نگاهی به پروژهی عکاسی «واقعیتهای آمریکایی»
جواکیم اسکیلدسن؛ عکاس مجلهی تایم، زندگی زیر خط فقر مردم آمریکا و به سراب تبدیلشدن یک رویای جمعی را در عکسهایش به تصویر کشیدهاست. به گزارش ایسنا، آنچه در تصاویر دیده میشود، شوکهکننده است. هیچ ردپایی از رویای آمریکایی به چشم نمیآید. مردم اینجا به سختی امرار معاش میکنند، آنها میگویند رویای آمریکایی در کار نیست؛ این واقعیت آمریکاییست. اسکیلدسن چندماه از سال ۲۰۱۱ را به بازدید و عکاسی از مناطقی سپری کرد که بدترین وضعیت معیشتی را در آمریکا دارند. اینها مناطقی از نیویورک، کالیفرنیا، لوئیزیانا، داکوتای جنوبی و جورجیا بودند. گذشته از آمار و ارقام، آنچه در قاب عکسهای این هنرمند دیده میشود، خود گویای همهچیز است. تعداد قابل توجهی از مجروحان جنگی، مهاجرین، مبتلایان به بیماریهای روانی، مادران تنها و قربانیان بلایای طبیعی در شهرها، حومهها و شهرکهای آمریکا سکونت دارند. این مجموعهعکس که «واقعیتهای آمریکایی» نام دارد، ماه گذشته در یک کتاب چاپ شد. اسکیلدسن انتخاب چندان مطمئنی برای این پروژه نبود؛ چراکه تنها یکبار به آمریکا سفر کردهبود. او بهعنوان دستیار عکاس رویال کورت دانمارک آموزش دید و پروژههای پیشیناش به مناظر ساحلی پرتغال، مردم بلغارستان، فنلاند و یونان اختصاص یافتهاست. او همچنین طی ۱۰سال گذشته، عکسهای فراوانی از خانه و منطقهی محل سکونت خود در آلمان منتشر کردهاست. برداشت اسکیلدسن از آمریکا برگرفته از دریافتهای او از فرهنگ عامه و رسانهها بود. آمریکا برای او یک پاستیش (Pastiche) بود؛ مکانی که تصاویر، فیلمها و ترانههای بسیاری دربارهاش وجود دارد. انتظارات او از این کشور چه خوب و چه بد، پس از این پروژه برعکس شد؛ او مردم آمریکا را سهلگیر، سریع، دلسوز و شدیدا مهماننواز دید. کیفیت زندگی افرادی که اسکلیدسن به چشم دید، شوکهکننده بود؛ وسایل خانهشان وحشتناک بود وغذایشان جمعیتی پخته میشد. این هنرمند به وضوح متوجه تفاوت وضعیت مهاجران تازهسکنیگزیده و آمریکاییهای ساکن این کشور شد. این عکاس در اینباره میگوید: «مهاجران آمریکای جنوبی یا جاهای دیگر واقعا فرهنگ دارند و دارای نوعی غنای فرهنگی هستند. بعضی از آمریکاییهایی که نسلهاست در این مناطق زندگی میکنند، تنها از لحاظ مالی فقیر نیستند، آنها فقر فرهنگی دارند، از کمبود غذای فرهنگی و فرهنگ عمومی رنج میبرند». فقر در آمریکا با شرایط کشورهای در حال توسعه فرق میکند. آمریکاییهای فقیر هنوز سراب کالاهای مصرفی و حتی شاغلشدن را میبینند؛ اما در شرایط ناامن شغلی و قسط و وام گرفتارند و مجبورند در مناطقی با نرخ جنایت بالا زندگی را ادامه دهند. حداقل درآمد در آمریکا آنقدر پایین است که مردم باید چندشغله باشند، تا از پس حداقل مخارج زندگی بربیایند. تغییر شرایط میتواند بنیاد مالی یک خانواده را از هم بپاشاند. باربارا کیویات؛ از روزنامهنگاران سابق تایم در اینباره میگوید: «یکماه پولداشتن برای پرداخت قسط ماشین و یکماه کمآوردن پول خورد و خوراک، بخش تاریک وضعیت اقتصادی آمریکاست. تو در نقطهی اوج دارایی هستی و نگران ازدستدادن همهی آنچه بهدست آوردهای!» با وجود سختیها و واقعیات افسردهکننده، عکسهای اسکیلدسن را بهسادگی میتوان زیبا خواند. گرمای ترکیبها با ارتباط چشمی مستقیم و معنادار سوژهها، هماهنگی دارد. اسکیلدسن از نور طبیعی فضا مثل نقاشان رنسانسی استفاده کرده و یک سهپایه. این عکاس درباهی سوژهی کارهایش میگوید: «ایدهی من، رفتن به خانهی مردم و تماشای چگونگی زندگی آنها در این فضاست. من میخواستم پرترهای بسیار انسانی خلق کنم. آنها فقیر بهنظر نمیرسند یا شبیه کسانی که در سختی زندگی میکنند. این پروژه میگوید که یک سیستم چقدر میتواند عجیب باشد. این مجموعه بیشتر نقدیست بر سیستم، تا افراد». او در ادامه میگوید: «بسیاری از این داستانها را قبلا شنیدهاید؛ اما تصویر، اطلاعاتی در خود دارد که بیانش با کلمات سخت است». جواکیم اسکیلدسن در کتابش عکسها و توضیحات لازم آنها را بهصورت جداگانه منتشر و هدف خود از اینکار را تمرکز مخاطب بر تاثیر بصری این مجموعه عنوان کردهاست.