• شماره 2919 -
  • 1402 سه‌شنبه 9 آبان

غلبه بر تمرکززدایی با توسعه شهرهای کوچک

کمیل واعظی

با گسترش شهرنشینی و افزایش جامعه شهری و به‌تبع‌آن استقرار امکانات بیشتر در شهرها، میل و رغبت عمومی جامعه نسبت به پدیده شهرنشینی افزایش پیدا کرد. این پدیده یکی از ویژگی‌های اصلی عصر حاضر است که پس از انقلاب صنعتی در کشورهای اروپایی اوج گرفت و در سال‌های پس از جنگ دوم جهانی در کشورهای درحال‌توسعه نیز شتاب قابل‌توجهی یافت. از سویی باید اذعان داشت فرایند شهرنشینی نمادی از  پویایی جوامع انسانی است. شهرها به‌واسطه حضور اقوام و صاحبان مشاغل مختلف و بی‌شمار مراکز علمی، درمانی، دانشگاهی، تفریحی، آموزشی و ... به رکن توسعه اجتماعی جوامع مختلف تبدیل‌شده‌اند و تمایل افراد به انتخاب شهرهای بزرگ برای سکونت منطقی به‌نظر می‌رسد. بااین‌وجود تمرکز بر شهرنشینی و تجمیع امکانات به‌ویژه در شهرهای بزرگ و کلان‌شهرها برخی تبعات منفی را با خود به همراه آورده است که ازجمله می‌توان به آلودگی هوا، شلوغی بیش‌ازحد مدارس  و مراکز عمومی، حاشیه‌نشینی، زاغه‌نشینی، تکدی‌گری، تشکیل شهرک‌های خوابگاهی، ایجاد گروه‌های خلافکاری، افزایش بیکاری، اعتیاد، بزهکاری، مشکلات و ناسازگاری‌های فرهنگی اشاره کرد. برهمین‌اساس در سال‌های اخیر راهکارهای متعددی برای پیشگیری از توسعه نامتوازن شهرهای بزرگ و کلان‌شهرها و پیشگیری از مهاجرت افراد به سکونتگاه‌های شهری بزرگ، در‌نظر گرفته‌شده است. ازجمله این راهکارها می‌توان به اتخاذ سیاست تبدیل «روستاها» به «روستا شهر»  اشاره کرد که هدف آن انتقال فرایند توسعه به نواحی روستایی ازطریق ایجاد مراکز شهری است. در دو دهه گذشته توجه ویژه‌ای به نقش این سیاست در توسعه نواحی روستایی و عملکرد مثبت آن‌ها در الگوی سکونتگاهی مناسب در کشورهای مختلف شده است. چراکه این مراکز کوچک کارکردهای مهم اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دارند. ایجاد فرصت‌های نوین شغلی، بازار مناسب فروش تولیدات کشاورزی، ارائه خدمات آموزشی، فرهنگی و اجتماعی بیشتر  و تمایل افراد فاقد مسکن جهت سکونت در این نواحی ازجمله کارکردهای مثبت سیاست ایجاد تبدیل روستاها به شهر است. هرچند با اعمال چنین تغییراتی، گشایش‌های ملموسی در زندگی مردم ایجاد می‌شود، اما باید پذیرفت تنها با اعمال تغییرات در ساختار جغرافیایی و  تغییر نام یک منطقه توسعه و تحول ایجاد نخواهد شد و امکانات و توسعه‌یافتگی شهرهای بزرگ از منظر زیرساخت‌ها در حوزه حمل‌ونقل، وجود مراكز متعدد دانشگاهی، درمانی،مذهبی، تفریحی، اقتصادی و ... همچنان بر آتش رغبت به مهاجرت به شهرهای بزرگ می‌دمند. امروزه الگوی قطبی شدن شهرهای پرجمعیت و چیرگی پدیده تجمیع امکانات نظام شهری به یک ابرچالش تبدیل شده است و مدیریت کلان‌شهرها را با چالش‌های جدی مواجه ساخته است. این امر دستاویز عدم تعادل و ناموزونی شهری- منطقه‌ای در کشور گردیده و با برتری و حکمروایی بر شهرهای میانی و کوچک دشواری‌های بسیاری را فرا روی ساکنان دیگر شهر قرار داده است. درچنین‌شرایطی و به‌منظور تمرکززدایی از شهرهای بزرگ و کلان‌شهرها، داشتن نگاه‌های توسعه به شهرهای کوچک و قدیمی و بازتعریف در نقش این شهرها می‌تواند به‌عنوان چاره‌ای منطقی و اصولی در نظر گرفته شود و درراستای تعادل بخشی در نظام شهری- منطقه‌ای کشور، شهرهای کوچک می‌توانند تأثیرگذاری مثبت داشته باشند. به‌طوری‌که این دسته از شهرها در نقش حلقه‌های ارتباطی و پیوندی بین روستا و شهرهای میانه و سپس شهرهای بزرگ، چنانچه سطحی از امکانات درخور و شایسته برای این دسته از شهرها فراهم شود، از کارایی بایسته و مناسب در خدمات‌رسانی به ساکنین حوزه سرزمین خود برخوردار گردیده و احساس رضایت نسبی شهروندان را فراهم خواهند نمود. با تحقق این الگو افزون بر بهبود و گسترش تعادل‌های منطقه‌ای، این روند به هرچه متعادل‌تر شدن نظام شهری کشور می‌انجامد و از میزان نابرابری‌های توسعه‌ای و جمعیتی و همچنین گسستگی اجتماعی -فرهنگی و اقتصادی زیادی که در شرایط کنونی بین شهرهای بزرگ، میانه و کوچک است،  کاسته و شهرهای کوچک خواهند توانست در توسعه منطقه‌ای بیش‌ازپیش نقش‌آفرینی جدی و مثبت نمایند. توزیع متوازن امکانات و زیرساخت‌های نوین در هریک‌از شهرهای کوچک استان‌ها می‌تواند چاره‌گشای تمرکززدایی از مراکز استان‌ها و شهرهای بزرگ باشد و از سویی برطرف‌کننده نیازهای گوناگون مردم از لایه‌های مختلف اجتماع باشد.
* شهردار فاضل‌آباد

ارسال دیدگاه شما

روزنامه در یک نگاه
هفته نامه سرافرازان
ویژه نامه
بالای صفحه