هوش مصنوعی؛ یاریگر یا جایگزین روانشناسان؟
در علم روانشناسی به حالات روانی و رفتاری انسانها و شناخت و تحلیل ذهن آنها پرداخته میشود، همچنین این علم رفتارها و هیجانات انسانی را بررسی میکند. روانشناسی همانطورکه یکی از قدیمیترین نظامهای علمی در دنیا بهشمار میرود، از جدیدترین آنها نیز محسوب میشود، بهاینمعناکه از گذشتههای دور دانشمندان یونان باستان، با بسیاری از مسائلی که روانشناسان امروزی اعم از حافظه، یادگیری، انگیزش، ادراک، خواب دیدن و رفتارهای هنجار یا نابهنجار با آنها سروکار دارند، دستوپنجه نرم میکردند، بنابراین در موضوع روانشناسی بین گذشته و حال یک استمرار بنیادی وجود داشته است. بهگزارش بهنام افشاری (ایسنا)؛ امروزه هوش مصنوعی در بسیاری از جوانب زندگی انسانها از تولید محتوا، حملونقل، امور مالی و پزشکی گرفته تا خدمات روانشناختی همهوهمه را تحتتأثیر قرار داده است. زهرا عسگری، عضو هیئتعلمی گروه مشاوره دانشگاه اصفهان دربارهاینکه آیا هوش مصنوعی میتواند جایگزین روانشناسان و مشاوران شود، اظهار کرد: هرچند هوش مصنوعی قابلیتهای بسیارخوبی درزمینهٔ پیشگیری و تشخیص بیماریها داشته، اما نمیتواند بهعنوان جایگزینی برای علم روانشناسی باشد، بهایندلیلکه هرچند هوش مصنوعی، علوم انسانی را بهکار میگیرد، اما منشأ انسانی ندارد. اینبدانمعناستکه هوش مصنوعی نمیتواند جایگزین روابط و تعاملات انسانی و پویایی این روابط باشد، بههمیندلیل ما نمیتوانیم دراینزمینه بهطورکامل متکی به این تکنولوژی باشیم، ضمناینکه ممکن است هوش مصنوعی حقوق و اسرار بیمار و مراجع را حفظ نکند. وی درباره مزایا، معایب و چالشهای استفاده از هوش مصنوعی در فرایند تشخیص و درمان خدمات روانشناختی افزود: از مهمترین معایب استفاده از هوش مصنوعی در فرایند درمان، امکان خطا دراینفناوری است، حال اگر این خطا در موضوعهای حساسی مثل خودکشی، رفتارهای خودآسیبزا و اختلالاتی که مستقیماً با جان انسان سروکار دارد، باشد، درحقیقت هدفی که خدمات روانشناختی برای آن درنظر گرفته شده با اختلال مواجه میشود، بههمیندلیل این نرمافزار باید بهصورت مستمر مورد نظارت و بررسیهای انسانی قرار گیرد، همچنین از مزایای استفاده از هوش مصنوعی در خدمات روانشناختی میتوان به ازبینرفتن بعد جغرافیایی و مسافتهای فیزیکی اشاره کرد. عضو هیئتعلمی گروه مشاوره دانشگاه اصفهان ادامه داد: بااستفادهاز هوش مصنوعی میتوان محتواهای تخصصی روانشناختی را دردسترس عموم شهروندان قرار داد. مثلاً بسیاریازافراد مهاجر میتوانند فارغ از محدودیتهای بعد مسافت، از خدمات روانشناختی بهره ببرند یا مثلاً کسانیکه بهدلیل محل سکونت، محروم از خدمات روانشناختی هستند، هوش مصنوعی فرصتی مناسب برای بهرهمندی از این خدمات را تأمین میکند. بعضیازافراد هم بهدلیل موقعیت اجتماعی خود یا وضعیت فرهنگی جامعهای که در آن زندگی میکنند، نمیتوانند بهصورت حضوری از خدمات روانشناختی بهره ببرند. عسگری درپاسخبهاینسؤالکه تأثیر هوش مصنوعی بر خدمات روانشناختی و آمار مراجعات حضوری چگونه بوده و آیا تأثیری در کاهش مراجعات حضوری داشته بیان کرد: بسیاری از مراجعین و روانشناسان بهایننتیجه رسیدهاند که کیفیت خدمات مشاوره حضوری از مشاورههای غیرحضوری بیشتر است، اما در برخی موقعیتها، مشاورههای غیرحضوری آسیبی نمیرساند. بهعنوانمثال، اگر خدمات مشاوره را در سه دسته آموزش، راهنمایی، مشاوره و درمان قرار دهیم، در فرایند درمان اگر جلسات تاحدممکن حضوری برگزار شوند بهتر است، اما در بحث آموزش، راهنمایی و مشاوره، گاهی خدمات غیرحضوری بهدلیل نداشتن بعد مسافت برای مراجعین ازراهدور بهتر است. وی درپاسخبه چگونگی سنجش اثربخشی خدمات روانشناسی و مشاوره با روشهای علمی ادامه داد: دراینمورد باید دادههای مبتنیبر منابع را گسترش دهیم. برای سنجش یک روش باید به دادههای آماری متصل شویم و سنجشهای کمی انجام دهیم. باید متغیرهایی ازسوی متخصصان و چالشهایی که ازنظر مراجعین دراینزمینهها وجود دارند را مورد تحلیل و بررسی علمی قرار دهیم و بعد از سنجش بازخورد نتایج، میتوان بهایننتیجه رسید که آیا اینروش برای اکثریت مفید بوده است یا خیر، بنابراین همکاری کیفی و کمی در گردآوری اطلاعات درزمینهٔ موضوع مدنظر ما بسیارمهم است. بعدازآنکه روشهایی مختلف موردسنجش قرار گرفت، بهترین روش انتخاب شده و بهکار گرفته خواهد شد.