اتاق مشاوره
افت معنادار عملکرد آموزشی؛ زنگ خطر تازه برای نظام یادگیری ایران
مصطفی طالقانی*
نتایج اخیر آزمونهای بینالمللی تیمز و پرلز نشان میدهد: آموزشوپرورش ایران در نقطهای بحرانی قرار گرفته؛ نقطهای که افت کیفیت یادگیری، عقبماندگی زیرساختی و ضعف حکمرانی آموزشی را بیشازهرزمان دیگری آشکار میکند. بررسی دادهها نشان میدهد: دانشآموزان ایرانی نهتنها با رشد آموزشی همراه نشدهاند؛ بلکه در مهارتهای پایه نسبت به سالهای قبل با کاهش قابلتوجه مواجه شدهاند؛ کاهشی که فاصله ایران با کشورهای منطقه را بهشکلی نگرانکننده افزایش داده است.
«تیمز» و «پرلز»؛ بازتاب واقعیت نادیدهگرفتهشده در مدارس ایران
تحلیل نتایج این دو آزمون بینالمللی از سقوط سطح سواد پایه دانشآموزان ایرانی خبر میدهد؛ از ریاضی و علوم گرفته تا مهارتهای خواندن. این افت، صرفاً یک کاهش رتبه نیست؛ هشداریست نسبت به ضعف یادگیری عمیق و ناتوانی در حل مسائل جدید. پژوهشها نشان میدهد: آنچه امروز با آن مواجهیم، نتیجه سالها غلبه روشهای حافظهمحور، کمتوجهی به مهارتهای شناختی و نبود آموزش مبتنیبر مسئله است.
فاصله روبهگسترش با منطقه
درحالیکه کشورهای همسایه از امارات و قطر تا آذربایجان و قزاقستان در یکدههاخیر سرمایهگذاری جدی در فناوری آموزشی، زیرساخت دیجیتال و برنامههای یادگیری الکترونیک داشتهاند، بخش بزرگی از مدارس ایران همچنان با مشکلات اولیهای نظیرِ کلاسهای پرجمعیت، نبود اینترنت پایدار، تجهیزات آموزشی فرسوده و فاصله قابلتوجه با فناوریهای نوین یادگیری مواجهاند. این شکاف صرفاً تکنولوژیک نیست؛ شکافی در کیفیت یادگیری و توان رقابت نسل آینده است.
خوانش «ایوان ایلیچ» و واقعیت مدرسه ایرانی
دیدگاه «ایوان ایلیچ» در کتاب «مدرسهزدایی از جامعه» امروز بیشازگذشته بر مدرسه ایرانی منطبق است. «ایلیچ» معتقد است: نظامهای آموزشی گرفتار بوروکراسی، یادگیری را رسمی، انحصاری و بیارتباط با زندگی واقعی میکنند. در ایران نیز مدارس هرروز از نیازهای نسل جدید فاصله بیشتری میگیرند: حکمرانی صلب در آموزش، مقاومت در برابر نوآوری، وابستگی به آزمون و نمره و همچنین خلأ برنامههای مهارتمحور باعث شده خروجی مدارس با واقعیتهای جهانی تناسب نداشته باشد. دانشآموز امروز باید با جهانی رقابت کند که هیچ شباهتی به تجربهاش در مدرسه ندارد.
حکمرانی آموزشی؛ حلقه مفقوده تحول
کارشناسان اعتقاد دارند: ریشه اصلی وضعیت فعلی در حوزه حکمرانی نهفته است. طی سالهای گذشته تصمیمگیریها کوتاهمدت بوده، مدیریتها ناپایدار و جزیرهای عمل کردهاند، سیاستگذاریها برمبنای داده و پژوهش نبوده و اعتماد واقعی به متخصصان شکل نگرفته است. درنتیجه، برنامههای تحولی پیش از اجرا فرسوده شده و اسناد کلان عملاً از کارکرد واقعی خود دور ماندهاند.
پیامدها: فراتر از آموزش؛ تهدیدی برای توسعه
ضعف سواد پایه و افت یادگیری، تأثیر مستقیمی بر آینده کشور دارد: کاهش کیفیت سرمایه انسانی، رشد هزینههای اجتماعی، تعمیق نابرابری آموزشی و کاهش توان رقابت در منطقه. بهباور متخصصان، ادامه اینروند میتواند بر اقتصاد، امنیت اجتماعی و عدالت فرصتها اثراتی پایدار برجای بگذارد.
راه پیشرو و نگاهی به آینده
کارشناسان براینباورند: برای عبور از وضعیت کنونی، مجموعهای از اصلاحات فوری و میانمدت، مانند بازسازی حکمرانی آموزشی، قراردادن معلم در محور تحول، استفاده هوشمند از فناوری آموزشی و بازطراحی مدرسه طبق نیازهای واقعی نسل جدید ضروریست. بدون چنین تصمیماتی، فاصله ایران با استانداردهای منطقهای و جهانی هرروز بیشتر خواهد شد؛ فاصلهای که تنها آموزشی نیست؛ بلکه فاصله آینده یک ملت با مسیر توسعه است.
*دبیر رسمی آموزشوپرورش