سایهی کمرنگ برابری جنسیتی در مدیریتهای کلان کشور
نیمـهی پنهــان مــاه
سایه - سعید جمالی
«برابری جنسیتی» عبارتی آشنا برای تمام آنهاییست که به مقولهی احقاق حقوق زنان با مردان علاقه دارند و در این راستا تلاشهای متعددی هم از سوی افراد گوناگون در دورههای تاریخی در کشورهای مختلف انجام شده است. در سالهای اخیر اگرچه بهنظر میآید گامهای مثبتی در این زمینه برداشته شده است، اما هنوز هم تا آن جامعهی ایدهآل فاصله داریم، جامعهای که در مسائل متنوع این برابری را لحاظ کند و ویژگیهای رفتاری و بصری و فیزیولوژیکی زنانه و مردانه را بر تواناییها و استعدادهای این دو گروه، ترجیح ندهد. شاید بتوان گفت یکی از اقدمات لازم در نیل به کشوری توسعهیافته و شایستهسالار همین باشد. یعنی رسیدن به درک مطلوبی که تفاوت جنسیتی را اصل حاکم بر سیاستگذاریهای خرد و کلان نداند و بر همین روال، از دریچهی تخصصگرایی فارغ از هر نوع تبعیضی، از هر دو بازوی توانای زن و مرد استفاده کند. البته در بعضی کشورها این مسئله بیشتر مورد توجه واقع شده و هستند کشورهایی که به حضور بایسته و شایستهی زنان توانمند خود در امور مختلف اعم از پستهای مدیریتی و کلان جامعهشان اهمیت میدهند و از ظرفیتهای آنها استفادهی بهینه میبرند. در گزارش اخیری که از سوی worldatlas منتشر شده است، 10کشوری که بیشترین میزان برابری حضور زنان در رهبری مقولههای اقتصادی را دارند، فهرست شدهاند. در راس این کشورها مغولستان با رقم 36درصدی قرار دارد و در انتهای فهرست هم به بحرین با رقم 27درصدی میرسیم. این درحالیست که ایسنا در گزارشی خبری در تیرماه سال 94 از قول ابوالحسن فیروزآبادی، قائممقام وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی در اولین هماندیشی ظرفیتهای ناشناختهی فرهنگی اجتماعی زنان کارگر، نوشت: «با اشاره به اینکه مشارکت اقتصادی زنان در دو قرن اخیر در دنیا بهشدت افزایش یافته است، 50درصد زنان در حوزهی اقتصادی در دنیا نقش دارند، اما این شاخص در ایران 12درصد است که برای ما باعث ایجاد دغدغه شده است». گرچه این را هم باید به آمار این مقام مسئول اشاره کرد، آنچه در فهرست یادشده از سوی worldatlas مورد توجه قرار گرفته مشارکت زنان نه در امور اقتصادی، بلکه در مدیریت اقتصادیست که مقولهی تاثیرگذارتری بهشمار میرود. البته نرخ برابرسازی حضور زنان و مردان در مدیریت اقتصادی کشور، تنها یکی از نمونههای ایجاد این فصل تازه در برنامههای کلان هر کشوریست. اینکه در عموم جوامع، چه اندازه این مسئله لحاظ میشود و مرز تعادلسازی تا کجاها ادامه میباید، نکتهی دیگریست. یعنی این امکان هست که در کشوری شاید از نظر مدیریت اقتصادی، این برابری ایجاد شده باشد، اما در امور دیگر شاهد تبعیضهای ویژهای باشیم که ناقض حقوق اجتماعی زنان هم بهشمار بیاید. نکتهی جالب توجه این است که کشورهایی چون میانمار، بلاروس، قرقیزستان، ماداگاسکار، نامیبیا و مقدونیه هم در این فهرست به چشم میخورند که نشان میدهد، ایجاد نگاه برابری دستکم در یک مقولهی مهم در این کشورها که شاید در آمارهای مهم اقتصادی نامی از آنها برده نمیشود، جدی گرفته شده است و خود را برای گامهای بعدی توسعه آماده میکنند، اما هنوز در کشوری مانند ما نگاه سنتی جامعه، مانع و سد راه حضور حداکثری زنان در پستهای حساس میشود. بهراستی چه کسی تصور میکند مغولستان، یک کشور کوچک که تا حد قابل توجهی در جهان بهشکل سنتی با گلهداری عشایریاش شناخته میشود و جایی بین دو ابرقدرت مانند روسیه و چین قرار دارد، به این حد از نگاه روشن و آیندهنگر برسد که بخواهد عنوان شماره یک فهرست worldatlas را به خود اختصاص دهد؟ در این کشور، 36درصد زنان در مشاغل مدیریتی حضور دارند و تبدیل شدن به یک کارآفرین زن در آنجا امری عادیست، درحالیکه هنوز در ایران خانمها یک نیروی کار ارزان به حساب میآیند. فارغ از این نگاه اقتصادی، توجه به شان و تواناییهای زنان در هر زمینهای میتواند رشد بهتر، بیشتر و سریعتری را بهدنبال داشته باشد. بخشی از این مسئله نیازمند تغییر نگاه جدی زنان مرزوبوممان به خود و تواناییهایشان و بخشی هم به نگاه حمایتی دولت و مسئولان امر برمیگردد.