ایده اولیه نمایش «هرکس، هرجا و هرچیز» از کجا شکل گرفت؟
من علاقه دارم نمایشهایی که روی صحنه میبرم، به مسائلی بپردازند که در زندگی روزمره همه، دغدغه است. این نمایش، به مسئله اعتیاد میپردازد؛ اما هدف اصلی آن، اعتیاد نیست. درواقع، اعتیاد در نمایش ما استعارهایست از مسئله جبر و اختیار. در کار قبلیام (آناتومی) نیز همینموضوع بررسی شد؛ آنجا جبر و اختیار در قالب ژنتیک مطرح شد و اینکه انسان تاچهحد میتواند با آن مقابله کند. درایننمایش، پیام ما ایناستکه ما مسیر خود را با انتخاب آغاز میکنیم؛ اما مسیرهای بعدی، آدمهاییکه ملاقات میکنیم و تجربههای زندگی، راه ما را شکل میدهند. زندگی، صرفاً انتخاب نیست؛ ترکیبی از جبر و اختیار است و ما در هرجومرج دنیا باید بتوانیم جبر را مدیریت کنیم. هرلحظه، با یک انتخاب کوچک میتوانیم تبدیل به آدمی دیگر شویم.
این نام گسترده و چندلایه را چطور انتخاب کردید و چه مفهومی برای شما دارد؟
این نمایشنامه ترجمهایست از اثر انگلیسی People, Places & Things، بهمعنایِ «آدمها، مکانها و چیزها». من با تغییر کوچک، تلاش کردم؛ هم به نام اصلی وفادار بمانم و هم به هدف نمایش نزدیکتر شوم؛ بههمیندلیل نامِ فارسیِ «هرکس، هرجا و هرچیز» را مناسب دیدم.
چه دغدغهای باعث شد سراغ اینموضوع بروید؟
دغدغه اصلی من همان جبر و اختیار در زندگیست. به موضوعاتی علاقه دارم که روی بخشهایی از زندگی دست میگذارند که از اختیار انسان خارج است؛ اما همزمان تجربهای مشترک در زندگی همه انسانهاست. مخاطب نمایش من، فقط کسانی نیستند که با اعتیاد درگیر بودهاند؛ این نمایش، برای همه انسانهاست.
مهمترین چالشی که در مسیر ساخت و اجرای نمایش داشتید، چه بود؟
بزرگترین چالش، تصویرکردن جهانی بود که همه مخاطبان بتوانند با آن همذاتپنداری کنند.
فرم اجرایی و سبک بصری نمایش، چگونه طراحی شد؟
میخواستم جهانی بسازم که هر انسانی بتواند با آن ارتباط برقرار کند. مخاطب درایننمایش، یک زندگی کامل را با همه جزئیات میبیند: ماسکهای روزمره، درگیریهای درونی، روابط اجتماعی و خانوادگی. برای تحقق این جهان، تیم طراحی شامل سامان توحیدی (طراح حرکت)، علی حاتمی (طراح نور) و صادق نیکفرمان (آهنگساز) نقش بسیارمهمی داشتند.
اگر بخواهید نمایش را دریکجمله برای مخاطب توصیف کنید، چه میگویید؟
«شاید با یه انتخاب کوچیک دیگه، کلاً یه آدم دیگه میشدی!»
روند تمرینها چگونه پیش رفت و همکاری با بازیگران چگونه بود؟
گروه حدود هفتماه روی نمایش تمرین کرد و همه بازیگران و عوامل باتماموجود دراختیار پروژه بودند. فشار کاری و روانی، گاهی زیاد بود؛ اما همه با عشق و انگیزه کار کردند.
انتخاب بازیگران برچهاساسی انجام شد؟
ابتدا تصویر ذهنی من از هر نقش را با بازیگر در میان میگذاشتم، سپس اجازه میدادم بازیگر خودش با نقش ارتباط برقرار کند و آنرا درون خود پیدا کند. در مرحله بعد، باهم جزئیات نقش را اصلاح و تکمیل میکردیم.
چقدر اجازه بداههپردازی در اجرا وجود داشت؟
در اجرا بداههپردازی وجود ندارد؛ اما در تمرینها بسیارزیاد بود. اجرای ما با متن اصلی تفاوت دارد و همین تفاوتها نتیجه بداههپردازیهای تمرینیست.
همکاری با تیم طراحی (نور، صحنه، موسیقی) چگونه شکل گرفت؟
تصویر کاملی از نمایش در ذهنم بود و نیاز به تیمی داشتم که ازنظر فکری و سلیقهای با من هماهنگ باشد. با علی حاتمی و صادق نیکفرمان از قبل همکاری داشتم و مطمئن بودم در تحقق تصویر ذهنی من مؤثر خواهند بود. طراحی حرکت توسط سامان توحیدی بهشکلی شگفتانگیز با تصویر ذهنی من هماهنگ شد و خروجی دقیقاً همان شد که میخواستم.
آیا بخشی از اجرا درطول تمرینات، تغییر اساسی کرد؟
بله؛ تغییرات بسیاری درطول تمرینات اتفاق افتاد. گاهی با پیشنهادهای خلاقانه بازیگران و گاهی با تصمیمهای من، نمایش نسبت به متن اصلی شکل متفاوتی بهخود گرفت.
بازخورد مخاطب بعد از تماشای نمایش چگونه بود؟
خوشبختانه بازخوردهای مخاطبان دراینمدت بسیارمثبت بوده است.