نشست
بازنمایی تهران در روایتهای دراماتیک
نخستین نشست از سلسلهنشستهای هفتمین جشنواره تئاتر «شهر» باعنوان «بازنمایی شهر تهران در اجرا و روایتهای دراماتیک» با سخنرانی مصطفی مستور، سعید اسدی، عرفان ناظر و ندا شاهرخی، در سالن استاد سمندریان تماشاخانه ایرانشهر برگزار شد. بهگزارش ندا آل سید طیب (ایسنا)؛ مصطفی مستور، داستاننویس و پژوهشگر در سخنرانی خود با موضوع «شهر بهمثابه شخصیت در داستان» گفت: من با وجود زندگی در اهواز، بهشکل عامدانهای اکثر داستانهایم در تهران روایت میشد. چراکه حس میکردم بعضی از حرفها را نمیتوان در شهرهایی که مدرنیته وارد آن نشده است، گفت. او بابیاناینکه تهران، همیشه در داستانهایش پررنگ بوده است، ادامه داد: تهران شهر رازآلودی است که دگردیسی در آن بهسرعت اتفاق میافتد و شهر هرروز یک چهره جدید برای خودش دارد. این نویسنده بااشارهبه چهار عنصر اساسی برای شکلگیری درام مطرح کرد: چهار عنصر اساسی شخصیت، رویداد، دیالوگ و محیط به مفهوم عام در شکلگیری درام و داستان اهمیت دارند. رویداد بهمعنای اتفاقی است که در یک روایت رخ میدهد؛ اما میتوانیم روایتی داشته باشیم که رویداد را در آن بهحداقل برسانیم و شخصیت را پررنگ کنیم. همچنین گرایشی در نگارش داستان یا درام وجود دارد که شخصیت در آن پررنگ است و رویداد در آن کمتر موردتوجه قرار میگیرد. دیالوگ، عنصر سومی است که میتوان آنرا در برخی داستانها و روایتها حذف کرد. محیط را نیز تاحدزیادی میتوان مورد پرداخت قرار نداد. تنها چیزیکه در یک درام یا داستان نمیتوان آنرا حذف کرد، شخصیت است. مستور باتأکیدبر اهمیت محیط بیان کرد: محیط در آثار ما هویت ندارد و بهندرت اتفاق افتاده که در آثار ما این عنصر کنش داشته باشد. گویی عنصر محیط در روایتهای ما مظلوم واقع شده است. درحالیکه اگر بتوانیم بهشکل خلاقانهای از این عنصر استفاده کنیم و آنرا با روایت ترکیب کنیم و برای آن شخصیت قائل شویم قطعاً نوآوری خواهیم داشت. او ادامه داد: وقتی از محیط صحبت میکنیم، از چهارعنصر مکان، زمان، آبوهوا و اتمسفر یاد میکنیم. این چهارعنصر به محیط تشخص میدهند و درواقع محیط میتواند روایت شما را بسیار معنادار کند. این نویسنده بابیاناینکه در مقیاس بزرگتر شهر پر از بیشمار محیطهای دیده نشده است، اضافه کرد: محیطهایی در شهر هست که بهدلیل زیاد دیدهشدن کمتر موردتوجه قرار میگیرند و ما حاضر نیستیم که ریسک کنیم و محیط را در آثارمان تغییر دهیم. بههمیندلیل همچنان برای بیان روایتهای خود به محیطهای کلیشهای بسنده میکنیم درحالیکه میتوان با شخصیتسازی برای محیطِ پیرامون به نوآوری و خلق شخصیت و موقعیتهای متفاوت دست زد. عرفان ناظر، پژوهشگر و مدرس تئاتر دیگر سخنران ایننشست بود که سخنرانی خود را با موضوع «مفهوم شهر تهران در ادبیات نمایشی دوره قاجار» ارائه کرد و گفت: ما در دوره قاجار با نویسندگان زیادی مواجه میشویم که در آثارشان بهتناوب به شهر تهران پرداختهاند. البته نهاینکه صرفاً از واژه تهران استفاده کرده باشند بلکه این واژه در آثارشان واجد لایههای معنایی و دارای کارکرد است. او ادامه داد: شاید اولین تصویر از تهران در کتاب «تهران مخوف» نوشته مرتضی مشفقکاظمی به مخاطب ارائه داده شده باشد. ما دراینرمان تهرانی را میبینم که محل تجلی میل فردی است. اگر کمی به عقب برگردیم در نمایشنامه «وکلای مرافعه» میرزا فتحعلی آخوندزاده نیز بهصورت غیرمستقیم با تهران مواجه میشویم. این پژوهشگر بااشارهبه اولین نمایشنامهای که بهصورت مستقیم به تهران توجه دارد، اظهار کرد: نمایشنامه «سرگذشت اشرف خان حاکم عربستان» از میرزا آقاتبریزی اولین اثری است که در آن تهران شهری پر از بیعدالتی معرفی میشود. که بهظاهر سازوکار اداری دارد اما هیچ حقوحقوقی در آن رعایت نمیشود. ما شاهد آثاری هم هستیم که تهران در آنها دارای بُعد استعاری و نمادین است و دلالت بر ایران و کل کشور دارد. ناظر بابیاناینکه حس دوگانه و تناقض ما نسبت به تهران، یک تناقض تاریخی است، گفت: تناقض ما نسبت به شهر تهران و اینکه خیلی از داشتههای آنرا بسیار دوست داریم و از بسیاری از داشتههایش نیز بیزاریم، یک تناقض تاریخی است که از ابتدای شکلگیری اینشهر وجود دارد و در آثار ادبی شاهد آن هستیم. مویدالممالک فکری ارشاد، روزنامهنگار و نمایشنامهنویس دوره قاجار در نمایشنامه «سرگذشت یک روزنامهنگار» تهران را خیلی کامل و بدون هیچ استعارهای تعریف میکند و در معرفی اینشهر ما با تناقضاتی که در آن وجود دارد، روبرو خواهیم شد. این پژوهشگر بااشارهبه تعدادی از رمانها و درامهای ایرانی دوره قاجار و نگاههای مختلف نویسندگانشان به شهر تهران گفت: اگرچه تهران در ادبیات نمایشی دوره قاجار بهعنوان یک عنصر ساختاری مطرح میشود اما رفتهرفته بهعنوان جزئی معرفی خواهد شد که دارای معنا و کارکرد است و نیروهای مختلف سیاسی و اجتماعی را نمایندگی میکند. جزئی که ابعاد گوناگونی را در آن میبینیم و همیشه تصویری مملو از تناقض به ما میدهد اما اینشهر هویت خود را از همین تناقضات میگیرد. ندا شاهرخی، نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر نیز با موضوع نگاه زنانه به تهران با مصداق اجرای نمایش «اینجا پنجرهای باز مانده است»؛ بیان کرد: من و یاسمن خواجهای دیگر نویسنده نمایش «اینجا پنجرهای بازمانده است» بهواسطه فعالیت و پژوهشهای اجتماعی با شهر تهران و مردمیکه در آن زیست میکنند، ارتباط زیادی داشتیم و تمام این تجربهها باعث شد تا اجرای «اینجا پنجرهای بازمانده است» روی صحنه برود. او در بخشی از سخنانش با پخش تصاویری از نمایش به ارائه جزییات روند شکلگیری داستان و تحقیقات شهری برای رسیدن به مضمون نهایی با مرور در شهر تهران پرداخت. این کارگردان بااشارهبه انتخاب شهر تهران برای بستر روایت نمایش اظهار کرد: من و یاسمن خواجهای بهعنوان نویسندگان این اثر براینباوریمکه تهران چهره زنانه ندارد. البته چهره زنانه در کل شهرهای ایران اندک است. یک بخش چهره زنانه شهر به حضور زنان و بخش دیگر بهشکل معماری، مجسمهها، ساختمانها و ... اشاره دارد. پس تصمیم گرفتیم تا زندگی هنگامه، شخصیت نمایش را با شهری که چهره زنانه ندارد، روایت کنیم و دراینمسیر از نقش سعید برای روایت این چهره کمک گرفتیم. ما درایننمایش شاهد تناقض شکل مردانه شهر با شکل زنانه و درونی آن بودیم. شاهرخی، ورود شهر بهنمایش و شخصیتبخشیدن به آنرا کار سختی دانست و گفت: ما باید شهر را وارد اجرا میکردیم و در زندگی کاراکترها هم به آن توجه داشتیم و ازآنجاکه هفت مرحله سیروسلوک عارفانه را بهنمایش میگذاشتیم، این هفت مرحله را با هفت محله تهران همخوان کردیم و شهر را در قالب یک روایت دراماتیک زنانه بهنمایش گذاشتیم. اینکار سختی بود، چراکه برای پیداکردن معماری زنانه یکسال در تهران جستوجو کردیم. سعید اسدی، پژوهشگر و مدرس تئاتر نیز آخرین سخنران ایننشست درباره «ارتباط اجرا و تئاتر با فضا و شهر» گفت. او بابیاناینکه شهر صرفاً یک بستر برای وقوع نمایش نیست بلکه خودش یک عنصر اجرایی و یک تولیدکننده معنا است، عنوان کرد: شهر یک کنشگر دراماتیک است. فضا و فضای شهری یک برساخت زنده و اجتماعی است. این مدرس و پژوهشگر تئاتر بیان کرد: تئاتر یک پدیده شهری است که به تولید شهروند میپردازد. اینشهر است که تئاتر را میسازد و تئاتر نیز در ساختن شهر تأثیر دارد. این تأثیر تئاتر در یونان به دو شکل تدبیر منزل و دیگری تدبیر شهر وجود داشته است. تدبیر منزل میتواند تدبیر قوه خصوصی باشد و قاعدههای حاکم بر آن با مفهوم خانواده، ارتباط خویشاوندی شکل پیدا میکند، اما آنچه در شهر اتفاق میافتد، تدبیر در حوزه عمومی است که آنرا به مفهوم پولتیک یا سیاست پیوند زدهاند. قانون یا تدبیر شخصی که فرد در منزل دارد وارد روابطی در حوزه عمومی میشود و آنجاست که هویتی بهنام شهروند شکل میگیرد. اسدی ادامه داد: شهر نمیتواند وجود داشته باشد، مگراینکه شهروندان وجود داشته باشند.