مافیای نان خشک و افسردگی پس از مصرف نان!
وحید حاجسعیدی
ای میراثتون بمونه ... الهی یارانهتان قطع شود ... به درد چهکنم چهکنم گرفتار شوید ... الهی زیر تریلی وارداتی ده سال کارکرد بروید ... الهی با انبر طلا از تنتان کرم بیرون بکشند (این نفرین آخری را از آرشیو نفرین خدابیامرز دختر قنبر قوز عمۀ سیفالله سرایدار مدرسهمان پیدا کردم!) لابد از خودتان میپرسید سر صبحی ما چرا تسمه تایم پاره کردیم و چه کسی را نفرین میکنیم؟! بیشتر از این جانبهلبتان نکنم. والا ما نشد یک روز روزنامههای مملکت را ورق بزنیم و این دانشمندان غربی با نظریات و تحقیقات جدیدشان ته دل مردم را خالی نکنند. چندسالپیش اعلام کردند گوشت سرطان زا است. ما هم انداختیم گردن دولت شکسته روحانی و گفتیم دولتیها قادر به کنترل بازار گوشت نیستند و قصد دارند سرانه مصرف گوشت را زیرپوستی پائین بکشند. بعد اعلام کردند پنیر اعتیاد زا است؛ ما به احترام شرکتهای لبنیاتی و حفظ سرانه لبنیات مردم سکوت کردیم. الان هم عزیزان دانشمند دم در آوردهاند که مصرف نان باعث افسردگی میشود! به حق چیزهای ندیده و نشنیده ... جن کم بود یکی هم از دیوار پرید. من در عجبم این دانشمندان خارجی برای انجام تحقیقات و آزمایش های علمی سرفصل ندارند؟ برنامه مدون ندارند؟ بزرگتر و آقا بالاسر ندارند؟ برای هزینهکرد بودجه تحقیقاتی به کسی پاسخگو نیستند؟ اینها در انستیتوها و آزمایشگاههای کوفتیشان هیئت نظارت بر رفتار دانشمندان ندارند که روی هر چیزی آزمایش نکنند و با خط قرمز مردم شوخی نکنند؟! دانشمند هم دانشمندان قدیم؛ بندگان از صبح تا غروب در آزمایشگاه بودند و چهار قلم دارو کشف می کردند که به درد و گرفتاریهای خلقالله میخورد و آخر سر هم بیکار میشدند چهار محلول را روی هم می ریختند که مثلاً آهن را تبدیل کنند به طلا و اسمش را هم گذاشته بودند کیمیاگری ... آخر برادر من ... استاد ... دانشمند ... صاحب کرسیهای جهانی ... یک داروی ضدچاقی ای ... داروی طول عمری ... کرم ضد چروکی ... داروی افزایشدهنده قدی ... باطری موبایلی که نیاز به شارژ نداشته باشد ... جوراب ضد بویی ... یک چیزی کشف کنید خلقالله شما را دعا کنند. آخر کشف رابطه افسردگی با مصرف نان شد کار؟! الأن با این بساطی که شما راه انداخته اید به نظر شما ملت برای خرید نان رغبت میکنند؟ یادشبهخیر یک زمانی نانواها نان میپختند چه نانی ... که اگر وزارت ارشاد جلویشان را نمیگرفت بهقول مولوی خمیر، جوش شیرین، نانبا، شاطر، چونه گیر، پاچال دار، خریدار، بازرس اداره غله و ... کلهم اجمعین دیوانه می شدند. تازه تنورش هم بیت مستانه میسرود و نانش هم مستی میافزود ... اما با این کشفیات جدید مردم دیگر رغبتی برای صف ایستادن و خرید نان ندارند و به قول شاعر «سرد و افسرده میان صف مستان چه کنم؟» و فقط این لابهلا خوشبهحال مافیای نان خشک میشود که غروب به غروب با وانت نان خشکها را از جلوی نانواییها جمع کنند و در حیاط خانهشان نانها روی در و دیوار پهن کنند و یارانهاش را جداسازی کنند! بماند که پس فردا وزیر بهداشت هم میزان افسردگی مردم را از وزیر اقتصاد پرس و جو میکند؛ چرا که تنها این بندۀ خدا خبر دارد که ما هر روز از کدام نانوایی و چند تا نان میخریم! تازه شانس آوردیم که روزانه 50میلیون نان لواش و چهارهزار تن گاز مایع در مملکت گم میشود، وگرنه معلوم نبود با این حجم نان اضافی چه بلایی سر سلامت و روان مردم میآمد؟!