چشمانداز
عروسبودن در ایران؛ تجربه پیچیده زنان در خانه همسر
در جامعهای که پیوند ازدواج، فقط اتحاد دو نفر نیست؛ بلکه بهمعنای ارتباط دو خانواده تلقی میشود، نقش عروس بودن تنها به زندگی زناشویی خلاصه نمیشود. این نقش، مسئولیتها و پیچیدگیهایی را نیز با خود میآورد. بهگزارش محمدرضا دلفیه (ایسنا)؛ در ساختار سنتی خانواده ایرانی، ورود دختر به خانه همسر، تغییری بنیادی در جایگاه اجتماعی و شخصی او ایجاد میکند. ازدواج برای بسیاری از زنان، آغاز مرحلهایست که در آن، نقشهای تازهای نظیر همسری و مادربودن به دوش آنها گذاشته میشود. تغییر نقشها، فقط در فضای خصوصی خانواده جدید باقی نمیماند بلکه مستقیماً تحتتأثیر روابط با خانواده همسر قرار دارد. در فرهنگهایی مانند ایران که در آن ساختارهای سلسلهمراتبی درون خانواده همچنان پابرجاست، عروس ممکن است در جایگاه پایینتر نسبت به دیگر اعضای خانواده قرار گیرد و این بهتنهایی میتواند باعث بروز نارضایتیها، تنشها و فشارهای روانی شود. علاوهبراین، باورها و پیشفرضهایی که درباره نقش زن در خانواده همسر وجود دارد، در شکلگیری نوع رابطه و میزان رضایت زن از این رابطه نقش تعیینکننده دارد. پژوهشها نشان میدهند زنان نسبت به مردان، انتظارات بالاتری از کیفیت ارتباط خانوادگی دارند و ازاینرو، درصورت عدمتحقق انتظارات، آسیبپذیرتر خواهند بود. ازسویدیگر، این تجربه تنها به خود زن محدود نمیماند؛ بلکه رابطه او با خانواده همسر میتواند مستقیماً بر کیفیت زندگی زناشویی، رضایت همسر و سلامت روانی فرزندان تأثیر بگذارد؛ پس درک عمیقتر از این تجربه و شناخت عوامل مؤثر بر آن میتواند به بهبود روابط خانوادگی و کاهش تنشها کمک کند. دراینراستا، رؤیا منتظری از دانشگاه شهید بهشتی بههمراه همکاری از همین دانشگاه و با مشارکت علمی دانشگاه فردوسی مشهد، تحقیقی را انجام دادهاند که به تجربه زنان متأهل ایرانی از نقش عروس در خانواده همسر میپردازد. نتایج مطالعه نشان داد تجربه عروسبودن برای بسیاری از زنان، تجربهای «ارزشمند اما آمیخته با سختی» است. شش محور اصلی مشخص شد: درک از عروسبودن قبل و بعدازازدواج، گذار از دوران نامزدی به زندگی مشترک، رابطه با خانواده همسر، همسری و مادربودن. این یافتهها نشان میدهند که زنان، ازدواج را نهفقط بهعنوان یک تصمیم شخصی بلکه بهعنوان مرحله مهم اجتماعی درنظر میگیرند. دراینمطالعه مشخص شد که رابطه عروس با خانواده همسر، بهویژه با مادرشوهر، مهمترین بُعد روابط خانوادگی پسازازدواج است. بسیاری از زنان از احساس کنترل و دخالت در زندگی شخصی خود گلایه داشتند. بااینحال، برخی از جنبههای حمایتی و مثبت این روابط سخن گفتند. درنهایت، بسیاری از زنان تلاش میکنند بین خانواده خود، همسر و خانواده همسر تعادل برقرار کنند تا کیفیت زندگی مشترکشان آسیب نبیند. نتایج این مطالعه همچنین حاکیازآن هستند که تجربه زنان از دوران عقد و نامزدی، تأثیر مستقیمی بر شکلگیری روابط بعدی با خانواده همسر دارد. زنان گزارش کردند که دوران عقد، اغلب مبهم، پرتنش و همراه با محدودیتهای فرهنگی و خانوادگی است. پسازتولد فرزند، مسئولیتهای زنان چندبرابر میشود و درصورت نبود حمایت مناسب ازسوی خانواده همسر، فشار روانی افزایش مییابد. یافتهها نشان میدهند که خانوادهها میتوانند با مرزبندی صحیح و حمایت متعادل، نقش مهمی در تسهیل تجربه عروسبودن ایفا کنند.