• شماره 3352 -
  • 1404 شنبه 27 ارديبهشت

پشت‌پرده افزایش ادعاها علیه ایران چیست؟

ترس تل‌آویو از دیپلماسی!

در میانه مذاکرات ایران و آمریکا و مسیر شکننده دیپلماسی، پشت‌پرده اوج‌گیری ادعاها تکراری علیه جمهوری اسلامی ایران را باید در «ترس تل‌آویو» گشت و یافت. برای نخست‌وزیر اسرائیل، مطلوب‌تر آن‌است‌که میان تهران و واشنگتن نه دیپلماسی؛ که تنش و درگیری نظامی حرف اول را بزند.

«کشف سایت هسته‌ای جدید» یا «مکان‌های اعلام‌نشده مخصوص غنی‌سازی» ازسوی گروهک‌ها، ارائه اطلاعات آن به رژیم صهیونیستی و انتشار در رسانه‌های غربی، چرخه باطلی است که همیشه در دوره از گفت‌وگوها پیرامون برنامه هسته‌ای ایران می‌چرخد و برای مدتی رسانه‌ها و برخی از مسئولان غربی را مشغول ساخته و پس‌ازآن به‌دلیل بی‌اعتباری متوقف می‌شود. این‌بار هم گروهک تروریستی منافقین کارخانه تولید مواد شیمیایی در شهر سمنان را به‌عنوان سایت هسته‌ای تولید «تریتیوم» اعلام و ادعاهای عجیب خود را در یکی از خبرگزاری‌های غربی منتشر کردند. ادعاهایی که خیلی‌زود بی‌اعتباری آن ازسوی کارشناسان غربی حوزه اشاعه تسلیحات هسته‌ای اعلام و تکذیب شد. به‌گزارش لیلا واحدی (ایرنا)؛ ارسال سلاح به کشورهای مختلف؛ به‌ویژه روسیه و کشورهای همسایه هم دیگر سناریوهای تکراری در روند هر گفت‌وگوی ایران با آمریکا یا اروپاست و این‌بار هم رسانه‌های غربی در اقدامی قابل‌تأمل همان خط داستانی را درپیش گرفته و مدعی شدند که ایران درحال‌ارسال لانچر موشک به روسیه است. این ادعا ارسال پهپاد و موشک ازسوی جمهور اسلامی به روسیه از زمان آغاز جنگ این‌کشور با اوکراین، ادعای تکراری اما بی‌سندی است که هربار با ویترین تازه‌ای منتشر می‌شود و این‌بار نوبت رویترز بود که مدعی شود تهران به‌زودی لانچرهای موشک فتح (بی ام ۱۲۰) را به مسکو تحویل خواهد داد. پایان سناریو ارسال سلاح ایران به روسیه در رسانه‌های روسی به اینجا ختم نمی‌شود و فصل تازه این بازی اخیراً و پس از رژه سالانه «روز پیروزی» در میدان سرخ مسکو، آغاز و رسانه‌های غربی مدعی شدند که یکی از پهپادهای ارتش روسیه مدل مونتاژی پهپاد ایرانی است. به‌فاصله اندکی شبکه تلویزیونی العربیه هم در گزارشی مدعی شد که جمهوری اسلامی ایران، محموله‌های اسلحه به عراق ارسال می‌کند. تجربه نشان داده که تنوع ادعاهایی ازاین‌دست، با تداوم احتمالی مذاکرات ایران و آمریکا، قطعاً بیشتر هم خواهد شد و باید در روزهای آینده شاهد اتهام‌زنی‌های بیشتری هم علیه جمهوری اسلامی ایران باشیم. روند دیپلماتیک آغازشده میان ایران و آمریکا از ابتدای سال‌جاری (شمسی)، درحالی وارد دور تازه خود خواهد شد که ادعاهای اشاره‌شده همچنان در رسانه‌های غربی مورد بازخوانی قرار می‌گیرند. بازگشت منطق و دیپلماسی در روابط ایران و غرب، کابوس هم‌زمان تندروها از رژیم اسرائیل تا نئوکان‌های آمریکایی‌ست و ازاین‌رو نابودی هر روند و چارچوب احتمالی دراین‌زمینه اولویت اول آن‌هاست. «بنیامین نتانیاهو» نخست‌وزیر رژیم اسرائیل درحالی یک‌ماه‌پیش در چنین روزهایی از خبر آغاز مذاکرات ایران و آمریکا غافلگیر شد که در کاخ سفید و درحال‌برگزاری نشست خبری با رئیس‌جمهور آمریکا بود. گرچه نتانیاهو تلاش کرد با مقایسه مضحک برنامه هسته‌ای ایران و لیبی کمی از اثر این شوک بکاهد اما واقعیت آن‌است‌که برای نخست‌وزیر اسرائیل مطلوب‌تر آن‌است‌که میان تهران و واشنگتن نه دیپلماسی؛ بلکه تنش و درگیری نظامی حرف اول را بزند. اینکه در گفت‌وگوهای آتی ایران و آمریکا موضوع توان موشکی و نظامی ایران مطرح نیست و ایران غنی‌سازی را به‌عنوان خط قرمز خود اعلام کرده و با این خط پشت میز مذاکره نشسته، اینکه ممکن است ادامه گفت‌وگوها به رفع تحریم‌های ایران منجر شود و درنهایت پرونده هسته‌ای ایران به روند عادی بررسی بازگردد؛ نشانه‌های همان کابوس اشاره شده برای اسرائیل است و تداوم این‌روند نهایتاً منجر به بی‌اثرشدن توطئه‌های ایران‌هراسانه تل‌آویو خواهد شد و طبیعی است برای ایستادن در برابر این‌روند رژیم صهیونیستی به تقلا افتد. تل‌آویو پیش‌تر و در بازه مذاکراتی سال ۲۰۱۵ هم در مسیر پایان‌دادن به آن گفت‌وگوها از هیچ کوششی دریغ نکرد و با خروج آمریکا از توافق برجام، جشن گرفت. ازاین‌رو در دوره جدید هم تلاش‌های خود را برای ازبین‌بردن دیپلماسی به‌کار خواهد بست اما نحوه اجرای توطئه تل‌آویو و جزئیات تلاش‌های نتانیاهو طی دودهه‌گذشته تکراری و در همان چرخه مورداشاره است؛ که از فرط تکرار تقریباً برای همه تحلیلگران، قابل‌پیش‌بینی است. گرچه مهم‌ترین و اصلی‌ترین مخالف مسیر مذاکراتی ایران و آمریکا، رژیم صهیونیستی است اما «بازیگران خرابکار» یا به‌زبان دیپلمات‌ها (Spoilers) در چند دسته قابل‌بررسی هستند: الف. نئوکان‌ها و تندروهای آمریکا که حتی «استیو ویتکاف» مسئول مذاکراتی آمریکا هم از نقش‌آفرینی مخرب آن‌ها را تأیید کرده، بخشی از فشارهای داخلی آمریکاست که علیه راه دیپلماسی وجود دارد. ب. چهره‌های تندروی دولت اول ترامپ (پمپئو، برایان هوک، نیکی هلی و جان بولتون) هم برای اثبات درستی دیدگاه خود درباره ایران نیازمند نابودی مسیر دیپلماسی و مقصرنمایی توأمان ترامپ و کشورمان هستند. ج. برخی از دموکرات‌ها که بی‌اعتباری جمهوری‌خواهی چون ترامپ را به هرچیزی ترجیح می‌دهند. د. نیز تروئیکای اروپایی که با بهانه اسنپ‌بک و با ادعای نادیده‌گرفته‌شدن در مسیر مذاکرات سنگ‌اندازی می‌کنند. شکست مذاکرات غیرمستقیم میان ایران و آمریکا، هدف اصلی رژیم اسرائیل و تمام مخالفان ایران از گروهک‌های تروریستی تا فرقه‌های سیاسی است و این میان آنچه می‌تواند گفت‌وگوی ایران و آمریکا و یا هر پروسه دیپلماتیک دیگر را از خطر بن‌بست نجات دهد؛ هوشیاری دو طرف مذاکراتی ازیک‌سو و طرف‌های اثرگذار بر این‌روند ازسوی‌دیگر است. تهران به‌واسطه تجارب قبل، تاحدودزیادی از نقشه‌های تل‌آویو برای بن‌بست آفرینی در مذاکرات آگاه است و دراین‌روند با حداکثر هوشیاری حضور دارد. شرایط گرچه برای آمریکا اما به این شفافی نیست. دولتمردان کاخ سفید درحالی باید پشت میز مذاکره بنشینند که فشار به آن‌ها برای حفظ موجودیت و منافع رژیم اسرائیل بسیاربیشتر از حراست از منافع آمریکاست. شرایط زمانی برای آن‌ها دشوار می‌شود که اسرائیل برای نابودی مسیر دیپلماتیک طراحی‌شده ازسوی آمریکا می‌کوشد و آمریکا مجبور به انکار آن (اقلاً درظاهر) است. درچنین‌وضعیتی ایستادن در برابر زیاده‌خواهی‌ها و ادعاهای اسرائیل بیش از هر زمان دیگر نیازمند قاطعیت و هوشیاری کاخ سفید است. آمریکا باید در برهه‌ای میان منافع خود و جهان و منطقه ازیک‌سو و جنگ‌طلبی‌های اسرائیل ازسوی‌دیگر دست به انتخاب زند و چه‌زمانی بهتر از الآن که به‌تصریح «توماس فریدمن» تحلیلگر ارشد آمریکایی «اسرائیل دیگر دوستی و اتحاد سابق را با آمریکا ندارد و تلاشی هم برای به بازگشت به دوران دوستی عمیق نمی‌کند». فریدمن در یادداشت خود در ستون نیویورک‌تایمز به یکی از مهم‌ترین ترس‌های نتانیاهو اشاره کرده و نوشته: «نتانیاهو تصور می‌کرد که می‌تواند رئیس‌جمهوری آمریکا را مطیع خود سازد درصورتی‌که مذاکرات مستقل دولت ترامپ با حماس، ایران و حوثی‌ها به او نشان داد که وی طرفی از ترامپ نخواهد بست و او دلسوز تل‌آویو نخواهد بود. واضح است که چنین امری نتانیاهو را دچار وحشت کرده است». به‌نظر می‌رسد مجموع تصمیم‌گیران در کاخ سفید هم درباره آسیب‌های کنشگری خودخواهانه تل‌آویو بر ثبات منطقه و منافع آمریکا آگاه هستند و شاید دلیل فرودنیامدن هواپیمای ترامپ در فرودگاه بن گوریون همین آگاهی است. زیاده‌خواهی‌ها و تقلاهای رژیم اسرائیل برای برهم‌زدن مسیر دیپلماسی در کنار دیگر گروه‌ها گرچه ازسوی ایران و آمریکا باید بادقت مورد رصد و تحلیل قرار گیرد اما این بازی خطرناک با ثبات جهانی درپی تهدید دیپلماسی، فقط به‌ضرر واشنگتن و تهران تمام نخواهد شد بلکه همه جهان و منطقه درپی‌آن آسیب خواهند دید. درصورت بن‌بست در مسیر دیپلماسی اروپا و آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای و نیز کشورهای منطقه قربانی تشدید تنش‌ها خواهند بود و ازاین‌رو آن‌ها هم در روند و رویکرد خود باید هوشیارانه‌تر از همیشه قدم بردارند. مخاطب اصلی ادعاهای هسته‌ای گروه‌ها و رژیم‌های تندرو علیه ایران، آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و مخاطب ادعاهای ارسال سلاح به روسیه هم کشورهای اروپایی و هوشمندی آن‌ها دراین‌مقطع بسیاری ضروری است. آژانس اتمی به‌استناد سال‌ها همکاری شفاف و فشرده با ایران باید رویکرد فنی و حقوقی درپیش گرفته و اجازه اثرگذاری به سناریوهای کهنه مخالفان دیپلماسی را ندهد. تروئیکای اروپا نیز با انتخاب دیپلماسی و بازگشت به میز مذاکرات ازیک‌سو و برعهده‌گرفتن نقش مستقل ازسوی‌دیگر، رفع نگرانی‌های ادعایی و دغدغه‌های خود با تهران را ازاین‌مسیر پیگیری کنند.

ارسال دیدگاه شما

روزنامه در یک نگاه
هفته نامه سرافرازان
ویژه نامه
بالای صفحه