اوقات فراغت بچههایمان را با کلاس بمباران نکنیم!
یک روانشناس میگوید: اولین کار ایناستکه باید روی مهارتهایشان کار کنیم. بهبیاندیگر ما نباید بچههایمان را تکبعدی و تک مهارتی بزرگ کنیم، بلکه باید روی مهارتهای مختلفشان کار کنیم. این مهارتها میتواند، مهارتهای فردی، اجتماعی، آموزشی، رشدی و جسمی باشد. بهگزارش ایسنا؛ با تعطیلی مدارس و شروع تابستان بسیاری از خانوادههایی که کودک پیشدبستانی یا مدرسهای دارند، دغدغه پر کردن اوقات فراغت کودکانشان را دارند و به دنبال این هستند که بهنوعی این زمان را با کلاسهای آموزشی، تفریح و سرگرمی پر کنند. اکثر این خانوادهها سعی میکنند باتوجهبه شرایط کاری و مالی خود کلاسهایی را برای کودکشان انتخاب کنند که بهترین کارایی را برای آنها داشته باشد. دراینبین خانوادههایی وجود دارند که میخواهند از حداکثر فرصتهایی که کودکشان دارد، نهایت استفاده را کنند و بهنوعی کودک را بمباران کلاس میکنند. حال سؤال اینجاست که والدین میتوانند هر کلاسی را که خود دوست دارند برای کودکشان انتخاب کنند؟ تا چه اندازه به علایق کودک باید توجه کنیم؟ یا فقط با کلاسهای آموزشی میتوانیم اوقات فراغت کودکانمان را پرکنیم؟ دراینزمینه با خانم سالومه حاجآقایی؛ روانشناس بالینی به گفتوگو نشستیم که در ادامه میخوانید:
آیا در زمان تحصیل هم مفهومی به نام اوقات فراغت میتوان تصور کرد؟
معمولاً مهرماه مدارس شروع میشود و تا اردیبهشت و خرداد ادامه دارد، در این هشت یا نه ماه تحصیلی روی چند مورد از مهارتهای کودکانمان در مدرسه کار میشود. یکی از این مهارتهای خیلی مهم، مهارت اجتماعی است. آنها دوست پیدا میکنند، همکلاسی دارند، با آنها صحبت میکنند در گروه همسالانشان هستند و با آنها در کنار اینکه درس میخوانند، روزهای خوبی را هم میگذرانند. گاهی وقتها در بین استراحتهای بین کلاسها، باهم خوراکیهایشان را میخورند، کلاسهایی ممکن است داشته باشند. بعضی وقتها، ممکن است حتی دوستیهایشان به خارج از مدرسه هم کشیده شود. د واقع مهارتهای اجتماعی آنها وقتی به مدرسه میروند، خیلی خوب میشود و حالشان بهتر میشود. همینطور در مدرسه آموزش دارند. بسته به اینکه کلاس چندم هستند، برای کودکان پایه اول و دوم که تازه خواندن و نوشتن یاد میگیرند بهتدریج که بالاتر میروند. مهارتهایشان بهتر و بیشتر میشود. کلاسهای ورزشیشان متنوعتر میشود ممکن است، در همان مدارس کلاسهایی به آنها اضافه شود؛ و درواقع ازنظر آموزش در بعدهای مختلف میبینیم که کودکان مهارت پیدا میکنند؛ که برای آنها خیلی خوب است. یکی از مهارتهای مهم دیگر ایناستکه وقتی کودکان به مدرسه میروند، یک روتین خوابوبیداری دارند. درواقع آنها مجبورند، در یک ساعتهای خاصی بیدار شوند و شبها نیز در ساعتی خاص بخوابند بنابراین خوابشان یک نظمی دارد. انواع مهارتها را در مدرسه کسب میکنند. بعدازآن که به منزل میروند زمانی با خانواده هستند، کارتونی میبینند، تکالیف کم یا زیادی دررابطهبا مدرسه داشته باشند، انجام میدهند. مشاهده میکنیم که روزهایشان خیلی خوب میگذرد و حالشان هم خوب است. وقتیکه در مدارس هستم، میبینم که بچهها از بعد از عید روزشماری میکنند تا مدارس تمام شود و به قول خودشان یکنفسی بکشند. ولی ما میبینیم که بچهها یک ماه اول بعد از تعطیلی مدارس شاید خوشحال باشند، اما بعدازآن میبینیم خوشحال نیستند، برنامه، دوست، همسال و بازیهای گروهی میخواهند دوست دارند، برنامه داشته باشند. از محیط خانه و بازیهای تکراری و اینکه هر ساعتی بخوابند و بیدار شوند، اینها دیگر راضیشان نمیکند و کاربرد زیادی برای آنها ندارد، پسکاری که باید کرد ایناستکه ما تصمیم بگیریم که این اوقات فراغت و تابستانمان را چه جوری باید بگذرانیم که برای آنها مفید و سازنده باشد.
والدین چگونه میتوانند برای اوقات فراغت کودکانشان برنامهریزی کنند؟
ما بهعنوان والدین باید تصمیم بگیریم که بهترین کار برای کودکانمان چهکاری است. اولین کار ایناستکه باید روی مهارتهایشان کار کنیم. بهبیاندیگر ما نباید بچههایمان را تکبعدی و تک مهارتی بزرگ کنیم، بلکه باید روی مهارتهای مختلفشان کار کنیم. این مهارتها میتواند، مهارتهای فردی، اجتماعی، آموزشی، رشدی و جسمی باشد همه اینها میتواند باشد که در هرکدام ما باید یک تصمیمگیری برایشان داشته باشیم. در ابتدا به سراغ کلاسهای آموزشی که بخش مهمی هم است، میرویم. برای شروع ما باید سبک فرزند پروری مقتدرانه را که بخشی از آن ایناستکه بچهها و والدین باید باهم گفتوگو کنند، همین کار باعث میشود که گفتوگو کردن و چگونه تصمیم گرفتن را یاد بگیرند. بهترین کار ایناستکه پدر یا مادر یا هردوی آنها با فرزندشان بنشینند، نظر او را بپرسند و بگویند شما دوست داری چه کلاسی بروی؟ او هر کلاسی را که میخواهد را اعلام میکند، والدین نام کلاسها را مینویسند، پدر و مادر باید در موقع تصمیمگیری علاقه بچه خودشان را در نظر بگیرند که خیلی مهم است؛ بنابراین والدین باید باتوجهبه علاقه بچه و باتوجهبه شرایطی که دارند هرچقدر که فکر میکنند نه با اجبار بلکه با نظر و علاقه خود بچه انتخاب کنند.
کلاسهای دستهجمعی راهی برای افزایش مهارت اجتماعی کودک
یکی از کلاسهایی که ما انتخاب میکنیم کلاس ورزش است. اگر کلاسها دستهجمعی باشد روی مهارت اجتماعی کودک هم میتواند تأثیر بگذارد؛ بنابراین در انتخاب کلاس باید به این موضوع هم فکر کنیم که بچه ما میخواهد مهارت اجتماعیاش هم بالا برود. برای مثال شنا یک ورزش فردی است، برای خود کودک خیلی خوب است، اما با همسالانش شنا انجام نمیدهد. ولی بازیهایی مثل فوتبال، بسکتبال که تیمی و گروهی هستند را میتوانیم، انتخاب کنیم. در روانشناسی گفته میشود که بچهها با دو تا قضیه سازندگی ـ ویرانگی مواجهه هستند. اگر بچهها را به سمت سازندگی پیش ببریم، آنها سازنده میشوند یعنی هر چیزی را میتوانند خوب بسازند که این میتواند حتی مهارت اجتماعی باشد و به سمت ویرانگی نروند. پس ما باید کاری کنیم که آنها به سمت سازندگی بروند. یکی از کارهایی که والدین میتوانند انجام دهند، ایناستکه اگر بچه آنها به کلاسی مثل موسیقی، کاردستی یا یک نوع مهارتی که در آن بتوانند چیزی مثل ساختن آهنگ، کشیدن نقاشی یا درست کردن کاردستی را خلق کنند و در آن خلاقیت باشد. این کلاس خیلی، کلاس مفیدی خواهد بود. پس ما یک کلاس ورزشی، یک کلاس خلاقیت میتوانیم انتخاب کنیم و در کنارش آموزش زبان است تا زبانشان تقویت شود. یک زبان خارجی که در آینده به دردشان هم میخورد یاد بگیرند. تا آلان سه کلاس ورزشی، هنری و زبان را انتخاب کردیم. این سه کلاس کلاسهای واجبی هستند اگر بیشتر نباشند، همین کلاسها کفایت میکنند. ما نباید بچههایمان را بمباران کلاس کنیم. ما میخواهیم وقتشان را بهنوعی پرکنیم که همه مهارتهایشان را در نظر بگیریم.
با چه مهارتهایی میتوان کودک
را برای زندگی آینده آماده کرد؟
یکی از دیگر مهارتها، مهارتهای فردی است ما باید از همین الآن بچههایمان را برای زندگی آینده آماده کنیم. به چه شکلی؟ اینکه ما فکر کنیم اگر بچهمان روزی به دلیلی از عهده خودش برمیآمد چهکارهایی لازم است، انجام دهد. اولین کاری که لازم است انجام دهد، ایناستکه غذایی داشته باشد تا بخورد. پس ما مسئولیم تا فرزندمان را جوری بزرگ کنیم که بتواند از پس امور ضروری و اولیه خود برآید. نمیگوییم غذاهای سخت درست کند، ولی در حد اینکه یک غذای ساده مثل نیمرو یا تخممرغ پخته را بتواند، درست کند. کمکم وقتیکه به سن نوجوانی میرسند، از عهده کارهایی که لازم است برای تهیه یک غذای سالم انجام دهند، بربیایند. پس ما آشپزی را با توجه سن بچهها به آنها یاد میدهیم. مثلاً اگر کلاس اول است یکتکه نان در اختیارش قرار میدهیم تا صبحانهاش را خودش درست کند و بخورد، چون خطری برای بچه ندارد. بهتدریج که بزرگتر میشود میتواند برای خودش غذاهای سالم ساده درست کند. اگر که همه کارهای بچههایمان را انجام دهیم آنقدر به ما وابسته میشوند که با نبود ما حتی برای چند ساعت آشفته میشوند. اگر من الآن گرسنه شدم چی بخورم؟ پس ما باید در کنار مهارتهایی که به فرزندمان یاد میدهیم، مهارتهای فردی را هم در نظر بگیریم. بچههایی که نوجوان هستند، در سالهایی که نزدیک است درس یا مدرسهشان تمام شود، ما میتوانیم روزی یا یکروز در میان چندساعتی را در مراکزی که میشناسیم و یا حتی میتواند محیط کار پدر یا مادر یا اطرافیان باشد، در قسمتهای کارآموزی برای اینکه یک مهارت کاری یاد بگیرند، مشغول کنیم. درواقع این بچهها هم آماده میشوند تا کمکم سرکار بروند و هم وقتشان بهشکل مثبت و سازندهای میگذرد؛ بنابراین علاوهبر اینکه یک تجربه خوبی برای آنها باشد، میتواند روی اعتمادبهنفسشان هم تأثیر زیادی بگذارد باید گردگیری کردن، تی کشیدن، جاروبرقی کشیدن و مواردی از این قبیل را به کودک یاد بدهیم، نه در حدی که خانه را کامل تمیز کنند در حدی که فکر کنیم که اگر زمانی فرزندمان تنها بود از پس خودش بربیاید. بتواند یک نظافت شخصی و ابتدایی را راحت انجام دهد. درواقع بچههایمان را با رشد مهارتهای فردی برای زندگی آینده آماده میکنیم.
روزی یک یا نهایتاً دو ساعت بچهها میتوانند از گوشی استفاده کنند
یک مسئلهای که وجود دارد ایناستکه خیلی وقتها خانوادهها اعلام میکنند که بچههای ما ساعتهای طولانی از وسیلههایی مثل گوشی، تبلت، لب تاب، تلویزیون و مواردی از این قبیل زیاد استفاده میکنند و ما پیکار کنیم؟ یکی از موارد مهم ایناستکه روزی یک یا نهایتاً دو ساعت بچهها میتوانند از این وسیلهها استفاده کنند. نباید بیشتر از این زمان باشد. استفاده از این وسایل توسط بچهها بهعنوان چالشی بین خانوادهها و فرزندانشان است، بهترین کار این است که ما بتوانیم بچههایمان را با کارهای خوب سرگرم کنیم. برای مثال زمانیکه در خانه هستند، در آشپزی به مادر کمک کنند. یا اینکه کتاب خواندن را از آنها دریغ نکنیم. لازم نیست که هرروز به مدت طولانی کتاب بخوانند. برای مثال روزی نیم ساعت حتماً باید کتاب بخوانند و این جزو برنامه روزانهشان باشد. برنامههای بیرون از خانه مثل کلاسهای آموزشی و برنامه در طبیعت را برایشان بگذاریم. یا در خانه با همکاری در نظافت خانه یا کمک در آشپزی وقتشان را با کارهای خوب پرکنیم. زمانیکه وقتشان با کارهای خوب پر شود، خودشان تمایل دارند با دوستشان برای دوچرخهسواری به پارک بروند. یا از تهیه بازیهای فکری خوب در خانه استقبال میکنند. درواقع ما باید جوری برای بچههایمان برنامهریزی کنیم که کارهایی داشته باشند آن را انجام دهند و خودشان علاقه به انجام آنها داشته و انجام این کارها را به استفاده از اینترنت و موبایل ترجیح دهند. یک بحثی که وجود دارد بحث سواد رسانه است؛ که یک مبحث جدایی ما باید به کودکانمان یاد بدهیم که چطور از گوشی و اینترنت استفاده کنند و اینکه استفاده از آنها چه معایب و مزیتهایی دارد. بههرحال در ابتدا بهترین کاری که میشود کرد ایناستکه وقت بچهها را با کارها، تفریحات و سرگرمیهای خوب پرکنیم.
مهارت باعث افزایش اعتمادبهنفس در کودکان میشود
وقتی بچهها از وسایلی مثل گوشی یا تبلت زیاد استفاده کنند، این موضوع ناخودآگاه روی خواب شب و روزشان تأثیر میگذارد. صبح ممکن است خیلی دیر بیدار شوند یا شب دیر بخوابند. همین مورد دیر خوابیدن یا بلند شدن، خواب آشفته و بینظم و کسلکننده، باعث میشود درطول روز کسل باشند. پس ما سعی میکنیم خواب شبانه آنها هم یک نظمی داشته باشد، نه مثل زمانیکه به مدرسه میرفتند، بخوابند و بیدار شوند. ولی یک نظم متعادلی که زمان خواب یا بیداریشان با ما هماهنگ باشد. زمانهایی که هوا گرم است و بچهها نمیتوانند بیرون از خانه باشند، یا روزهایی که میبینیم بیشتر وقتشان خالی است، میتوانیم با دوستانی که دارند و خانوادههایشان را میشناسیم، کمکم برنامههایی بگذاریم که با نظارت خانوادهها، بچهها چندساعتی را با همدیگر در خانه با همسالان خود بازی کنند. بچههایی که نوجوان هستند، در سالهایی که نزدیک است درس یا مدرسهشان تمام شود، ما میتوانیم روزی یا یک روز در میان چندساعتی را در مراکزی که میشناسیم و یا حتی میتواند محیط کار پدر یا مادر یا اطرافیان باشد، در قسمتهای کارآموزی برای اینکه یک مهارت کاری یاد بگیرند، مشغول کنیم. درواقع این بچهها هم آماده میشوند تا کمکم سر کار بروند و هم وقتشان بهشکل مثبت و سازندهای میگذرد؛ بنابراین علاوهبر یک تجربه خوب برای بچهها، میتواند روی اعتمادبهنفسشان هم تأثیر زیادی بگذارد.