حرکت در مسیر حمایت از کودکان؛ با یک احساس درونی
کرمانشاهی بابیاناینکه آغاز مسیر حمایتی او به سالهای نوجوانی بازمیگردد، گفت: «قصه زندگی من چطور به نقطهای رسید که تصمیم گرفتم کنار کودکان بیپناه باشم؟ تقریباً 15سالپیش در جایی کار میکردم که کنار بهزیستی کودکان بدسرپرست و بیسرپرست بود و از همانجا استارت اینمسیر خورد. اولینبار بود که میدیدم مؤسسهای وجود دارد که بچههای بیسرپرست را نگهداری میکند و وقتی چشمم به آن بچهها میافتاد که از جلوی اداره رد میشدند (یکگروه پسربچه پنجششساله تا هفتهشتساله) برایم سؤالهای زیادی ایجاد میشد؛ اینکه این بچهها را چهکار میکنند، چطور غذا میخورند و چهکسی به آنها رسیدگی میکند؟» وی بااشارهبهاینکه این مواجهه، نخستین جرقه ارتباط عاطفی او با کودکان بود، افزود: «خیلی ناخودآگاه به سمتشان کشیده میشدم و از همانزمان انس و احساسی در من شکل گرفت که خودم را مستلزم میدانستم بهعنوان یک انسان باید حامی این بچهها باشم و کنارشان بایستم. این شروع حالوهوای من بود که بعدها از سال ۹۸ بهشکل جدیتر ادامه پیدا کرد». کرمانشاهی ادامه داد: «از همانسالهای ۹۸ کنار این بچهها بودم و آنها همیشه مرا بهعنوان دوستشان میشناختند. من به آنها سر میزدم و برایشان هرسال جشنهای باشکوه عید برگزار میکردم؛ ارکستر میآوردم، شعبدهباز دعوت میکردم و حتی کسانی را میآوردم که خودشان را سیاه و نقش حاجیفیروز را اجرا میکردند. برایشان تولدهای تشریفاتی میگرفتم و از همانزمان همیشه دلم میخواست اگر کسی چیزی لازم دارد، بتوانم برایش تهیه کنم. کمکهای کوچک از دوستانم جمع میکردم و اگر بچهای خواستهای داشت، میکوشیدم خواستهاش را برآورده کنم. همه اینها از همانجا شروع شد؛ جاییکه اینمسیر نهفقط به ذهنم؛ بلکه به قلبم نشست».
تولد «قصههای شیرین» از نیاز به دیدهشدن انسانهای بیصدا
کرمانشاهی باتوضیحاینکه شکلگیری «قصههای شیرین» از مواجهه با افرادی آغاز شده که رنجهای فراوان دارند؛ اما امکان بیان آنرا نمییابند، گفت: «قصههای شیرین از یک نیاز واقعی متولد شد؛ که به دیدهشدن انسانهایی مربوط است که دردهای عمیق دارند اما صدایی برای بیانش ندارند. درطول اینمسیر بارها با افرادی روبهرو شدم که مسئله اصلی آنان تنها مشکلات مالی نبود؛ مهمترین رنج آنان قضاوتشدن مداوم بود و همین قضاوتها بیشازهرچیز آزارشان میداد. قصههای شیرین، شکل گرفت تا پیش از هرنوع کمک مالی، روایت زندگی اینافراد با احترام، با حفظ کرامت انسانی و بدون نگاه ترحمآمیز بازگو شود». وی بابیاناینکه معنای امروز «قصههای شیرین» برای او فراتر از یک فعالیت خیریه است و به یک مسئولیت اخلاقی تبدیل شده، ادامه داد: «پذیرفتهام که واسطهای میان دلهای مهربان و زندگیهایی باشم که آسیب دیدهاند و درصورت دریافت کمک، امکان بازسازی دوباره دارند». کرمانشاهی بااشارهبهاینکه روایت این قصهها برای او یادآور وجود امید در دلِ سختیهاست، افزود: «اینموضوع برای من اهمیت زیادی دارد که انسانهایی که با دشواریهای جدی روبهرو هستند، همچنان امید خود را حفظ کنند. همیشه ممکن است در نقطهای از زندگی، ورق برگردد و شرایط تغییر کند. این امید، زمانی زنده میماند که فردی جرئت کند قصه خود را بیان کند».
روایاتی برای تقویت اعتماد عمومی بهجهت حمایت از خانوادههای آسیبدیده
کرمانشاهی باتوضیحاینکه اولین تجربه روایت یک قصه و واکنش گسترده مردم نقطهعطفی در مسیر فعالیتهای او بوده و نگاهش را نسبت به ظرفیت حمایت اجتماعی تغییر داده، گفت: «اولینباری که یک قصه را روایت کردم، این قصه بهصورت معجزهآسایی با وجود تنها 500 دنبالکننده موردحمایت قرار گرفت و بسیاریازافراد از من خواستند برای کمکرسانی همراهشان باشم. توانستیم در مدتزمانی بسیارکوتاه؛ یعنی تنها طی یکهفته، زندگی خانوادهای را که در شرایطی واقعاً دشوار و غیرقابلتصور زندگی میکردند، سامان دهیم؛ خانوادهای چهارنفره که کودکان آن بهدلیل فقر ترکتحصیل کرده بودند، در خانهای بدون حمام و سرویس بهداشتی زندگی میکردند و پدر خانواده چوپان بود». وی بابیاناینکه این تجربه درابتدا برای او شبیه اتفاقی غیرقابل تکرار بهنظر میرسید؛ اما اصرار مردم او را به ادامه مسیر تشویق کرد، افزود: «تصور میکردم این حمایت، اتفاقی کاملاً تصادفی بوده و تمایلی نداشتم قصه دیگری را بازگو کنم؛ اما بسیاری تأکید کردند که از من حمایت خواهند کرد؛ و تنها خواستهشان اینبودکه قصهها روایت شود؛ بنابراین، تصمیم گرفتم دوباره اینمسیر را امتحان کنم تا ببینم آیا حمایت مردم یک اتفاق بوده یا واقعاً افراد تمایل دارند همراه باشند. درآنزمان ترس، استرس و نگرانی زیادی داشتم؛ نمیدانستم آیا باید قصهها را دوباره بیان کنم یا خیر؛ اما هربارکه قصهای را روایت میکردم، با وجود تردید، باز موردحمایت قرار میگرفت». بنیانگذار خیریه «قصههای شیرین» بااشارهبهاینکه اینروند ادامه دارد و هر روایت تازه، با واکنش سریع و مؤثر مردم همراه میشود، گفت: «حتی امروز نیز هربارکه قصد روایت یک قصه جدید را دارم، همچنان با این چالش ذهنی روبهرو هستم که آیا مردم همچنان حمایت خواهند کرد یا خیر؛ اما بهصورت واقعاً معجزهآسایی میبینیم که هر قصهای که روایت میشود، معمولاً دوروزه مشکل آن خانواده حل میشود. اینموضوع برای ما خوشحالکننده است». وی باتوضیحاینکه مهمترین هدف مؤسسه، حمایت از خانوادههای نیازمند و جلوگیری از فروپاشی ساختار خانواده است، افزود: «مهمترین هدف مؤسسه کمک به تمام افرادیستکه در شرایط دشوار قرار دارند. اولویت ما خانوادههای دارای فرزند است یا کودکانی که در خانوادههای آسیبپذیر زندگی میکنند. تمام تلاش ما ایناستکه هیچ کودکی از خانواده جدا نشود و بتوانیم با حمایت از خانواده، مشکلات آنان را برطرف کنیم تا خانواده از هم نپاشد. اگر پدر خانواده در زندان باشد، تلاش میکنیم زمینه آزادی او را فراهم کنیم؛ اگر مادر با مشکلات جدی مواجه باشد، برای رفع آن اقدام میکنیم؛ و اگر بیماری در خانواده وجود داشته باشد، برای درمان آن میکوشیم تا بتوانیم خانواده را درکنارهم نگه داریم».
تلاش در مسیر تحقق یک آرزوی دیرینه شیرین
وی بااشارهبه آرزوی دیرینه خود برای ایجاد یک فضای امن و پایدار جهت حمایت از این خانوادهها، افزود: «یکی از بزرگترین آرزوهایم، داشتن فضاییست که بتوانم این فعالیتها را در آن انجام دهم. تمایل دارم مجموعهای از خانهها باشد تا مرکز ما بتواند به خانوادههایی که دچار آسیب شدهاند، فرصت دوباره زندگی بدهد. همچنین آرزو دارم مرکزی بزرگ ایجاد کنم تا بتوانم برای کودکان بیسرپرست و کودکان کار، همانگونه که در ذهنم تصور کردهام، شرایط زندگی مناسب فراهم کنم؛ خانهای با فضایی صمیمی که نقشه آنرا سالهاپیش در ذهنم طراحی کردهام. این تصویر 15سال است در ذهنم وجود دارد و امیدوارم روزی با همراهی خیرین بتوانم آنرا به واقعیت تبدیل کنم».
طراحی بستههای یلدایی برای ایجاد شادی در کودکان
کرمانشاهی باتوضیحاینکه برنامهریزی برای «شب یلدا» در مؤسسه با محوریت ایجاد شادی برای کودکان و فراهمکردن لحظهای آرامش برای خانوادههای آسیبپذیر انجام شده، گفت: «برای شب یلدا برنامهای داریم؛ که یکی از بهترین بخشهای آن بستههای حمایتیست؛ زیرا مهمترین موضوع برایم اینبودهکه کودکان خوشحال باشند. در شرایط امروز، کمتر بزرگسالی را میتوان یافت که واقعاً شاد باشد، پس تمرکز ما بر کودکان است. برای خانوادههایی که فرزند دارند، ۲۰۰ بسته را با کمک خیرین آماده کردهایم شامل اقلام خوراکی مانند برنج، ماهی، مرغ، هندوانه، انار، پرتقال، خیار، چای، شکلات و باسلق. همچنین بستههای هدیه شامل لوازم سرویس آشپزخانه برای مادران درنظر گرفتهایم. اینبستهها اقلامی مانند هندوانه و دوعدد مرغ نیز دارد؛ همه چیزهاییکه برای شب یلدا لازم است. اینبستهها را به خانوادههای دارای فرزند میرسانیم تا کودکان بتوانند شبی را در کنار خانواده تجربه کنند تا اگر فردایش در مدرسه از همکلاسیها شنیدند شب یلدا چه کردهاند، احساس غصه و کمبود نداشته باشند. تنها هدف من همین بوده است». وی بابیاناینکه همراهی خیرین نقش مهمی در اجرای اینبرنامهها دارد و بسیاری از آنان درطول مسیر بهیاری مؤسسه آمدهاند، افزود: «بسیاری از دوستان، آشنایان، دنبالکنندگان و افرادیکه ما را میشناسند، همواره دراینمسیر همراه ما هستند. یکی از بهترین و مؤثرترین افرادیکه همیشه کنار من بوده، خانم فهیمه بازگولی است. من در جریان همین قصهها با ایشان آشنا شدم و همواره یکی از خیرینی بودهاند که کمکهایشان باعث شده تا بتوانم این فعالیتها را انجام دهم». وی بااشارهبهاینکه واکنش کودکان هنگام دریافت بستهها یکی از انگیزهبخشترین لحظات فعالیتهای مؤسسه است، تصریح کرد: «واکنش کودکان بهقدری سرشار از شادیست که شاید باورش دشوار باشد. گاهی وقتی ارزاق را به خانوادهها میرسانیم، بهجایآنکه والدین خوشحال شوند، کودکان خوشحال میشوند؛ زیرا میدانند حال مادر بهتر است، آرامتر است و تنشهای خانه کمتر میشود. اینموضوع، ناخودآگاه در ذهن کودک نقش میبندد. زمانیکه خوراکی مخصوص کودکان نیز همراه بستهها میبریم، آنان با ذوق فراوان واکنش نشان میدهند و برق شادی در چشمانشان خستگی تلاشمان را از تن بیرون میبرد. دنیای کودکان یکی از زیباترین دنیاهاییست که وجود دارد. ایکاش همه ما بتوانیم دستبهدستهم دهیم تا حداقل یک کودک را خوشحال کنیم». وی باتوضیحاینکه بزرگترین چالش مؤسسه نه کمبود امکانات؛ بلکه کمبود زمان است، افزود: «صبح که از خانه خارج میشوم، متوجه نمیشوم چگونه شب فرامیرسد. اینمسئله بزرگترین چالش من است و گاهی حتی نمیدانم چالش دیگری وجود دارد یا خیر».
حمایت خلاقانه بهواسطه محدودیت منابع
بنیانگذار مؤسسه خیریه «قصههای شیرین» باتوضیحاینکه بزرگترین چالش فعالیتهای مؤسسه محدودیت منابع مالی و انسانیست و اینمسئله روند حمایت از خانوادهها را پیچیدهتر میکند، گفت: «بزرگترین چالش ما ایناستکه همیشه منابع محدودند؛ هم ازنظر مالی و هم ازنظر نیروی انسانی. وقتی میخواهی زندگی یک کودک یا یک خانواده را تغییر دهی، دوست داری همهچیز کامل باشد؛ اما واقعیت ایناستکه نمیتوان همه مشکلات را یکباره حل کرد». وی بابیاناینکه همین محدودیتها موجب افزایش خلاقیت و یافتن راهحلهای تازه در مسیر حمایت از خانوادهها شده، افزود: «همین چالش باعث میشود بیشتر فکر کنیم و راههای جدید پیدا کنیم. وقتی میبینی یک اقدام کوچک، یک لبخند یا یک امید واقعی میتواند ساخته شود، همه سختیها ارزشش را پیدا میکند». کرمانشاهی باتوضیحاینکه فعالیت روزانه در مؤسسه با شنیدن قصههای خانوادهها آغاز میشود و هر روایت دنیایی از تجربه و احساس را در خود دارد، ادامه داد: «صبحها نامهها، پیامها و تماسها را بررسی میکنیم؛ قصه هر کودک، هر خانواده یا هر فرد، دنیایی از تجربه و احساس است. بعد، تیم ما دورهم جمع میشود و برنامهریزی میکنیم که چگونه میتوانیم کمک کنیم؛ یک بسته حمایتی، یک مشاوره یا حتی یک لبخند واقعی». بنیانگذار مؤسسه خیریه «قصههای شیرین» بااشارهبهاینکه بخش بزرگی از روز صرف ارتباط با مردم نیکوکار میشود، تصریح کرد: «اینروزها پر از تلفن، پیام و لبخندهای واقعی و دیجیتال است. هرروز، حتی اگر مشکلاتی وجود داشته باشد، وقتی یک کودک یا خانواده با امید و شادی از ما دلگرمی میگیرد، احساس میکنیم تمام تلاشها ارزشمند بوده است».
برق خوشحالی در چشم انسانها؛ بهمثابه دارویی آرامبخش
وی بابیاناینکه تأثیر عاطفی قصهها بر روحیه او بسیارعمیق است و هر روایت بار احساسی سنگینی دارد، گفت: «نمیتوانم آنرا خاطره بنامم؛ بیشتر یک حس درونیست. وقتی با غم یک خانواده روبهرو میشوم، ناخودآگاه با هر قصهای که روایت میکنم بارها گریه میکنم؛ چه هنگام شنیدن قصه و چه هنگام بازگوکردن آن. اشکهایم را پاک میکنم؛ اما این روایتها بر روحیهام تأثیر میگذارند. بااینحال، امید دارم به لحظهای که بتوانیم با همکاری یکدیگر مشکل آن خانواده را حل کنیم. تمام تلاشم ایناستکه به آن لحظه شادی برسم و زمانیکه آن اتفاق میافتد؛ یعنی وقتی مشکل یک خانواده با کمک مردم حل میشود، برق خوشحالی را در چشمان آنان میبینم. این برای من مانند داروییست که به بدنم تزریق میشود». کرمانشاهی باتوضیحاینکه انگیزه او از ادامه مسیر، تجربه مداوم حس شادی ناشی از حل مشکلات خانوادههاست، افزود: «نیاز من هرروز ایناستکه تمام تلاشم را انجام دهم تا بتوانم دیگران را خوشحال کنم و کودکان را شاد ببینم تا حال خودم بهتر شود. درواقع اینکارها را تنها برای دیگران انجام نمیدهم؛ برای خودم هم انجام میدهم تا هورمون شادی در بدنم ترشح شود. هربار با پایانیافتن هر قصه، اینلحظه را تجربه میکنم و هربارکه به آن میاندیشم، خاطرهای زیبا برایم ساخته میشود».
تغییر نگاه جامعه به مفهوم کمکرسانی
بنیانگذار مؤسسه خیریه «قصههای شیرین» باتوضیحاینکه بسیاریازافراد تصور میکنند کمککردن نیازمند توان مالی بالاست؛ اما تجربههای مؤسسه خلاف این تصور را ثابت کرده، گفت: «بسیاری از مردم فکر میکنند کمککردن دشوار است یا باید پول زیادی داشته باشند؛ اما واقعیت ایناستکه هر اقدام کوچک میتواند زندگی فردی را تغییر دهد. در قصههای شیرین کوشیدهایم این تصور را با روایت قصهها و مثالهای واقعی اصلاح کنیم». وی بابیاناینکه مشاهده تأثیر یک حمایت کوچک بر زندگی یک کودک، نگاه مردم را نسبت به مفهوم کمکرسانی تغییر میدهد، افزود: «وقتی مردم میبینند حتی یک بسته ساده یا یک حمایت کوچک باعث لبخند یک کودک میشود، درمییابند که کمککردن نه دشوار؛ بلکه شیرین است. هدفمان این است نشان دهیم هر فرد میتواند بخشی از یک تغییر بزرگ باشد؛ حتی با قدمهای کوچک». کرمانشاهی بااشارهبهاینکه مشارکت دراینراه، تنها به کمک مالی محدود نمیشود و هر فرد میتواند بهشیوهای مؤثر همراه شود، افزود: «حتی اگر کسی نتواند ازنظر مالی اقدامی انجام دهد، همچنان میتواند کمک کند. یکی از راهها ایناستکه قصهها را با دیگران بهاشتراک بگذارد تا افراد بیشتری با ما همراه شوند و بتوانند اقدامی انجام دهند». بنیانگذار مؤسسه خیریه «قصههای شیرین» باتأکیدبر ارزشمندبودن کوچکترین کمکها، تصریح کرد: «حتی کوچکترین کمک مالی ارزشمند است؛ برایمثال 10هزارتومان یا 50هزارتومان. وقتی این کمکها کنار یکدیگر قرار میگیرد، میتواند یک مشکل بزرگ را حل کند». وی گفت: «ما باور داریم هیچکار کوچکی وجود ندارد؛ یک دعا، یک فکر خوب برای یک خانواده، ارسال انرژی مثبت یا حتی یک مبلغ کوچک، همگی میتواند زندگی فردی را تغییر دهد. هر اقدامی، هرچقدر هم کوچک، میتواند بزرگ باشد». کرمانشاهی باتوضیحاینکه رسانهها نقش تعیینکنندهای در دیدهشدن مشکلات کودکان و جلب مشارکت عمومی دارند، افزود: «زمانیکه قصهها و مشکلات این کودکان توسط رسانهها منتشر میشود، مردم متوجه میشوند چه زندگیهایی در اطرافشان وجود دارد که نیازمند حمایتاند. رسانهها میتوانند چشمها و قلبها را باز؛ و افراد عادی را تشویق کنند که حتی با کوچکترین کمکها بخشی از تغییر باشند». وی باتأکیدبراینکه رسانه حلقه اتصال میان مردم و کودکان آسیبپذیر است، گفت: «بدون رسانهها، بسیاری از قصهها دیده و شنیده نمیشود و کمکها نیز به آناندازه سریع و گسترده نخواهد بود».
حمایتهای مردمی؛ نیروی پایدار «قصههای شیرین» برای ایجاد تغییر
بنیانگذار مؤسسه خیریه «قصههای شیرین» باتوضیحاینکه همراهی مردم نقش اساسی در پیشبرد فعالیت مؤسسه داشته و بسیاری از تغییرات مثبت حاصل این مشارکتهاست، گفت: «حمایتهای مردمی تا امروز نقش بزرگی در قصههای شیرین داشته. هر کمک کوچک یا بزرگ باعث شده زندگی کودکان و خانوادهها بهتر شود، لبخندی بر چهره کودکی بنشیند و امید در دل یک خانواده زنده بماند». وی بابیاناینکه مشارکت مردم ثابت کرده هیچ قصهای دراینراه تنها نیست و همدلی جمعی میتواند مشکلات بزرگ را حل کند، افزود: «زمانیکه دلها به یکدیگر متصل میشود، حتی مشکلات بزرگ نیز قابلحلشدن هستند. این حمایتها تنها کمک مالی نبودهاند؛ بلکه انرژی مثبت و باور به مهربانی و همدلی را منتقل کردهاند که برای ما و برای خانوادهها ارزشمند و بیقیمت بوده است». کرمانشاهی بااشارهبه آرزوی خود برای ایجاد یک مرکز بزرگ و جامع جهت اجرای برنامههای بلندمدت مؤسسه، توضیح داد: «جاییکه بتوانم همه ایدههایم را عملی کنم. دراینمرکز میخواهم به کودکان آموزش بدهم تا مهارت بیاموزند، برای آنان فرصتهای شغلی ایجاد کنم و شرایطی فراهم کنم که هرفردیکه تمایل دارد بتواند آموزش رایگان دریافت کند». بنیانگذار مؤسسه خیریه «قصههای شیرین» باتأکیدبر ضرورت ایجاد منابع پایدار برای حمایت مستمر از خانوادهها، تصریح کرد: «یکی از مهمترین اهداف من ایناستکه درآمدی پایدار داشته باشیم تا بتوانیم به خانوادههایی که سرپرست بیمار دارند یا کودک یتیم در آنها زندگی میکند، ماهانه و بدون دغدغه کمک کنیم. اینها آرزوها و برنامههای بلندمدت ماست و امیدوارم بهزودی بتوانیم آنها را به واقعیت تبدیل کنیم». وی بابیاناینکه چشمانداز اصلی مؤسسه ایجاد امنیت، آرامش و امید برای کودکان آسیبپذیر است، افزود: «بزرگترین آرزوی ما برای قصههای شیرین ایناستکه هیچ کودکی احساس تنهایی و بیپناهی نکند و همه کودکان کار و بیسرپرست بتوانند با امید و آرامش زندگی کنند. آرزوی ما ایناستکه قصه هر کودک دیده و شنیده شود و هر فرد بتواند بهسهمخود بخشی از تغییر باشد». کرمانشاهی باتوضیحاینکه مسیر فعالیت در مؤسسه نگاه او را نسبت به زندگی دگرگون کرده و درک تازهای از رنج و انسانیت به او بخشیده، افزود: «پیشتر تصور میکردم افرادی در دنیا هستند که واقعاً مشکل خاصی ندارند؛ اما امروز میدانم هر انسان قصه خود را دارد و هرکس بهشکلی رنج میکشد؛ یکی کمتر و یکی بیشتر». وی باتأکیدبر اهمیت همدلی میان انسانهایی که رنجهای متفاوتی را تجربه میکنند، افزود: «دراینمسیر فهمیدم چقدر ارزشمند است که افرادیکه رنج کمتری دارند یا جنس رنجشان متفاوت است، دست کسانی را بگیرند که رنج مالی دارند تا بتوانیم باهم قصهها را اندکی شیرینتر کنیم». بنیانگذار مؤسسه خیریه «قصههای شیرین» بااشارهبه معنای عمیق مهربانی در زندگی خود، تصریح کرد: «قصههای شیرین به من آموخت درایندنیا هیچچیز ماندگارتر از اثر مهربانیها نیست. همینکه بتوانی باری را؛ حتی برای لحظهای کوتاه، از روی دل کسی برداری، بزرگترین معنا و ارزش زندگیست».
عکس: سارا صالحی