• شماره 3200 -
  • 1403 سه‌شنبه 8 آبان

شناخت اعمال معقول و نامعقول انسان

منوچهر قاسمی

هر عمل که وابسته به عقل و منطق شخصی بوده و برای انجام آن استدلال عقلایی شده باشد طبعاً آن عمل معقول و عکس آن عملی که از روی عقل و منطق نباشد و بدون استدلال صحیح انجام بگیرد نامعقول و جنبه غیرعقلانی دارد. اگر اوهام و خیال‌بافی‌ها و غرایز ابتکارعمل را در دست داشته باشند طبعاً عملی نامعقول از انسان سر می‌زند. منطق ممکن است در خدمت شخص، اجتماع، ملت‌ها و بالاخره در خدمت جامعه بشری درآید. حال چگونه منطق و استدلال در خدمت بشر درمی‌آید؟ انسان طی حیات خود تجربیاتی می‌آموزد و تجربیات خود را درمورد خواهش‌های نفسانی و نتایجی که از آن گرفته باهم سنجیده، سعی می‌کند با نیروی استدلال، هماهنگی بین افکار و تجربیات و خواهش‌های خود پدید آورد. این پدیده ذهنی منطق و نیروی عقلی اوست که خواهش‌ها و خیال‌بافی‌های او را محدود و سعی می‌کند انسان را واقع‌بین بار بیاورد. بسیاری از خواهش‌ها و تمنیات دل در بوته فراموشی قرار می‌گیرند و بسیاری‌دیگر نیز در ذهن باقی می‌مانند و منتظر فرصت و خودنمایی هستند که جامه عمل بپوشند. برای انجام گرفتن خواهش و تمنیات عقلانی یا معقول انسان عقل نیز دستیار خوبی‌ست که سعی می‌کند انسان را با دنیای خارج هماهنگ سازد و برای پیشرفت در جامعه‌ای که زیست می‌کند خود را با امکانات اجتماعی و اخلاقی هماهنگ نماید. در طریقی عاقلانه بهترین راه‌ها و راحت‌ترین طرق برای رسیدن به اهداف شکل می‌گیرد. انسان نیاز دارد تعدیلی در افکار و عقاید خود به‌وجود آورد به‌طوری‌که در جاهایی سماجت به‌خرج دهد و خود را با محیط موافق گرداند و در جاهایی گذشت نماید و این‌هم خاصیت معقول و منطق بشر است. معمولاً این‌‌افراد برای روبروشدن با حقایق آماده‌اند و همیشه واقعیت طبیعت انسان را موردبازرسی و کندوکاو قرار می‌دهند. اجتماعات مختلف را بررسی؛ امکانات زمانی و مکانی را مطالعه دقیق کرده و نسبت‌ به ‌آنچه موردمطالعه‌شان است توجه و سعی می‌کنند با مقایسه گذشته اشتباهات را تکرار ننمایند. شخص معقول و منطقی هرگز اشتباه را تکرار نمی‌کند و تکرار اشتباه از شخص معقول جایز نیست. همیشه این‌گونه اشخاص کاری یا رقابتی را تا آنجا دنبال می‌کنند که به حال دیگران مضر نباشد. بااین‌توضیحات نکته دیگری وجود دارد و آن اینکه بشر جایزالخطاست. حتی برای آن‌هاکه همیشه حقایق را مدنظر دارند نیز ممکن است سوءتفاهمی پیش بیاید یا مقابل یک تئوری غلط قرار گیرند اما محکم به آن بچسبند. علت خطای بشر را در مسائل اجتماعی می‌توان جستجو کرد. ممکن است اجتماعی به‌واسطه عدم‌اطلاع از جریانی قضاوت صحیح نکند یااینکه به‌واسطه عدم‌رشد قوای ذهنی و عقلانی نتوانند پیچیدگی قضیه‌ای را درک کنند اما فرق شخص معقول و نامعقول آن‌است‌که شخص معقول به‌محض‌آنکه با بررسی زیادتری به‌اشتباه خود پی برد آن‌را تشویق می‌کند و درصدد اصلاح خود برمی‌آید درحالی‌که شخص نامعقول که جنبه احساس او در قضاوتش قوی‌تر است باوجوداینکه تئوری او رد شده است ماهذا دودستی به آن تئوری می‌چسبد و آن‌را حقیقت محض می‌داند. سرانجام اینکه در هر اجتماعی عده‌ای از مردم دچار تصادم نیروی عقلانی و غیرعقلانی هستند و نبرد شدید و دامنه‌داری بین معقولات و نامعقولات درگیر است. چه این نبرد در وجود یک فرد باشد و چه در وجود افراد. به‌عبارتی عده‌ای در زندگی خود بیشتر منطقی و عقلانی فکر می‌کنند و عده‌ای غیرمنطقی و غیرعقلانی و همان کسانی‌که عقلانی فکر می‌کنند باز دچار تصادم با خواهش‌های غیرعقلانی و غیرمنطقی نسل خود هستند. از این تضاد و تصادم بین نیروهای عقلانی و غیرعقلانی و ارتباط آن‌ها با یکدیگر موجب تغییرپذیری جامعه است و تغییرپذیری جامعه‌های انسان نوسانات اجتماعی را به‌وجود می‌آورد که البته قابل‌بررسی‌ست ولی افراد در زیست خود مشکلات مستمری را دارند که باید ضمن تحمل رفتار معقولانه خود را رعایت و از آن بهره‌گیری کنند.
*استاد دانشگاه و فارغ‌التحصیل رشته علوم تربیتی از دانشگاه لندن

 

ارسال دیدگاه شما

روزنامه در یک نگاه
هفته نامه سرافرازان
ویژه نامه
بالای صفحه