شناخت تحلیلی از همکاری و رقابت
منوچهر قاسمی*
همکاری بهطورکلی بر روی پایه ایجاد کار شکل گرفته است بهویژه کارهاییکه انجام آن از عهده یکنفر برنمیآید و احتیاج به نفرات بیشتری داشته است. البته پیشرفت تمدن بشری نیز مدیون پیدایش کارهای دستهجمعی یا رقابتهای انفرادی یا همگانی بوده است که در میان ملتها بهوجود آمده و جنبه بینالمللی پیدا کرده است. علت همکاری ایناستکه مردم و اجتماعی که دورهم جمع شدهاند احتیاج خود را به همکاری احساس کردهاند زیرا وجود اجتماع بدون همکاری میسر نیست و اساس آن از هم فرومیریزد. در میان ملل متمدن و بهخصوص درون افرادیکه ازنظر روانی سالم هستند همیشه همکاری جنبه مثبت داشته و هیچوقت چنین افرادی از زیر بار همکاری شانه خالی نکردهاند، البته در اوقاتی حسادت اصل همکاری را دچار شکاف و رکود کرده است. گاهی افرادی تشخیص دادهاند که فلان شخص ممکن است بهواسطه استعداد زیاد خود بر آنها برتری یابد لذا از ادامه همکاری خودداری کردهاند. برخی هم بهطور معقول یا غیرمعقول فکر میکنند که عدم لیاقت همکاران محصول دسترنج آنها را بهباد خواهد داد؛ اما در همهجا همکاری فشردهتری بیش از همکاری نافشرده موفق بوده است. ملل جهان در مواردی بهخصوص همکاری شگرفی از خود بروز میدهند ازقبیل مواقع یک جنگ. دراینموارد است که مردم حس سردی و شخصی را کنار گذاشته و دوشبهدوش هم در دفع خطر میکوشند ولی در موارد معمولی بهندرت میتوان دید که اجتماعات هماهنگی و همکاری صمیمانهای بنمایند؛ اما درمورد رقابت باید گفت که رقابت اصولاً در بعضیجاها پسندیده و جایز و در برخیازموارد غیراخلاقی و ناشایسته است. اگر دونفر مستخدم دولت بدانند که این دونفر یکیازآنها به مقام مدیرکلی خواهد رسید جا دارد برای پیشرفت کار خود فعالیت بیشتر و رقابت کنند و به وزیر مسئول نشان دهند که استعداد بیشتری برای انجام آن مسئولیت دارند؛ اما اگر این رقابت جنبه منفی پیدا کرد یعنی به کارشکنی و خرابکاری منتهی گردید درآنصورت شایسته نیست و خلاف اخلاق و اصول عقلیست. غریزه تخریب و انهدام در نهاد بعضی از اشخاص آزاردهنده دیگران وجود دارد چه اگر این اشخاص داخل در گروه همکاری باشند و چه بین کسانیکه میخواهند رقابت کنند موضوع تخریب و همکاری یا تنفر در رقابت بههرحال پیش خواهد آمد. چه رقابت دونفره و چه چندنفره باشد و چه رقابت بین ملل که نهفقط در امور اقتصادی بلکه در امور اجتماعات انسان بهخوبی دیده میشود که از گذشته وجود داشته است. حتی در بازیهای ورزشی برای جلوگیری از تخریب و کارشکنی قوانینی وضع شده که از رقابتهای ناهنجار جلوگیری شود. گاهی همکاری و رقابت درکنارهم قرار میگیرند. مثلاً اعضای یک تیم فوتبال برای بردن جام پیروزی همکاری بیشتری باهم میکنند یا کارخانهای برای ازدیاد و خوبی محصول خود احتیاج به همکاری صمیمانه کارگران خود دارد. درحالیکه این همکاری برای رقابت با کارخانه دیگریست که از نوع همین محصول تهیه میکند درحالیکه در داخل تیم یا در داخل کارخانه رقابت بین بازیکنان و کارگران حکمفرماست. مورد دیگر وجود رقابت در سیاست و جامعه هم وجود دارد که نیروی مؤثری چه از روی اغراض باشد و چه نباشد همیشه مؤثر بوده است. اگر جمعی دورهم گرد آمدند که برای مسئلهای راهحلی پیدا کنند دراینصورت همکاریست و ایرادی به این همکاری نمیتوان گرفت؛ اما گاهیاوقات افرادی گسترده دورهم جمع میشوند که هر یک نماینده یک دسته و ناشر افکار و عقاید گروهی میباشند که میخواهند حق خود را بگیرند و چون افکار و عقاید آنها با یکدیگر متفاوت است درچنینحالتی نتیجهگیری نهایی با یک رأیگیری شفاف و مستقل حاصل میگردد و آراء اکثریت قابلاجرا خواهد بود که البته چون رأی اقلیت هم میتواند در مواردی ثمربخش باشد حالت رقابت از میان میرود و همکاری جای آنرا میگیرد و مفهوم دموکراسی جایگزین عقاید میگردد و برایناساس است که نظریات همه گروههای یک جامعه قابلتوجه بوده و استفاده خواهد شد و با ظهور احزاب عقاید و خواستههای گروههای اجتماعی مطرح و نتایج مناسب حاصل میگردد.
*استاد دانشگاه و فارغالتحصیل رشته علوم تربیتی از دانشگاه لندن