ایده اولیه نمایش «خالهقزی و جریموشه» از کجا آغاز شد؟
ایده به دهه ۷۰ برمیگردد. آقای «هومن مجابی» قصد داشت نمایشنامه «خالهسوسکه» را بنویسد و پیشنهاد «رفتن خالهسوسکه به هالیوود» را من مطرح کردم. نمایشنامه همانسالها نوشته شد و قلم و شعرهای زیبای وی، به آن جان داد.
این نمایش در دهههای ۷۰ و ۸۰ بارها اجرا شد. چهچیزی باعث شد بهسراغ بازتولید آن بروید؟
استقبال مخاطبان فوقالعاده بود. همیشه میگفتیم «مخاطب از دوسال تا نودسال!» واقعاً همینطور بود. سالهابعد والدینی که خودشان در کودکی نمایش را دیده بودند، میگفتند: «دوست داریم که بچههایمان همان لذت را تجربه کنند»؛ همین درخواستها، انگیزه اصلی ما برای بازتولید بود.
نقش مدیریت دپارتمان کودک تماشاخانه «هما» دراینبازتولید چه بود؟
وقتی «سام درخشانی» مدیریت دپارتمان را به من سپرد، انگیزهام دوچندان شد تا بازتولید را دقیقاً با کاری آغاز کنم که بر آن مسلط هستم.
مخاطبان اصلی نمایش، چه گروهی هستند؟
هرچند مخاطب ما از دوسال تا نودسال است؛ اما تمرکز اصلیمان، روی کودکان مهدکودک و ابتدایی بوده است.
پیام اصلی نمایش چیست؟
طرفدارِ پیامدادنِ مستقیم در کار کودک نیستم. ترجیح میدهم نمایش برای بچهها شاد و خوشایند باشد. بااینحال، پیام مهم نمایش «وفاداری به دوستیهای قدیمی»، «مراقبت از رفاقتها» و «ارزش دانش و تحصیل» است. امروز که بچهها در رؤیای مهاجرت یا دوستیهای خیالی غرق هستند، بایدی یادآوری کنیم: دوستیِ واقعی، جایگزین ندارد.
چرا نام نمایش را از «خالهسوسکه» به «خالهقزی و جریموشه» تغییر دادید؟
در نسخه جدید، شخصیت بهجای همدان، تصمیم میگیرد به هالیوود برود و پیش «آقاجری» برسد! نام قبلی، تفاوت نسخه جدید را منتقل نمیکرد؛ بنابراین، نام جدید را انتخاب کردیم.
روند تمرینها چگونه بود؟
مسیر تمرینها طولانی شد. دوبار بازیگر نقش خالهقزی تغییر کرد و مجبور شدیم چندبار از ابتدا شروع کنیم. تمرینها یک تا دو جلسه در هفته بود و طبیعیست که تغییرات، روند را کُند کرد. شرایط بیرونی مثل ماههای محرم، مسائل اجتماعی یا جنگ نیز باعث عقبافتادگی شد.
از نقاط قوت نمایش بگویید؟
بزرگترین نقطهقوت نمایش، حضور هومن مجابی است که سه نقش «آقا شیره»، «آقا پلنگه» و یک نقش دیگر را بازی میکنند. سالها همکاری ما باعث شده است چالشهای کارگردانی کمتر شود. نقشهای «خالهقزی» و «آقاموشه» هم با تستهای متعدد انتخاب شدند. خودم نقش «راوی» را بازی میکنم و پسرم (آروین مجابی) کنارم است.
عنصر «سنت و مدرنیته» چگونه در نمایش تلفیق شده است؟
این تقابل؛ از لباس تا ساز و طراحی صحنه وجود دارد. مثلاً ترکیب تنبک با گیتار یا کیبورد با دف؛ یا پوشیدن کفش کتانی آدیداس توسط خالهقزی. در خانه خالهقزی نیز کرسی و پشتی سنتی کنار PS5 و تلویزیون LCD دیده میشود.
در طراحی صحنه، چه تغییراتی ایجاد شد؟
نسخه اصلی دکور برای سالنهای بزرگتر و بهشکل «کتاب گردان» بود؛ اما بهدلیل محدودیتها، آنرا سادهتر کردیم؛ هرچند نشانههای کتاب حفظ شده است.
موسیقی، چه جایگاهی درایناجرا دارد؟
موسیقی زنده، به نمایش کودک، «روح» میدهد. برخی گروهها بهدلیل هزینه زیاد، از آن استفاده نمیکنند؛ اما من معتقدم نمایش کودک باید همان کیفیتِ نمایش بزرگسال را داشته باشد. امسال تعداد سازها و نوازندگان را افزایش دادیم.
نمایش به چه مسائل اجتماعی اشاره دارد؟
به کمبود آب و صرفهجویی اشاره غیرمستقیم داریم. همچنین موضوع مهم، خطر «تقلید کودکان از شخصیتهای» انیمیشنیست؛ مثل تصور توانایی بالارفتن از دیوار مثل «اسپایدرمن» یا زدنِ ضربه با ماهیتابه بدون آسیب! در نمایش تلاش کردیم این خطر را غیرمستقیم نشان دهیم.
سبک اجرا را چگونه توصیف میکنید؟
گرایش من به کارهای فولکلور و ریتمیک همیشه وجود داشته؛ هرچند کارهای مدرن هم انجام دادهام. نسخه جدید «خالهقزی» ترکیب سنتی و مدرن است؛ سازهای زنده بیشتر شده، صحنه تلفیقیست و روایت، میان دو فضا دررفتوآمد است.
چالشبرانگیزترین اتفاق تمرینها چه بود؟
رفتن دو بازیگر نقش خالهقزی درست در مراحل حساس تمرین! ضربه بزرگی بود؛ اما نهایتاً همهچیز به خیر گذشت و بازخوردهای تماشاگران عالی بود.
برنامههای آینده شما چیست؟
بهزودی تمرین نمایش جدید کودک را آغاز میکنیم تا پس از پایان اجرای «خالهقزی»، آن نمایش آماده باشد. درکنارآن در پروژههای تئاتری و سریالی دیگری هستم و امیدوارم دوباره به تولید گسترده تئاتر کودک و حتی کار بزرگسال بپردازم.
سهیلا انصاری