آیا توطئه «معامله قرن ۲» در راه است؟
بعد از صحبتهای جنجالی ترامپ درباره لزوم انتقال تعداد زیادی از مردم غزه به مصر و اردن، هشدارهای زیادی مبنیبر طراحی یک پروژه خطرناک آمریکایی جدید علیه فلسطین مطرح شده و بسیاری توطئه «معامله قرن» را بهیاد میآورند که ترامپ ارائه داده بود. بهگزارش تسنیم؛ از زمانیکه کاخ سفید اعلام کرد «دونالد ترامپ» رئیسجمهوری جدید آمریکا در گفتگوی تلفنی با «عبدالله دوم» پادشاه اردن، تأکید کرده که مصر و اردن باید پذیرای تعداد بیشتری از اهالی غزه باشند، نگرانیهای زیادی در محافل اردنی و مصری درباره نقشه ترامپ برای آوارهکردن مردم غزه به اردن و مصر ایجاد شده و گروههای فلسطینی هم بهشدت این اظهارات مشکوک و توطئه آمیز ترامپ را محکوم کردند.
بعد از این اظهارات ترامپ، ذهن بسیاری بهسمت پروژه ضد فلسطینی «معامله قرن» معطوف میشود که ترامپ در دوره اول ریاست جمهوری خود در ژانویه 2020 آنرا مطرح کرد و هدف از آن، تثبیت اشغالگری صهیونیستها در اراضی فلسطین و الحاق کامل کرانه باختری به زمینهای تحتاشغال این رژیم بود. درواقع معامله قرن درنهایت قرار بود به آوارگی اجباری مردم فلسطین از سرزمین خود منجر شود. البته پروژه آوارگی فلسطینیها مسئله جدیدی نیست و به دوره کنونی یا چندسالقبل مربوط نمیشود؛ بلکه اینپروژه از زمان آغاز اشغالگری صهیونیستها در فلسطین و روز نکبت در سال 1948 وجود داشت و رژیم اشغالگر و حامیان آن تلاش زیادی برای تغییر بافت جمعیتی فلسطین کردند و اولینمرحله از طرح آوارگی فلسطینیها هم اینبودکه بخش زیادی از مردم فلسطین، اردن را بهعنوان «وطن جایگزین» خود انتخاب کنند و سپس اینطرح به دیگر کشورهای عربی هم برسد. دراینمیان، اردنیها همواره نگران اجرای اینطرح توطئه آمیز و تبدیلشدن اردن به وطن جایگزین فلسطینیها بودهاند و طی دودههگذشته بعد از رویکارآمدن راست افراطیهای اسرائیل و احیای نقشههای الحاق کرانه باختری و آوارگی فلسطینیها، نگرانی اردن هم بیشتر شده است. درحالیکه طی دهههای گذشته، چندینبار از طرحی موسوم به راهکار «دو دولتی» در محافل عربی و نیز بینالمللی برای حل مسئله درگیری فلسطینی- صهیونیستی صحبت شده است، اما اینطرح هرگز به مرحله اجرایی درنیامده؛ بهویژهاینکه صهیونیستها تحتهیچشرایطی حاضر نیستند کشور فلسطین را بهرسمیت بشناسند و هدف آنها و نیز حامیانشان و در رأس آن آمریکا، آوارهکردن همه فلسطینیها به کشورهای عربی همسایه است تا اسرائیل بتواند اشغالگری خود را در سراسر اراضی فلسطین تثبیت کند؛ اما با آغاز جنگ نسلکشی رژیم صهیونیستی علیه نوار غزه، تحرکات و رفتارهای مقامات دولت قبلی آمریکا بهریاست جو بایدن، نشان میداد که واشنگتن درتلاش برای اجرای پروژه خطرناک آوارگی فلسطینیها با سوءاستفاده از وضعیت غزه و جنایات صهیونیستها دراینباریکه است. آنتونی بلینکن، وزیر خارجه دولت بایدن بارها شروع به ترویج ایده آوارگی مردم غزه کرد و به بهانههایی همچون اسکان موقت اهالی غزه در کشورهای همسایه بنابهدلایل بشردوستانه، درتلاش بود تا طرح قدیمی کوچاندن اجباری فلسطینیها را وارد مرحله اجرایی کند. حال بعد از رویکارآمدن ترامپ در کاخ سفید و اینکه او از همین ابتدا از آوارهکردن مردم غزه حرف میزند، بهمعنای وجود پروژهای خطرناکتر ازقبل جهت کوچاندن مردم فلسطین بوده و نشان میدهد که آمریکا آوارگی اهالی غزه را تبدیل به یک هدف راهبردی کرده است. دولت ترامپ ادعا میکند که بهخاطر وضعیت وخیم نوار غزه و با اهداف بشردوستانه، کشورهای همسایه ازجمله اردن و مصر باید بهشکل موقت از تعداد بیشتری از مردم غزه استقبال کنند؛ اما تجربهای که چه مردم فلسطین و چه کشورهای همسایه آنها داشتهاند، جای هیچ تردیدی را باقی نمیگذارد که در توطئههای آمریکا و اسرائیل چیزی بهنام موقت وجود ندارد و هر موقتی در فرهنگ لغت آنها دائمی خواهد شد. برخی در منطقه تصور میکردند رویکارآمدن دونالد ترامپ در کاخ سفید به تثبیت آتشبس در نوار غزه و بهبود وضعیت فلسطینیها کمک میکند؛ اما اینطرفها فراموش کردهاند ترامپ همان کسیستکه در دوره اول ریاست جمهوری خود برای اولینبار قدس را بهعنوان پایتخت رژیم صهیونیستی بهرسمیت شناخت و سفارت آمریکا را از تلآویو به قدس منتقل کرد و ازهمهمهمتراینکه ترامپ همان صاحب پروژه ضد فلسطینی معامله قرن است؛ بنابراین شاید ترامپ توانست نسبت به جو بایدن فشار جدیتری بر رژیم صهیونیستی و شخص بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر این رژیم برای رسیدن به آتشبس در نوار غزه وارد کرد؛ اما مشخصاً نمیتوان گفت که ترامپ اینکار را با اهداف بشردوستانه انجام داده و یااینکه هدف آن پایان درگیریها در منطقه بوده است؛ اما بااینحال، بازهم انتظار نمیرفت که دستکم ترامپ در همین ابتدای کار از طرح خود برای آوارگی مردم غزه رونمایی کند. اظهارات دونالد ترامپ برای آوارگی مردم غزه به اردن و مصر نشانههای روشنی درمورد ماهیت پروژهای که او طراحی کرده ارائه میدهد؛ پروژهای که شاید عنوان آن «معامله قرن 2» باشد و بهاینترتیب به صهیونیستهای افراطی زمینه و فرصت بیشتری برای تجاوز به حقوق فلسطینیها و منافع سایر اعراب بدهد. ازسویدیگر، باتوجهبه درخواست ترامپ از مصر و اردن برای پذیرایی از تعداد بیشتری از اهالی غزه، میتوان نتیجه گرفت که دولت او برخلاف وعدههایی که داده بود اقدام جدی در تسهیل امدادرسانی به غزه انجام نخواهد داد و بهشکل تدریجی تلاش دارد کمکرسانی به غزه را مشروط به خروج اهالی این باریکه و رفتن به کشورهای همسایه کند. حتی برخی معتقدند که شاید دولت جدید آمریکا، رساندن کمکها به مردم غزه را مشروط به این کند که آنها در کشورهای دیگر باشند و امدادرسانی در داخل غزه انجام نشود. دولت جدید آمریکا بهریاست ترامپ در هفته اول کار خود با حذف نام شهرکنشینان صهیونیست از فهرستهای تحریم آمریکا و اجازه ارسال بمبهای سنگین برای ارتش رژیم صهیونیستی، بعدازاینکه دولت بایدن ظاهراً ارسال این بمبها را بهحالت تعویق درآورده بود، نشان داد همه اینها مقدمهای برای امتیازاتیست که ترامپ میخواهد به اسرائیلیها بدهد. البته نکتهای که نباید فراموش کنیم، ایناستکه ترامپ قبلاً همانند همه روسای جمهوری پیشین آمریکا، در اجرای دقیق پروژههای خود، چه علیه مردم فلسطین و چه کل منطقه شکستخورده بود و فلسطینیها هرگز تسلیم نشدند؛ همانطورکه با مقاومت اسطورهای خود، رژیم اشغالگر را مجبور به پذیرش آتشبس کردند. بعد از جنایات وحشیانهای که رژیم صهیونیستی در نوار غزه انجام داد، مردم فلسطین ثابت کردند حاضرند با خون و جان خود بهایی سنگین بپردازند اما سرزمینشان را ترک نکنند. همچنین نسل جدید فلسطین، بهلطف فرهنگ مقاومت، درس عبرتهای زیادی از نسلهای قبلی خود گرفتهاند و اجازه نمیدهند اسرائیل و حامیان آن یک نکبت دیگر را برای این ملت رقم بزنند. این همانچیزیستکه گروههای فلسطینی درواکنشبه اظهارات ترامپ مطرح و تأکید کردند که دشمنان هرگز نمیتوانند به هدف خود در آوارگی مردم فلسطین برسند. دراینمیان، اردن و مصر هم که دولتهای آنها سابقه سیاهی در سازش و همراهی با طرحهای صهیونیستی- آمریکایی دارند، بهخاطر منافع خودشان هم که شده گزینهای جز مقاومت در برابر اینپروژه خطرناک ندارند و مشخصاً میدانند که تسلیمشدن در برابر چنین طرح فاجعه باری درازای گرفتن امتیازات کوچکی همچون کمکهای نظامی، پیامدهای وحشتناکی بر وضعیت کشورهای آنها خواهد داشت. برای اردن شاید این تهدید خطرناکتر هم باشد؛ زیرا اگر اردن بخواهد در برابر اینپروژه دولت ترامپ تسلیم شود، بدانمعناستکه درگیری فلسطینی- اسرائیلی به داخل اردن منتقل خواهد شد و امنیت و ثبات اینکشور را با تهدید همیشگی مواجه میکند. ازسویدیگر، همه کسانیکه با روند تحولات فلسطین از زمان تأسیس رژیم جعلی صهیونیستی آشنایی داشته باشند، متوجه میشوند که توطئههای این رژیم و حامیان آن و در رأس همه آنها آمریکا، صرفاً محدود به یک گروه خاص از فلسطینیها یا مقاومت نیست و درصورتیکه طرح آوارگی مردم غزه اجرا شود، هدف بعدی کرانه باختری خواهد بود؛ بهویژه با تصمیم کابینه نتانیاهو برای انتقال جنگ از نوار غزه به کرانه باختری؛ بنابراین تنها گزینه پیشروی اردن و مصر و سایر کشورهای عربی که هدف توطئه دولت ترامپ برای آوارگی مردم فلسطین قرار دارند، مقاومت مقابل اینپروژه خطرناک است. برهمیناساس اعراب باید مواضع خود را جهت مقابله بااینطرح متحد کنند؛ البته نه بهخاطر دفاع از فلسطین، بلکه برای محافظت از امنیت و ثبات کشورهای خودشان، زیرا رژیم صهیونیستی ثابت کرده هیچ اهمیتی به منافع هیچیکاز کشورهای عربی حتی رژیمهای سازشکار نمیدهد و بهدنبال بهرهبرداری از اینکشورها درراستای تحقق اهداف خودش است. گسترش دایره اقدامات سیاسی و دیپلماتیک عربی باید خیلیسریع برای مقابله با موضع خطرناک دولت ترامپ آغاز شود و همه باید بدانند که این خطر تنها متوجه فلسطین نیست؛ بلکه تهدیدی علیه کل منطقه و بهویژه کشورهای عربی و همسایه فلسطین است. رژیمهای سازشکار عربی طی سالها و دهههای گذشته به امید برقراری امنیت و ثبات برای خودشان و جلب رضایت آمریکا، بهسمت توافق و سازش با رژیم صهیونیستی رفتند؛ اما حتی برجستهترین کشورهای سازشکار عربی همچون مصر و اردن هم هرگز از تهدیدات اسرائیل در امان نبودهاند و کمترین هدفی که در توافقهای عادیسازی با این رژیم دنبال میکردند هم محقق نشد؛ بنابراین زمان آن رسیده که سازشکاران عرب و سایر رژیمهای عربی برای نجات کشورهای خودشان هم که شده دستکم برای یکبار از تسلیمشدن مقابل توطئههای محور آمریکایی- صهیونیستی خودداری کنند.