لزوم درک واقعیتهای وجودی «حافظ»
عبدالعلی حسینیون
فرصت شمر طریقت رندی که این نشان
چونراه گنج بر همهکس آشکار نیست
حافظ، رندی را راه و روشی در شرایط استبدادی و پیچیدگیهای جامعه خود میداند و البته بیشتر از آنچه آن را فلسفهای درنظر بگیرد، روش و سبکی برای زندگی میداند که براساس آن، در میان واقعیتها زندگی کنی و از حقایق سخن بگویی؛ بنابراین باید رند و زرنگ باشی تا سرِ سبز ندهی بر باد و در ضمن بر واقعیتهای منفی و تلخ نیز شورش کنی؛ براساس این شناخت، رندی و کاربرد رندی اولین نکته آموزش اوست. او در ابیات مختلف رندی را شرح میدهد و خود را هم رند و نظرباز میداند. اکثر اندیشهورزان ما کتابی در شرح حافظ نوشتهاند؛ ازجمله «از کوچه رندان» نوشته دکتر زرینکوب و دهها اثر دیگر که شرح رندی حافظ را دادهاند. حال بر ماست که ویژگیهای رندی را بدانیم و آن را انتشار دهیم.
فردا که پیشگاهِ حقیقت شود پدید
شرمنده رَهرُوی، که عمل بر مجاز کرد
سادهترین تمثیل برای مجاز، تصویر در آیینه است که خیلی شباهت به حقیقت دارد؛ اما فیک و بدلی و غیرحقیقیست. سایهها و دنیای در آیینه در عین شباهت به واقعیت، حقیقی نیست؛ مثل یک فیلم که روی پرده بهنظر واقعی میآید؛ اما واقعیت نیست. هدف بحث فلسفی و تفاوت رئالیسیم با ایدهالیسیم برکلی و دیگران نیست. در تمثیل غار افلاطون هم این دنیا مجازیست و دنیا مثل دنیای حقیقیست؛ اما امروزه یک دنیای مجازی واقعی بهوجود آمده است که نوع دیگری از همان ناکامدی مجاز را دارد و حافظ بهدرستی گفته که وقتی پیشگاه حقیقت شود پدید، واقعیتها روشن میشود و معلوم میشود که در توهم و خیال سیر میکردند؛ بهگمان اینکه دارند حقیقت به هم میبافند؛ درحالیکه آموزش ندیدهها در دنیای عینیت و واقعی تنها وهم دانایی بودهاند و برای به حقیقت رسیدن، آزمون و تجربه با همان روش پراکسبسیم لازم است؛ یعنی با تجربه کردن تئوریهای ذهنی در عمل و عینیت و سپس بازاندیشی نظریات قدیمی و ساختن نظریه جدید براساس تجربه و عینیت جدید بهخصوص نظریههای مطرح دردنیای مجازی با ارواح و اشباح ناشناخته و اسامی مستعار و نامشخص بودن دانش و تجربههای آدمها روبهرو هستیم و اگر از گذشته همین یک درس را از حافظ میگرفتیم، این ما بودیم که رنسانس و روشنگری میکردیم و تمدن شکوهمند ایران را بازسازی میکردیم؛ اما اینکه باز به ادعاها و حرفهای نیازموده دل ببندیم گناهی نابخشونی خواهد بود. ما نیازمند بازنگری و تجدید آموزشهای نو از بزرگان عرفان و ادب هستیم که کم نداریم و می توانیم با سلام به مشاهیر و عارفان و اندیشمندان خودمان بیشتر بیاموزیم و راهکارها را بهکار بندیم و آنگاه است که از بستن خالیها به هم دست برمیداریم.
مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هردم
جرس فریاد میدارد که بربندید منزلها (محملها)
زمان بهسرعت در گذر است و فرصتها را نباید از دست داد. بهنظر میرسد که وقت آن رسیده است که به بازنگری و ارزیابی مجدد و همهجانبه بزرگان و شخصیتهای تاریخی و ملی و ادبی پرداخته شود تا اگر بنا به مصالح و مقتضیات و شرایط زمان عیبهای آنها را دیدهایم یا هنر آنان را بسیار بیشتر و بزرگتر از آنچه بوده است و بالعکس، عنوان کردهایم، اکنون بیاییم و همگام با کسانی که این راه و روش را آغاز کردهاند همهچیز را همانطورکه هست و بوده، بینیم و بازگو کنیم و در یک کلام براساس مکتب رئالیسیم با همه معانیای که بر آن بار میشود، مفاهیم مختلف را دریابیم؛ زیرا از این بیشوکم دیدنها و بزرگبینیها و کوچکبینیها کم زیان ندیدهایم.
اولین گام در بهکار بردن آموزه وین برای ارزیابی شخصیتها و مشاهیر ایرانی، استفاده از تجارب، دانش و هنر همه افراد جامعه در کنار متخصصان مثل حافظ یا فردوسی یا مولوی یا ... است؛ حتی باید از نظرات مخالفین شخصیتهای تاریخی یا حاضر برای توسعه بر زمین مانده در ایران بهره ببریم. بهعنوان مثال؛ درمورد حافظ که شخصیت و عقاید او مانند شعرش پر از ابهام و ایهام است، لازم است که رفع ابهام و ایهام شود و تکلیف نسبتها معلوم شود؛ اینکه او زرتشتیست یا مسلمان یا میتراییست و مهری یا ملامتی یا عارفی واصل و یا ... اما همین بیت بالا او را سالکی آگاه معرفی میکند و روشنفکری جوینده حقیقت که متأسفانه عدهای به او اتهام روشنفکر بزمی زدهاند که اشعار و غزلهایش را برای عیش و عشرت و میخواری سروده؛ اما در همین چهار غزل اول دیوان حافظ درمییابیم که اگرچه حافظ شاعر زندگیست و مدافع شادی و لذت؛ اما بهمعنویت تحت هر نامی و همچنین به حقیقت پایبند است و بنابراین حافظ رهرو و سالکیست که آموزش سیر و سلوک میدهد و بر ضد ریاکاری و نفاق جامعه خویش قیام میکند که هنوز چون جامعه ایرانی از ویژگی ریا ونفاق خلاص نشده است، این غزلها مطلوب هستند و کارکرد دارند. با درود و احترام به حافظ و حافظشناسان که حافظه تاریخی جامعه ماست و همانند قرآن در تاروپود فرهنگ جامعه ما فرو رفته است، تلاش میکنیم تا قوانین سیروسلوک را از حافظ بیاموزیم.