یادداشت
بحران آب؛ و بیسامانی در مدیریت
ایران در یک اقلیم خشک و نیمهخشک واقع شده و ایننوع اقلیم برای ایران، مربوط به دهههای اخیر نیست، بلکه هزارانسال اجداد ما درایناقلیم زیستهاند. متوسط بارشهای ایران یکسوم متوسط بارشهای جهان است و با همین شرایط، نیاکان ما با مهندسی آب، مبدع سازههایی چون قناتها، مادیها و آبانبارها در نقاط مختلف کشور بودهاند، بهنحویکه مدیریت آب در ایران کاملاً بومی و محلی بود. اکنون در هزار سوم میلادی، جمعیت بیش از 85میلیوننفری در ایران ساکن شده و باید همچون نیاکانمان، خود را با شرایط کمآبی این اقلیم سازگار کنیم؛ اما با چند آفت بزرگ دستبهگریبانیم. اولآنکه، درزمینه آب با یک بیدولتی و بیسامانی بزرگ مواجهیم. اگر موقتاً بحث مهم نفوذ را نادیده بگیریم، طی دههها بهجایآنکه متخصصان در بخش آب کار را بهدست گیرند، اغلب سیاسیون و افراد غیرمتخصص، سر کار بودهاند. مدیرانی که متخصص نبودند یا انتصاب آنها بیشتر از تخصصمحوری، سیاسی بود؛ تحتتأثیر جو غالب دوران خود، گاه از سدسازی دفاع و گاه آنرا نهی میکردند؛ درگیرد و دار دعوای مرغ و تخممرغی وزارت نیرو و وزارت جهاد کشاورزی روی آمار پایه مصرف آب، هم از خشکسالی دچار خسران بودیم و هم از ترسالی و وقوع سیل، خسارت میدیدیم. مسئولان در طی دهههای متمادی، هیچگاه به مدیریت مصرف آب، بهصورت ریشهای ورود نکردند و بهرهوری تولید و توزیع و مصرف آب، هیچگاه اصلاح نشد. ساختار آب کشور هم بهینه و بهرهور نیست؛ درواقع بخش آب کشور با وجود سازمانهای متعددی چون وزارت نیرو، وزارت جهاد کشاورزی، وزارت صمت، وزارت کشور، سازمان حفاظت محیط و زیست و دهها نهاد مؤثر دیگر، بدون متولی مشخص است و هیچ نهادی در فرار با بهانه فرانهادی بودن آب، پاسخگوی ناکامیهای برنامهریزیها دراینعرصه نیست. در کنار مدیران ناکارآمد که آب و ضرورتهای آنرا نمیفهمیدند و در شرایط ناکارآمدی برای کشور تصمیم میگرفتند، رد پای نفوذ دشمن را نباید نادیده گرفت. در دهههای متمادی، مسیر توسعه صنعت آب و اجرای پروژهها با فرازونشیبهای غیرمنطقی همراه بود. پروژههای حیاتی سالها با تأخیر در اجرا مواجه شدهاند و پروژههای بعضاً سیاسی، جای آنها را در ردیف بودجهها گرفتند. همین ایجاد سامانه دوم انتقال آب از طالقان که در یک اقدام جهادی 7-8 ماهه اجرایی شد و به کمک تأمین آب تهران آمد، باید 20سالپیش اجرا میشد و باوجودآنکه همه مسئولان ذیربط در طی دودههاخیر، واقف به اهمیت آن بودند، اینپروژه از اولویت اجرا خارج میشد. پروژه مهم دیگری که با هر دلیلی (چه نفوذ دشمن در سیستم تصمیمگیری یا اهلیت نداشتن مدیران آب در دودههاخیر) از اولویت اجرا خارج بود، پروژه مهم علاجبخشی سد لار است که اگر امروز در مدار بهرهبرداری بود، درهمینشرایط خشکسالی عجیبوغریب امسال، از شدت تنشهای آبی تهران میکاست. طرح انتقال آب از دریای خزر به فلات مرکزی، بدونشک قربانی همین نفوذهاست که یک پروژه حیاتی با مطالعات کامل، بیش از 14سال از مرحله مطالعه بهاجرا نرسیده است. دهها طرح دیگر میتوان نام برد که درگیرودار مسائل بیمنطق، از اجرا عقب ماندند. اگرچه بروز 6 سال خشک پیاپی با دربرگیری 80درصد پهنه کشور در نیمقرناخیر در ایران بیسابقه است و خشکی پاییز امسال در 60سالاخیر، تجربه نشده اما باز بحران آب در کشور صرفاً یک مسئله اقلیمی نیست و بیشتر ناشی از بیسروسامانی در بخش مصرف آب است. مصرف آب در بخش خانگی، تجاری و اداری، هیچ الگوی استانداری که مورد رعایت قرار گیرد نداشته و بیش از دوسوم مشترکان، مراعاتی در استفاده درست از آب ندارند. از بازگذاشتن بیدلیل آب حین شستشو و استحمام گرفته تا مصارف غیرضروری و مسرفانه آب! متوسط مصرف هر ایرانی در شبانهروز (سرانه آب خانگی) حدود 195لیتر آب است؛ درحالیکه الگوی مصرف 130لیتر تعیین شده. در بخش کشاورزی که بیش از 80درصد آب کشور صرف آن میشود، راندمان مصرف آب حدود 30 تا 40درصد است و بین 60 تا 70درصد آب هدر میرود. در بخش صنعت هم بهتازگی قوانینی برای لزوم اصلاح روند غیربهینه مصرف آب بهاجرا درآمده تا بیفرهنگی مصرف آب در صنعت، اصلاح شود. فرهنگ اگرچه از بطن خانواده و جامعه برمیخیزد اما زمانیکه دچار بیفرهنگی میشویم، یک ابزار نظارتی و قانونی، باید جامعه را به ریل صحیح بازگرداند و بخش آب، از این ابزار نظارتی و قانونی بیبهره بوده و هست. هنوز مسئولان امر، درزمینه ضرورت کاهش مصرف که در پاییز خشک امسال برای شهر بحرانزده تهران بین 20 تا 30درصد اعلام شده، از خواهش و تمنا استفاده میکنند و اسیر تعارف بهجای قانونگذاری هستند. در بخش کشاورزی وضعیت بهتر از بخش خانگی نیست؛ الگوی کِشتی که برای کشاورزان تعیین میشود، بهاجرا نمیرسد؛ چون ابزار قانونی برای اجرای آن ندارند. مسئله آب، مسئله همه ایران است و هیچکس از بحران آن در امان نیست، چهبسا اگر برای بحران آب چارهاندیشی نشود، بقای ما را بهخطر میاندازد. پس بهتر است همه از خواب خرگوشی خود که سالهاست با دست به آسمان بردن و امید به بازگشت سالهای تَر، از اصلاح امور سرباز زدهایم، برخیزیم. باید: مدیران آب کشور را در هر لایه از مدیریت، غربالکرده، متخصصان را بهجای سیاسیون بنشانیم. اجرای نقشههای راه آب کشور را که حاصل سالها مطالعه متخصصان است، بهعنوان اسناد بالادستی الزامآور کنیم. پروژههای حیاتی را به اولویت اجرا بازگردانیم. دست از تعارفات با جامعه برداریم و قانونگذاری درست و اطلاعرسانی صادقانه را جایگزین تعارفات و مصلحتاندیشیهای بعضاً سیاسی کنیم. بخش آب نیازمند ساختارسازی است و باید متولی مشخصی داشته باشد؛ در ساختار فعلی، وزارت نیرو تنها مکلف به تأمین آب بههرقیمتی است، نه سیاستگذار و متولی بخش آب کشور! و بدانیم با اصلاح روند مصرف آب در همه بخشها، میتوانیم زندگی را با خشکسالیها هم سازگار کنیم.
محمدرضا کیاشمشکی/ تسنیم