سیمان زیر بار وعدهها!
با گذشت بیش از یکسال از وزارت سید محمد اتابک در وزارت صنعت، معدن وتجارت؛ صنعتی که خود از دل آن برخاسته بود، نهتنها به مسیر توسعه بازنگشته بلکه با افت ۱۰درصدی تولید هم مواجه شده است. بهگزارش مهر؛ با گذشت بیش از یکسال از انتصاب این فعال قدیمی صنایع معدنی، بهعنوان وزیر صنعت، نهتنها گره از مشکلات بخش سیمان گشوده نشده؛ بلکه آمارها نشان میدهد: تولید و صادرات اینمحصول حیاتی با کاهشهایی کمسابقه روبهرو بوده؛ نشانهای آشکار از ضعف مدیریت، سیاستهای ناکارآمد انرژی و فقدان استراتژی صنعتی منسجم.
وقتی سید محمد اتابک از بدنه صنعت سیمان به وزارت صنعت، معدن و تجارت رسید، بسیاری از تولیدکنندگان و فعالان اینبخش امیدوار بودند حضور فردی از داخل این صنعت بتواند تحولی عملی در رفع موانع ساختاری ایجاد کند؛ از مشکلات تأمین سوخت و برق گرفته تا رکود بازار داخلی و افت صادرات. اما بررسی عملکرد وزارتخانه نشان میدهد پس از ماهها وعده و نشست، خروجی ملموس تقریباً «هیچ» بوده است. آمار رسمی انجمن سیمان نشان میدهد در ششماههنخست سال ۱۴۰۴، تولید سیمان حدود ۱۰ درصد کاهش یافته و از ۳۵.۱ میلیونتن در مدت مشابه سال گذشته به ۳۱.۷ میلیونتن رسیده است. این افت نه یک نوسان فصلی، که نشانهای از رکود عمیق صنعتی است. کاهش ۱۰ درصدی تولید در صنعتی که ستون فقرات ساختوساز کشور است، یعنی توقف رشد در یکی از پایههای توسعه. اتابک در مصاحبههای مختلف وعده داده بود با «مدیریت هوشمند انرژی در صنایع معدنی» و «تسهیل صادرات»، وضعیت بخش سیمان ظرف چندماه بهبود یابد. اما واقعیت آناستکه این وعدهها در حد حرف باقی ماندهاند. نه سازوکاری برای تأمین برق اضطراری معادن و کارخانههای سیمان طراحی شده، و نه اصلاحی در سهمیههای سوخت صنعتی رخ داده است. درواقع، وزیر که خود از دل همین صنعت آمده، اکنون به یکی از منتقدان خاموش عملکرد وزارتخانهاش تبدیل شده؛ مدیری که میداند مشکل کجاست، اما ارادهای برای حل آن نشان نمیدهد. یکی از اصلیترین عوامل کاهش تولید سیمان در سالجاری، محدودیتهای برق و گاز در فصلهای گرم و سرد بوده است. شرکتهای سیمانی از خرداد تا شهریور، با حدود ۴۰ درصد کاهش سهمیه برق روبهرو شدند و در زمستان نیز بهدلیل افت فشار گاز، بسیاری از خطوط تولید با توقف یا کاهش ظرفیت مواجه شدند. علیاکبر الوندیان، دبیر انجمن سیمان، صریح گفته است که «بخش عمده کاهش تولید ناشی از محدودیتهای انرژی است» و تأکید کرده وزارت صمت هیچ برنامه عملیاتی برای جبران خسارات ناشی از این محدودیتها ارائه نکرده است. این جمله، درواقع خلاصه تمامی انتقادهایی است که ازسوی تولیدکنندگان مطرح میشود. درحالیکه وزارت نیرو اعلام کرده بود با همکاری وزارت صمت و شرکت توانیر، برنامهای برای مدیریت برق صنایع سنگین تدوین شده، اما تا امروز هیچ گزارش اجرایی از اینبرنامه منتشر نشده است. صنعت سیمان، که ازنظر مصرف انرژی دومین صنعت بزرگ پس از فولاد محسوب میشود، قربانی مستقیم نبود یک استراتژی جدی در بخش انرژی شده است. با وجود این بحران، وزارتخانه حتی درزمینهٔ حمایت مالی از واحدها برای نوسازی تجهیزات پرمصرف نیز هیچ اقدام مشخصی انجام نداده است. وعده تسهیلات کمبهره برای نصب سیستمهای بازیافت حرارتی، که میتوانست بخشی از فشار انرژی را کاهش دهد، هرگز اجرا نشد. نتیجه آن، افت ۹.۵ درصدی تولید در شهریور و کاهش ۴.۵ درصدی تولید کلینکر در همانماه بود؛ اعدادی که گویای روند فرسایشی سقوط تولید هستند. مشکلات صنعت سیمان تنها محدود به تولید نیست. در حوزه صادرات نیز عملکرد وزارت صمت زیرسؤال رفته است. ایران ازنظر ظرفیت تولید در میان پنج کشور نخست جهان قرار دارد، اما سهم ایران از بازار جهانی سیمان کمتر از ۱.۵ درصد است؛ عددی ناچیز برای کشوری با بیش از ۸۰ کارخانه تولیدکننده. در سال گذشته، محدودیتهای قراردادی و بخشنامههای مکرر وزارت صمت درباره ثبتسفارش و ارائه تعهد ارزی، عملاً باعث شدند صادرات سیمان به کشورهای همسایه افت شدیدی داشته باشد. فعالان اینحوزه میگویند مقررات صادراتی چنان پیچیده و متغیر شده که هیچ صادرکنندهای نمیتواند برنامه بلندمدت تنظیم کند. وزارتخانه نهتنها نتوانسته مسیر صادرات را هموار کند، بلکه با تصمیمات خود آنرا تنگتر کرده است. الزام صادرکنندگان به عرضه ارز صادراتی در بازار تجاری با نرخهای نامتناسب، انگیزه صادرات را کاهش داده و کشور را از فرصتهای ارزی محروم کرده است. بهگفته تولیدکنندگان، بخش قابلتوجهی از صادرات منطقهای به عراق، افغانستان و آسیایمرکزی، اکنون توسط رقبای خارجی مانند ترکیه و پاکستان تصاحب شده است. اتابک در جلسات مختلف بر شعار «توسعه صادرات صنعتی» تأکید کرده، اما بدون سازوکار اجرایی، این شعارها نتیجهای جز توقف صادرات نداشته است. درمقابل، وزارتخانه در حوزه فولاد و پتروشیمی حداقل برنامههایی برای تسهیل صادرات ارائه کرده؛ در صنعت سیمان اما، سکوت کامل حکمفرماست. آنچه وضعیت فعلی صنعت سیمان را خطرناکتر کرده، فقدان راهبرد کلان صنعتی در دوره وزارت اتابک است. تصمیمگیریهای وزارتخانه در ماههای اخیر، پراکنده و واکنشی بوده است؛ نه از نقشهراهی برای توازن تولید و مصرف خبری هست، نه از طرح جامع صادراتی، و نه حتی از برنامهای برای تأمین سوخت و انرژی پایدار. اتابک در موقعیتی قرار دارد که هم شناخت فنی از این صنعت دارد و هم ابزارهای اجرایی لازم ازطریق وزارتخانه. اما برخلاف انتظار، وزارت صمت طی نیمسال گذشته درگیر تغییرات ساختاری داخلی و چرخش مدیریتی بوده است؛ از جابهجایی معاونان تا بلاتکلیفی دفاتر تخصصی معدنی. این پراکندگی مدیریتی باعث شده پروژههای مهم مانند طرح «توسعه ظرفیت تولید پاک در صنایع سیمانی» عملاً متوقف شوند. این خلأ مدیریتی آثار گستردهای دارد. وقتی تصمیمات کلان درباره تخصیص سوخت یا ارز صادراتی با تأخیر چندماهه گرفته میشوند، کارخانهها نمیتوانند برنامهریزی کنند و ناگزیر از کاهش تولید میشوند. درشرایطیکه نرخ تورم بالاست و بازار ساختوساز در رکود قرار دارد، کاهش تولید سیمان بهمعنای افزایش هزینه پروژههای عمرانی و تشدید مشکلات بخش ساختمان است؛ بحرانی که بهسرعت به سایر بخشهای اقتصادی سرایت خواهد کرد. نکته انتقادی دیگر، عدمارتباط مستقیم وزیر با انجمنهای تخصصی است. فعالان انجمن سیمان گلایه دارند که جلسات هماندیشی با وزیر بهحداقل رسیده و تصمیمات کلان بدون مشورت با صنعت اتخاذ میشود. این درحالی است که در دورههای پیشین، تعامل نزدیک میان انجمنها و وزارتخانه حداقل در مرحله مشورت وجود داشت. اکنون اما مدیران میگویند صدای صنعت بهگوش وزارتخانه نمیرسد. کاهش ۱۰ درصدی تولید سیمان، افت صادرات، و نبود برنامه جبرانی درزمینهٔ انرژی، همه نشان میدهد وزارت صمت در دوره سید محمد اتابک از مسیر عملیاتی و توسعهبخش خود فاصله گرفته و درگیر روزمرگی شده است. این وزارتخانه از مردیکه روزی در دل صنعت سیمان بود، انتظار داشت تحولی واقعی رقم بزند، اما حاصل تا امروز، رکود، خاموشی کارخانهها و بیاعتمادی فعالان اقتصادی بوده است. اتابک اکنون باید پاسخ دهد که چرا صنعت سیمان، با ظرفیت بیش از ۸۰ میلیونتن، در نیمه نخست سال تنها ۳۱.۷ میلیونتن تولید داشته و چرا وزارت او هیچ بسته حمایتی برای جبران خسارتهای ناشی از محدودیت انرژی و رکود صادرات تدوین نکرده است. اگر قرار بود وزارت صمت با حضور او مسیری تازه برای توسعه صنایع معدنی باز کند، نتیجه فعلی فقط یک پیام دارد: سیمان، صنعت راهبردی ایران، زیر سایه مدیریت بدون عمل درحالفرسایش است.