟ و اینکه در کل بهخوبی بدانیم مشکلمان چیست.
انواع وسواس
انواع وسواس را بهبیانیدیگر میتوان چنین برشمرد:
- فکر وسواسی نوعی تصور و مشغولیت ذهنیست که التزامی را برای فرد بهوجود میآورد. باوجودیکه آن التزام را درست و بدون کاستی انجام داده است اما در فرد اضطرابی را بهوجود میآورد که انگار فرد آن فکر یا رفتار را دوباره باید انجام دهد. (وسواس فکر مثل گفتن جملاتیست بهامیداینکه از یک پیشامد جلوگیری کند)
- رفتار وسواسی به رفتاری گفته میشود که فرد آنرا با تمایل زیاد و بدون انگیزه انجام میدهد. آداب و مراسم مثلاً مذهبی وسواس نیست؛ چراکه بیشتر جنبه عملی دارد تا ذهنی؛ درصورتیکه وسواس عملی نهتنها جنبه ذهنی دارد بلکه جنبه عملی هم دارد و به هدف کاهش اضطراب انجام میشود یا باید جلوی تهدیدی را بگیرد.
- رفتار اجتنابی نوعی وسواس است که فرد را مجبور میکند تا رفتار را انجام ندهد مثل دستنزدن به دستگیره در یا دوری از تنهاماندن با فرزند خود در خانه.
- وسواس نوعی بیماریست که در آن افکار وسواسی میتواند با رفتار همراه شود.
- حدود یکدرصد از مردم جهان به آن مبتلا هستند. بهعبارتی؛ بسیار رایج است.
ویژگیهای افراد وسواسی
وسواس، ویژگیهای متفاوتی دارد و در هر فردی منحصربهفرد است؛ هرچند رفتارهای مشترکی بین همه افراد مبتلا به وسواس دیده میشود. این ویژگیها عبارتاند از:
1- فرد نمیتواند این افکار را از ذهن بیرون کند 2- فرد باور دارد که نیروی فوقالعادهای دارد که میتواند جلوی حوادث را بگیرد (که این باعث تکرار افکار وسواسی میشود) 3- فرد چنین میاندیشد که اگر کار خاصی را انجام ندهد، برای خودش یا اطرافیانش اتفاق خاصی پیش میآید. 4- وسواس فکر درجهت پاسخ به یک وسواس فکر انجام میشود تا از اضطراب فکری کم کند. 5- فرد وسواسی بااینکه کار و رفتارش درست است بازهم ادامه میدهد؛ چون اضطرابش کاهش پیدا نکرده است؛ درصورتیکه فرد غیربیمار وقتی رفتار درستی انجام میدهد دیگر ادامه نمیدهد. 5. رفتارهایشان با کندی انجام میشود. 6- احتمالاً 30درصد از افراد وسواسی افسردگی هم دارند (بهعبارتی افسردگی واکنشیست که فرد وسواسی در مقابل وسواسش نشان میدهد). 7- حرمتنفس پایین. 8- کنترلکردن دیگران بهویژه شریک جنسی خود 9- بهتدریج شروع میشود و اوج میگیرد. 10- افراد وسواسی معمولاً کمتر از دیگران به کس آسیب میرسانند.
- شایعترین نوع وسواس فکری، نگرانی از ناپاکیزگی، شک و تردید در اتفاق افتادن، نگران از نظم و ترتیب، حساسیت به بدن و در آخر تفکر جنسی با نوعی انحراف
- شایعترین نوع وسواس عملی، عبارتاستاز چککردن شیر آب و پریز برق، تکرار یک عمل، تکرار کلمات، انجام کارها بروش خاصی
- سن شروع وسواس در مردان کمیزودتر در سهسالگی و یا اوایل نوجوانی اما در دختران کمی دیرتر هرچند رد هر سنی میتوان شروع وسواس را دید.
- درگذشته بیشتر مردم شرمنده میشدند تا مورد وسواس خود گفتوگو کنند و بهاندازهکافی درمانگر و دارو وجود نداشت و چون امروزه امکانات بیشتر شده است و تعداد بیشتری برای درمان مراجع میکنند، بهنظر میآید که تعداد افراد وسواسی بیشتر شده است که البته چنین نیست.
شخصیتهای وسواسی فکری-عملی نیز ازجمله مبتلایان به این اختلال هستند. یکی از ویژگیهایی که اینافراد کمالپرست دارند، ایناستکه بسیار پاکیزه، بسیارنگران و قانونمدار هستند؛ حتی ممکن است بسیار سختگیر و غیرمنعطف عمل کنند و دائم مشغول کار باشند و از عاطفه در زندگیشان خبری نباشد. ازجمله افراد مشهوری که وسواس داشتهاند میتوان به چارلز دیکنز، هانس کریستیان اندرسون و مارتین لوتر کینگ اشاره کرد.
نشانههای وسواس
بهطورکلی افکار منفی، بد نیستند بلکه روش برخورد با این افکار مهم است و نباید آنها را سرکوب کرد. ذهن آدمی برعکس فکر میکند. اگر بگوید به اینموضوع فکر نکند برعکس بیشتر فکر میکند؛ اما نشانههای رایجی وجود دارد که با مشاهده آن میتوان فرد وسواسی را شناسایی کرد که بخشیازآنها عبارتاند از؛
- داشتن افکار منفی و بد و مزاحم (ممکن است حرف بدی بزنند، صدمهزدن و کشتن کسی، آرزو دارم کسی بمیرد، خبری را که شنیده ممکن است خود او مرتکب شده باشد یا مثلاً من و اگر بد فکر کنم، آن اتفاق میافتد)
- نداشتن توانایی برای عدمقطعیت - مضطرببودن - احتکارکردن (بیشتر درمعرضدید باشد که مشکلاتی بهوجود میاورد و اینکه مسئولیت نگهداری دارند تا اتفاقی نیفتد) - کمال پرست - وحشت از شکست (مثلاً اجتناب کردن از حضور در رقابتها) - تفسیر نادرست از واقعیت (لکه قرمز حتماً خون است) - کندن مو - تیکهای عصبی مثل پرش چشم و یا دستوپا (کوتاهمدت و بدون هدف هستند) - تکرار افکار - تکرار رفتار - نگرانی بیشازاندازه برای سلامتی - نگرانی بیشازاندازه برای اندام - جمعآوری و احتکار - اعتیاد به مواد مخدر و الکل - حسادت بهویژه به شریک جنسی در حد کنترل
با وجود تمام مواردیکه گفته شد باید ایننکته را درنظر داشته باشید که وسواس از هرنوع آن قابلدرمان است؛ هرچند باتوجهبه عواملی همچون شخصیت فرد وسواسی، میزان انگیزه و اشتیاق فرد برای درمانشدن و شدت وسواس بیمار در کنار شیوه درمان درمانگر میتواند زمان خاص خود را داشته باشد؛ اما بهطورکلی توجه به نشانههای اختلال وسواس و اقدام برای برطرفکردن آن میتواند شما را از سختیهای ناخواستهای که درنتیجه وجود آن بهصورت مشکلی حلنشده در زندگی با آنها مواجه خواهید شد، رهایی بخشد.