• شماره 3517 -
  • 1404 دوشنبه 17 آذر

«عجایب»؛ روایتی از داستان‌ها و آدم‌ها

سهیلا انصاری

«عجایب واینزبرگ، اوهایو» نوشته «شروود اندرسن» منتشرشده در سال ۱۹۱۹ و یکی از آثار تأثیرگذار ادبیات مدرن آمریکاست. این کتاب، مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه است که همه در یک شهر خیالی به‌نام «واینزبرگ» می‌گذرد. شخصیت اصلی ‌آن نیز جوانی به‌نام «جورج ویلارد» به‌نوعی نخ تسبیح بین داستان‌هاست. «جورج» خبرنگار است و ازطریق او؛ ما با زندگی، ترس‌ها، رؤیاها و تنهایی آدم‌های شهر آشنا می‌شویم. هر داستان، شخصیتی جدید و بخشی از جامعه کوچک «واینزبرگ» را نشان می‌دهد. موضوعات اصلی اثر، تنهایی، سرکوب احساسات و آرزوی فرار از محدودیت‌های زندگی روزمره است. «اندرسن» خیلی هنرمندانه نشان می‌دهد: پشت ظاهر ساده زندگی، آدم‌ها چه دنیای پیچیده‌ای دارند! برخلاف داستان‌های آن‌زمان‌که معمولاً پر از اتفاق بودند، «اندرسن» روی احساسات درونی و ضعف‌های انسانی تمرکز دارد. نویسنده‌هایی مثل «فاکنر» و «همینگوی» نیز تحت‌تأثیر همین سبک نوشتن بودند. اگر اهل داستان‌های شخصیت‌محور و فضای آرام؛ اما عمیق هستید، این کتاب برای شما خیلی جذاب می‌تواند باشد. «عجایب واینزبرگ، اوهایو» برای کسانی مناسب است که به ادبیات شخصیت‌محور، درون‌گرا و روان‌شناسانه علاقه دارند. اگر از خواندن مجموعه‌ای از داستان‌ها که در‌عین استقلال، به‌هم ربط دارند و فضای مشترک دارند، لذت می‌برید، این کتاب دقیقاً همان است. شخصیت‌ها در داستان‌های مختلف ظاهر شده و تصویر بزرگی از یک جامعه می‌سازند. کتاب بیشتر به احساسات خاموش، ترس‌ها، تنهایی‌ها و ناگفته‌های شخصیت‌ها می‌پردازد؛ شخصیت‌هایی که ظاهراً عادی‌‌اند؛ اما درونشان پر از پیچیدگی‌ست. اگر از سبک موج نو یا نویسنده‌هایی مثل «همینگوی»، «ویلیام فاکنر» یا «ریموند کارور» خوشتان می‌آید، این کتاب هم می‌تواند برایتان لذت‌بخش باشد؛ چون خیلی‌ها معتقدند «اندرسن» راه این نویسنده‌ها را باز کرد. در داستان «دست‌ها»، شخصیت اصلی (وینگ بیدل‌بامه) مردی‌ست گوشه‌گیر که تنها زندگی می‌کند و از آدم‌ها فاصله می‌گیرد. دست‌های او همیشه در‌حال‌جنبش و اضطراب بوده و به‌نوعی نماد تنش، خجالت و گذشته پررمزورازش هستند. ما می‌فهمیم که «وینگ» قبلاً معلم مدرسه‌ای بوده که به‌خاطر مهربانی بیش‌ازحد با دانش‌آموزها (و درک اشتباه دیگران از رفتار صمیمی‌اش)، مورد‌اتهام قرار گرفته و از جامعه رانده شده است؛ او حالا با ترس زندگی می‌کند و حتی از خودش هم می‌ترسد. این داستان خیلی قوی، ترس از قضاوت، فشار اجتماع و تنهایی درونی آدمی را نشان می‌دهد که فقط می‌خواست مهربان باشد. شخصیت اصلی داستان «مادر» (الیزابت ویلارد) مادر «جورج ویلارد» (همان روزنامه‌نگار جوانی که در خیلی از داستان‌ها حضور دارد) است. او زنی‌ست که زمانی رؤیاهای بزرگی داشته؛ می‌خواست بازیگر تئاتر شود یا دست‌کم زندگی متفاوتی تجربه کند؛ اما حالا، سال‌هابعد، در شهری کوچک، با شوهری سرد و بی‌روح، در یک هتل قدیمی و روبه‌زوال زندگی می‌کند و بیمار شده است. دراین‌داستان، تنهایی زن، حس خفگی و سرخوردگی عمیقش از زندگی نشان داده می‌شد. او به پسرش امید بسته؛ و فکر می‌کند شاید او بتواند رؤیاهایی که خودش نتوانست به آن برسد را زندگی کند. در یکی از صحنه‌های احساسی، «الیزابت» شبانه کنار تخت پسرش می‌آید، در سکوت نگاهش می‌کند و انگار بین احساس مادرانه، حسادت و امید، گیر کرده است؛ اما نمی‌تواند با او حرف بزند؛ چون چیزی درونش شکسته و دیگر توان بیان رؤیاهایش را ندارد. آدم‌های شهر «واینزبرگ» درظاهر زندگی عادی دارند؛ ولی درونشان پر از درد، ترس، خواسته‌های سرکوب‌شده و ناگفته است. هر شخصیت، رازی دارد که نمی‌تواند یا نمی‌خواهد با کسی در‌میان بگذارد. خیلی از شخصیت‌ها در گذشته رؤیاهایی داشتند؛ اما جامعه، محدودیت‌ها یا خودسانسوری باعث شده آن رؤیاها دفن شوند. حسرت گذشته، بخش بزرگی از این داستان‌هاست. «واینزبرگ» فقط یک شهر نیست؛ بلکه نماد جامعه‌ای بسته است؛ جایی‌که قضاوت و فشار اجتماعی جلوی آزادی و رشد فردی را می‌گیرد. کتاب «عجایب» با ترجمه «روحی افسر» در ۲۷۴‌صفحه توسط انتشارات «نیلوفر» به‌چاپ رسیده است.

ارسال دیدگاه شما

روزنامه در یک نگاه
هفته نامه سرافرازان
ویژه نامه
بالای صفحه