مروری بر زندگی و آثار حکیم عمر خیام نیشابوری؛
نادره فلک
سعیده خجستهپور
28 اردیبهشتماه در تقویم ایران، بهعنوان روز بزرگداشت حکیم عمر خیام نیشابوری ثبت شده است. حکیم عمر خیام از جمله شخصیّتهای علمی و ادبی ایرانزمین است که از چندین وجه میتوان به زندگی و آثارش نگاه ویژه و محققانه داشت. او در نگاه اوّل، فیلسوفی است که جهان را با نگاهی عالمانه و فلسفه «اپیکوری» مینگرد؛ فلسفهای که پرهیز از پریشانخاطری دنیوی، لذّت، جستوجوی آرامش نفس و رهایی از تشویش و رنج را تبلیغ میکند، زیراکه این نگاه را در اکثر رباعیات عمر خیام به وضوح مشاهده و درک میکنیم.
از دی که گذشت هیچ ازو یاد مکن
فــردا که نیامــده ست فریاد مکن
بـــر نامـــــده و گذشــته بنیاد مکن
حالی خوش باش و عمر بر باد مکن
همچنین وی یک ریاضیدان و ستارهشناس نیز هست که نمونهی بارز آن را در آثار و نظریاتش در کتب ریاضی ایران و جهان میتوان آشکارا دید. تأثیرگذارترین اثر ریاضی او «رساله فی شرح ما اشکل من مصادرات اقلیدس» است که در آن خطوط موازی و نظریهی نسبتها را شرح میدهد. از جمله کارهای مهم او در زمینهی نجوم، طرح و تنظیمِ «گاه شمار جلالی یا تقویم جلالی» است. اینها علومیست که خیام بدآنها آگاهی و اِشراف داشته و صاحب نظر بوده است، اما از نظر ادبی او یک شاعری چیرهدست در سرودن رباعی بود که هر چند تعداد آنها نسبت به اشعار شاعران دیگر اندک است، ولی تأثیرش بسیار، چراکه نگاه شاعران و نویسندگان فرای مرزها را نیز به خود جلب میکند و فیتزجرالد (۱۸۸۳-۱۸۰۹) نویسنده انگلیسی را بر آن میدارد که رباعیاتش را ترجمه کند و خوانندگانش را افزونتر نماید. حال، با توجه به نکات مطرحش شده و شخصیّت والا و تأثیرگذار حکیم عمر خیام نیشابوری در این مقاله مروری بر زندگی و آثار ارزشمندش داریم.
حکیم عُمَر خَیّام نیشابوری، فیلسوف، ریاضیدان، ستارهشناس و شاعر ایرانی قرن پنجم هجری قمری همزمان با دورهی حکومت سلجوقیان است که در ۲۸ اردیبهشت ۴۲۷ ه. ش مطابق با 440 ه. ق در نیشابور زاده شد. نام کامل وی غیاثالدین ابوالفتح عُمَربن ابراهیم خَیّام نیشابوری است. همچنین او را «خیامی»، «خیام نیشابوری» و «خیامی النّیسابوری» هم نامیدهاند، و معروفترین لقبش «حجّةالحق» بوده است.» تاکنون القاب فراوانی به او نسبت دادهاند که عبارتند از: «حکیم حجة الحق، خواجه، الفیلسوف حجة الحق، حکیم جهان و فیلسوف گیتی، الشیخ الامام، الشیخ الاجل حجة الحق، علامۀ خواجه، قدوۀ الفضل، سلطان العلماء، ملک الحکماء، من اعیان المنجّمین، الحکیم الفاضل الاوحد، خواجۀ حکیم، الحکیم الفاضل، نادرۀ فلک، تالی ابن سینا، فیلسوف الوقت، سیدالمحقّقین، ملک الحکماء، الادیب الاریب الخطیر، الفلکی الکبیر، نصیرالحکمة و الدین، فیلسوف العالمین، سیّدالحکماء المشرق و المغرب، فیلسوف العالم، علامۀ دوران، و...» اگرچه مرتبه علمی حکیم عمرخیام برتر و والاتر از جایگاه ادبی و شاعری اوست، ولی آوازه او بیشتر به دلیل سرودن رباعیاتش است که شهرت جهانی و سراسری دارد. یکی از برجستهترین کارهای وی را میتوان سر و سامان دادن و سرپرستی محاسبات گاهشماری ایران در زمان وزارت خواجه نظامالملک که در دورهی پادشاهی ملکشاه سلجوقی (۴۲۶-۴۹۰ ه. ق) بود، دانست؛ محاسبات منسوب به خیام در این زمینه، هنوز معتبر است و دقتی به مراتب بالاتر از تقویم میلادی دارد. وی در ریاضیات، نجوم، علوم ادبی، دینی و تاریخی استاد بود. نقش خیام در حل معادلات درجه سوم و مطالعاتش درباره اصل پنجم اقلیدس نام او را به عنوان ریاضیدانی برجسته در تاریخ علم ثبت کرده است. همچنین وی فقه را در میانسالی در محضر امام موفق نیشابوری آموخت؛ حدیث، تفسیر، فلسفه، حکمت و ستارهشناسی را فرا گرفت. در نزدیک سال ۴۴۹ (ه.ق) زیر پوشش و سرپرستی ابوطاهر، قاضیالقضات سمرقند، کتابی دربارهی معادلههای درجهی سوم به زبان عربی نوشت، تحت نام «رساله فی البراهین علی مسائل الجبر و المقابله» و از آنجا که با خواجه نظامالملک طوسی رابطهای نیکو داشت، این کتاب را پس از نگارش به خواجه تقدیم کرد. پس از این دوران خیام به دعوت پادشاه جلالالدین ملکشاه سلجوقی و وزیرش نظام الملک به اصفهان میرود تا سرپرستی رصدخانهی اصفهان را بهعهده گیرد. او هجده سال در آنجا مقیم میشود. به مدیریت او زیج ملکشاهی آماده میشود و در همین سالها (نزدیک ۴۵۸) طرح سر و سامان دادن گاهشمار را تنظیم میکند. خیام گاهشمار جلالی یا تقویم جلالی را دستهبندی کرد که به نام جلالالدین ملکشاه شهره است، ولی پس از مرگ ملکشاه این گاهشماری کاربستی نیافت. پس از درگذشت ملکشاه و کشته شدن نظامالملک، خیام مورد بیمهری قرار گرفت و کمک مالی به رصدخانه (زیج) قطع شد، بعد از سال ۴۷۹ خیام اصفهان را به قصد اقامت در مرو که به عنوان پایتخت جدید سلجوقیان انتخاب شده بود، ترک کرد. درباره ازدواج و تشکیل خانوادهی او غلامحسین مراقبی گفته است که خیام در زندگی زن نگرفت و همسر برنگزید. دربارهی تاریخ وفات حکیم عمر خیام نظرات گوناگونی ثبت شده است. برخی محققان مرگ وی را میان سالهای ۵۱۷-۵۲۰ هجری قمری میدانند که در نیشابور رخ داد. گروهی از تذکرهنویسان نیز مرگ او را سال ۵۱۶ نوشتهاند، ولی پس از بررسیهای لازم مشخص گردیده که تاریخ مرگ وی سال ۵۱۷ هجری قمری بودهاست. آرامگاه وی هم اکنون در شهر نیشابور، در باغی که آرامگاه امامزاده محروق در آن واقع شده، قرار گرفته است. این دانشمند و حکیم برجستهی ایران در طول حیات خود به دستآوردهای علمی، ادبی و هنری فراوانی از جمله در ریاضیات، ستارهشناسی، موسیقی و شعر دست یافت که در ادامه به این علوم اشاره خواهیم کرد:
ریاضیات
درباره دانش ریاضی و تبحر حکیم خیام در این زمینه نظرات گوناگونی بیان شده است، س.ا. کانسوا گفته: «در تاریخ ریاضی سدههای ۱۱ و ۱۲ میلادی و شاید هم بتوان گفت در تمام سدههای میانه، حکیم عمر خیام متولد نیشابور خراسان نقش بِسزایی داشتهاست». همچنین غلامحسین مصاحب عقیده دارد: پیش از کشف رسالهی خیام در جبر، شهرت او در مشرقزمین بهواسطه اصلاحات سال و ماه ایرانی و در غرب به واسطهی ترجمهی رباعیاتش بوده است. اگرچه کارهای خیام در ریاضیات (بهویژه در جبر) به صورت منبع دست اوّل در بین ریاضیدانان اروپایی سدهی ۱۹ میلادی مورد استفاده نبوده است. با این وجود جورج سارتن با نام بردن از خیام بهعنوان یکی از بزرگترین ریاضیدانان قرون وسطی چنین مینویسد: خیام اول کسیست که به تحقیق منظم علمی در معادلات درجات اول و دوم و سوم پرداخته، و طبقهبندی تحسینآوری از این معادلات آوردهاست و در حل تمام صور معادلات درجه سوم منظماً تحقیق کرده، و به حل (در اغلب موارد ناقص) هندسی آنها توفیق یافته، و رسالهی وی در علم جبر، که مشتمل بر این تحقیقات است، معرف یک فکر منظم علمی است؛ و این رساله یکی از برجستهترین آثار قرونوسطایی و احتمالاً برجستهترین آنها در این علم است. در این راستا صادق هدایت نیز نوشته است: «میتوان رد پای خیام را به واسطهی خواجه نصیر طوسی در پیشرفت ریاضیات در اروپا دنبال کرد.
ستارهشناسی
اِشراف در دانش ستارهشناسی نیز یکی دیگر از وجوه شخصیت والای حکیم خیام است که یکی از برجستهترین کارهای او را میتوان در این زمینه سر و سامان دادن گاهشماری ایران در زمان وزارت خواجه نظامالملک که در دورهی پادشاهی ملکشاه سلجوقی (۴۲۶-۵۹۰ هجری قمری) بود، دانست. وی بدین منظور مدار گردش کرهی زمین به دور خورشید را تا ۱۶ رقم اعشار محاسبه نمود. در نوروزنامه منسوب به خیام نیشابوری نوشته شده: سر وسامان دادن در ۲۵ فروردین ۴۵۸ ه. ش (۳ رمضان ۴۷۱ ه. ق) انجام شد.
موسیقی
حکیم خیام نیشابوری به واکاوی ریاضی موسیقی نیز پرداخته است و در «القول علی اجناس آلتی بالاربعاء» مسئلهی تقسیم یک چهارم را به سه فاصله مربوط به مایههای بینیمپرده، با نیمپردهی بالارونده، و یک چهارم پرده را شرح میدهد.
شعر
حکیم عمر خیام در طول زندگیاش با عنوان ریاضیدان و فیلسوفی مطرح و پرآوازه شناخته میشد، در حالیکه هم دورههایش از رباعیاتی که امروز مایهی شهرتش شدند، بیاطلاع بودند. صادق هدایت در این باره میگوید: «گویا ترانههای خیام در زمان زیستنش به دلیل خشک مغزی مردم پنهان بوده و دستهبندی نشده و تنها بین یکدسته از دوستان همرنگ و صمیمی او شهرت داشته یا در حاشیۀ جنگها و کتب اشخاص با ذوق به گونهای قلمانداز چند رباعی از او ضبط شده، و پس از مرگش منتشر گردیده است.» قدیمیترین کتابی که در آن از خیام شاعر یادی شده است، کتاب «خریدة القصر» از عمادالدین اصفهانی است. این کتاب به زبان عربی و در سال ۵۷۲؛ یعنی نزدیک به ۵۰ سال پس از مرگ خیام نوشته شده است. کتاب دیگر مرصادالعباد نجمالدین رازی است. این کتاب نزدیک ۱۰۰ سال پس از مرگ خیام در ۶۲۰ هجری قمری تصنیف شده است. زبان خیام در شعر طبیعی و ساده و بیآلایش است و در شعر پیرو کسی نیست. وانگهی، هدف خیام از سرودن رباعی شاعری به معنی رایج نبوده است، بلکه به واسطهی داشتن ذوق شاعری نکتهبینیهای فلسفی خود را در قالب شعر بیان کرده است.
مضمون اشعار و پیروان اندیشه حکیم عمر خیام
صادق هدایت در ترانههای خیام دستهبندی کلیای از مضامین رباعیات خیام ارائه میدهد و ذیل هر یک از عناوین رباعیهای مرتبط با موضوع را میآورد: راز آفرینش، درد زندگی، از ازل نوشته، گردش دوران، ذرات گردنده، هر چه باداباد، هیچ است، دم را دریابیم. هدایت بر این باور است که حافظ از تشبیهات خیام بسیار استفاده کرده است، تا حدی که از متفکرترین و بهترین پیروان خیام بهشمار میآید. هر چندکه به نظر او افکار حافظ به فلسفهی خیام نمیرسد، اما بنا به نظر صادق هدایت حافظ این نقص را با الهامات شاعرانه و تشبیهات رفع کرده است و برای نمونه به قدری شراب را زیر تشبیهات پوشانده که تعبیر صوفیانه از آن میشود، اما خیام این پرده پوشی را ندارد. «موریس بوشور» از کسانی است که کاملاً تحتتأثیر افکار خیام درآمده و نمایشنامه «رؤیای خیام» هماهنگی فکری او را با شاعر ایرانی به خوبی نشان میدهد. همچنین «ارمان رنو» و «آندره ژید» هم از او مایه گرفتهاند. «دو کامارگو» شاعر اسپانیایی نیز افکار خیام را در قالب شعر نو ریخت و متن اسپانیایی آنها را در سراسر آمریکای لاتین و متن فرانسوی را در اروپا رواج داد. دیگر از افرادی که از خیام الهام گرفتهاند یا به تمجید او پرداختند عبارتند از: «آندره ژید»، «ژان لاهور»، «شارل گرولو»، «مارک برنارد» و «ژان شاپلن».
آثار حکیم عمر خیام
حکیم عمر خیام آثار علمی و ادبی بسیاری تألیف کرده است که عبارتند از: «میزان الحکمت» دربارهی فیزیک، «لوازم الامکنت» در دانش هواشناسی، «نوروزنامه» در پدیداری نوروز و آیین پادشاهان ایرانی، اسب، زر، قلم، کتاب «جبر و مقابله»، «رسالة فی البراهین علی مسائل الجبر و المقابله» به زبان عربی، دربارهی معادلات درجهی سوم، «رسالة فی شرح مااشکل من مصادرات کتاب اقلیدس» در مورد خطوط موازی و نظریه نسبتها، «رسالۀ میزانالحکمه»، «رسالۀ مسائل الحساب»، «القول علی اجناس آلتی بالاربعاء» دربارهی موسیقی، «رسالۀ کون و تکلیف» به عربی دربارهی حکمت خالق در خلق عالم و حکمت تکلیف، «قسطاس المستقیم»، «رساله روضةالقلوب» در کلیات وجود، «رساله ضیاء العلی»، «رسالهای در صورت و تضاد»، «ترجمه خطبه ابن سینا»، «رساله در صحت طرق هندسی» برای استخراج جذر و کعب، «رساله مشکلات ایجاب»، «رساله در طبیعیات»، «رساله در بیان زیگ ملکشاهی»، «رساله نظام الملک» در بیان حکومت، «رساله لوازمالاکمنه»، «عیون الحکمه»، «رساله معراجیه»، «رساله در علم کلیات»، «رساله در تحقیق معنی وجود»، «اشعار عربی» در حدود ۱۹ رباعی، و «رباعیات خیام» به زبان فارسی که در حدود ۲۰۰ رباعی یا بیشتر از حکیم عمر خیام است و زائد بر آن مربوط به خیام نبوده، بلکه به خیام نسبت داده شده است.
آرامگاه حکیم عمر خیام
پس از درگذشت حکیم عمر خیام، پیکرش در گورستان مرکزی حیرهی نیشابور دفن شد که گوربنای ویژهای نداشته است. نظامی عروضی در «چهار مقاله»، در مقاله سوم، حکایت 7 نقل کرده است: «در سنۀ ستّ و خمسماءه بشهر بلخ در کوی برده فروشان در سرای امیر ابوسعد جره خواجه امام عمر خیّامی و خواجه امام مظفّر اسفزاری نزول کرده بودند، و من بدان خدمت پیوسته بودم. در میان مجلس عشرت از حجّۀ الحقّ عمر شنیدم که او گفت: گور من در موضعی باشد که هر بهاری شمال بر من گلافشان میکند. مرا این سخن مستحیل نمود و دانستم که چنویی گزاف نگوید. چون در سنۀ ثلاثین به نیشابور رسیدم، چهار (چند-ن) سال بود تا آن بزرگ روی در نقاب خاک کشیده بود. ... آدینهای بزیارت او رفتم و یکی را با خود ببردم که خاک او بمن نماید. مرا بگورستان حیره بیرون آورد و بر دست چپ گشتم، در پایین دیوار باغی خاک او نهاده، و درختان امرود و زردآلو سر از باغ بیرون کرده و چندان برگ شکوفه بر خاک او ریخته بود که خاک او در زیر گل پنهان شده بود، و مرا یاد آمد آن حکایت که بشهر بلخ از او شنیده بودم. گریه بر من افتاد. که در بسیط عالم و اقطار ربع مسکون او را هیچ جای نظیری نمیدیدم. ایزد تبارک و تعالی جای او در جنان کناد بِمَنِّه وَ کَرَمِه.» سپس در دوران جدید، آرامگاه خیام در ضلع شرقی امامزاده محمد محروق درون یک اتاقک ایوان مانند جای داشته است. این گوربنای ساده تا 1322 برپا بود تا اینکه فراخواندگان مراسم گشایش آرامگاه فردوسی که به توس میرفتند، در میان راه از این آرامگاه نیز دیدن کردند. سپس پیشنهاد بازسازی این گوربنا، به شکلی بهتر و شایستهتر مطرح شد. بنابراین، همزمان با برپائی جشن هزارهی فردوسی، انجمن آثار ملی، آرامگاهی برای حکیم عمرخیام ساخت. این آرامگاه، به شکل سکویی چهارگوش و ساختمان سنگی روباز ساخته شد که در کنار امامزاده محمد محروق جای گرفت. این آرامگاه در یک باغ کهن جای دارد و مجموعهای از کتابخانه، موزه و مهمانخانه را داراست. تندیسی از خیام در درآمد باغ نصب شده است. مساحت باغ خیام بیستهزارمترمربع و طول گوربنا ۱۸متر است که پیراموش درختان کاجاند. این گوربنا، آمیزهای از هنر معماری مدرن و کهن ایرانیست. در کتیبههای لوزی و کاشیکاری شدۀ آرامگاه، بیست رباعی از خیام به خط تعلیق بهخط مرتضی عبدالرسولی در ۱۳۳۹ شمسی نگاشته است که تحتنظارت طراح و معمار بنا، مهندس سیحون انجام شده و نمونهای منحصربهفرد از کاربرد خط تعلیق در کتیبهنگاری بناها بهشمار میرود. خط تعلیق هر چند امروزه فراموش شده، اما نخستین خط ایرانیست و در روزگار خیام در میان کاتبان کاربرد فراوانی داشت. پس از نگاهی اجمالی به زندگی پر دستاورد و مفید این فیلسوف جهانی و بیان نظرات گوناگون دربارهی او و آثارش، نظر شخصی حکیم عمر خیام نیز نسبت به زندگی پربارش چنین است:
هرگز دل مـن ز علم محروم نـشد
کـم ماند ز اســـرار که معلوم نشد
هفتاد و دو سال فکر کردم شب و روز
معلومـم شـد که هیـــچ معلوم نشد