یادداشتی بر نمایش موزیکال «الیور توئیست»
از لندن دیکنز تا تهران امروز؛ تجربهای متفاوت از تئاتر موزیکال
تئاتر موزیکال «الیور توئیست» بهکارگردانی «حسین پارسایی»، یکی از گستردهترین و پرهزینهترین پروژههای صحنهای سالهای اخیر است؛ که تلاش میکند مرزهای اجراهای موزیکال در ایران را ازنظر ابعاد تولید، دکور، نور، طراحی لباس و حضور بازیگران چهره، به استانداردهای جهانی نزدیک کند. انتخاب اثر کلاسیک «چارلز دیکنز»، رمانی اجتماعی و سنگین با مضمون فقر، اخلاق و پیچیدگیهای جامعه صنعتی، تصمیمی جسورانه و البته پرریسک بوده که گروه سازنده کوشیدهاند با زبان موزیکال، آنرا برای مخاطب ایرانی قابلدرک سازند.
اقتباس و روایت؛ وفاداری همراه با چالش
در اقتباس این نمایش، وفاداری به کتاب اصلی مشهود است؛ همین وفاداری اگرچه ارزشمند است؛ اما گاهی موجب میشود ریتم اجرا کُند شود و برخی صحنهها بیشازاندازه کشدار بهنظر برسند. «پارسایی» تلاش کرده با افزودن حرکتهای گروهی و استفاده از گروه بزرگِ همخوان، این سنگینی را تعدیل کند؛ اما در بخشهایی، کشمکش میان جهان اجتماعی «دیکنز» و مختصات یک موزیکالِ سرگرمکننده، لحن روایت را ناهماهنگ جلوه میدهد. درمجموع، نمایش میان دو قطب قرار میگیرد: تأکید بر فضای خاکستری و تلخ «دیکنز» ازیکسو و نیاز به ضرباهنگ و انرژی فرمِ موزیکال ازسویدیگر. این دوگانگی، هرچند مانع انسجام کامل روایت است؛ اما تلاش گروه برای حفظ هویت اثر ادبی را نیز نشان میدهد.
کارگردانی و طراحی صحنه؛ عظمتگرایی کنترلشده
در حوزه هدایت یک گروه بزرگ، «حسین پارسایی» اجرایی قابلتوجه ارائه میدهد. میزانسنها دقیق و برنامهریزیشده هستند و مدیریت صحنههای پرجمعیت، یکی از نقاط قوت اجراست. صحنههایی همچون بازار لندن، کارگاه کودکان فقیر و تعقیبوگریزهای شهری، کیفیتی سینمایی دارند و نشان از تلاش برای نزدیککردن تئاتر موزیکال ایرانی، به الگوهای جهانیست. طراحی دکور حجیم و چندلایه، جابهجایی روان دکور و نورپردازی فضای مهآلود، تصویری منسجم از لندنِ تیرهروز «دیکنز» خلق میکند. در برخی لحظات، حجم بالای عناصرِ بصری باعث کاهش تمرکز بر روابط انسانی شخصیتها میشود؛ اما درکل، «الیور توئیست» ازنظر بصری یکی از استانداردترین پروژههای چندسالاخیر است.
بازیگری؛ میان جذابیت چهرهها و نیازهای موزیکال
حضور بازیگران چهره درایننمایش، همچنان محل بحث است. بدونتردید، این حضور به جذب مخاطب گستردهتر کمک کرده؛ اما هماهنگی میان سطح بازیگری تئاتری و سینمایی همیشه کامل نیست. نقش «فاگین» معمولاً پخته و چندلایه بازی میشود و از شخصیتهای موفق اجراست. «نانسی» نیز با وجود محدودیتهای اجرا، توانسته بار عاطفیِ نقش را منتقل کند؛ اما شخصیت «الیور» در بسیاری لحظات زیر سایه عظمت صحنه و روایتِ پرجزئیات، گم میشود و فرصت کافی برای شکلگیری یک حضور ماندگار پیدا نمیکند. موضوع خوانندگی زنده (که در هر موزیکال اهمیت پایهای دارد) درایناجرا با کیفیتی نامتوازن همراه است. برخی بازیگران، از عهده اجرای زنده بهخوبی برمیآیند؛ اما برخیدیگر نیاز به پشتیبانیِ بیشتری دارند. اینموضوع، یکی از چالشهای تئاتر موزیکال در ایران است که «الیور توئیست» نیز از آن بینصیب نیست.
موسیقی، آواز و حرکات گروهی
موسیقیِ نمایش، با تنظیمهای استاندارد و سازبندیِ منطبق با فضای داستان اجرا شده است. برخی قطعات، رنگوبوی کودکانهتری دارند و از عمق درام میکاهند؛ اما درمجموع، موسیقی نقش خود را در برقراری ارتباط میان صحنه و تماشاگر بهخوبی ایفا میکند. طراحی رقصها و حرکاتِ گروهی منسجم، پرانرژی و حرفهایست؛ جاییکه نمایش بیشترین نزدیکی را به ساختار موزیکال دارد. هماهنگی گروهِ رقص، از نقاط درخشان اجراست و برخی صحنهها تنها با حرکت، روایت را پیش میبرند.
جمعبندی؛ گامی بزرگ با کاستیهای قابلتوجه
«الیور توئیست» اثر «حسین پارسایی» تلاشیست درجهت گسترش ظرفیتهای تئاتر موزیکال در ایران؛ نمایشی جاهطلبانه که بخشهای بصری آن، چشمنواز و استاندارد است؛ اما درزمینه روایت و بازیگری هنوز فاصلههایی با انسجام ایدئال دارد. این اجرا، با وجود کاستیهایی همچون طولانیبودن برخی بخشها، ناهماهنگی در سطح بازیها و سنگینی بیشازحد روایت، توانسته تجربهای متفاوت، پرتحرک و مخاطبپسند خلق کند. «الیور توئیست» نسخهای بینقص از یک اثرِ موزیکال نیست؛ اما بیتردید پروژهایست که در مسیر حرفهایترشدن تولیدات نمایشی کشور نقش مؤثر دارد و میتواند نقطه مرجع مهمی برای آثار آینده باشد.