اختیارات رئیسجمهور آمریکا به گزارش نیویورکتایمز
اگر ترامپ رئیسجمهور شود...
دونالد ترامپ بهوضوح کینهتوزی میکند. او خیلیها را به باد فحش گرفته است؛ ازجمله فرمانداران ایالتی، نمایندگان سنا، قاضیای که اخیرا او را محکوم کرده است و نیز ملکهی زیبایی سال ۲۰۱۴ را. به مطبوعات هم حمله کرده و میگوید اگر رئیسجمهور شود، قوانین ضدافترا وضع میکند تا بتواند روزنامههایی را که «تعمدا مقالات منفی، وحشتناک و دروغ» دربارهی او منتشر میکنند، تحت پیگیرد قانونی قرار دهد. منتقدان آقای ترامپ از خود میپرسند آیا مردی با این مقدار خشونت، برای پست ریاستجمهوری قابلاعتماد است؟ اما حامیان او، مانند سناتور جان مککین و میچ مککانل، رهبر اکثریت مجلس سنا، به ما اطمینان میدهند که قانون اساسی ترامپ را محدود خواهد کرد. سناتور جان مککین در مصاحبه با نیویورکتایمز گفته است: «من همچنان معتقدم برخی نهادهای حکومتی هستند که اگر کسی بخواهد از چهارچوب قانون اساسی تجاوز کند، او را مهار میکنند. ما کنگره را داریم. دادگاه عالی را داریم. ما رومانی نیستیم». بر اساس اصل تفکیک قوا، قدرت بین رئیسجمهور، کنگره و سیستم قضایی تقسیم میشود. نظام حزبی، مطبوعات و سنتهای سیاسی آمریکایی نیز میتوانند قدرت رئیسجمهور را محدود کنند. اما اگر آقای ترامپ پیروز شود، این محدودیتها عملا چه معنایی خواهند داشت؟ بستگی دارد ترامپ بخواهد چه کار کند. مسائل مورد تأکید او مهاجرت و تجارت است. او نمیتواند بدون حمایت کنگره، دیوار مکزیک را بسازد؛ اما میتواند با صدور احکام مربوط به مهاجرت، مهاجران غیرقانونی را اخراج کند. همچنین میتواند بر اساس قوانین موجود، ورود مسلمانان به کشور را ممنوع کند. این قوانین به رئیسجمهور اجازه میدهد که نگذارد آن دسته از اتباع خارجی که ورودشان به کشور از نظر او «برای منافع ایالات متحده زیانبخش خواهد بود»، وارد خاک این کشور شوند. در این صورت اولین بار نخواهد بود که چنین تصمیمی گرفته میشود: رئیسجمهور رونالد ریگان از این قانون تمجیدکرده است؛ چه آنکه بر اساس قدرتی که قانون اساسی به او داده بود، توانست در سال ۱۹۸۱ جلوی سیل مهاجران اهل هائیتی را به خاک ایالات متحده بگیرد. آیا آقای ترامپ میتواند، همانطور که تهدید کرده است، بهاجبار برای چین تعرفهی گمرکی وضع کند؟ بله، میتواند. کنگره به رئیسجمهور اختیار داده است تا در مقابل کشورهای بیگانهای که دست به اقدامات تجاری نامنصفانه میزنند، اقدام متقابل کند. تعیین مصداق برای اقدامات تجاری نامنصفانه هم به رئیسجمهور و مقامات تجاری سپرده شده است. جورج بوش در سال ۲۰۰۲ تعرفههای گمرکی سنگینی برای چین و بعضی کشورهای دیگر وضع کرد که بسیاری از تحلیلگران علت وضع آنها را سیاسی میدانستند. سازمان تجارت جهانی تعرفههای گمرکی سنگین را در این مورد غیرقانونی تشخیص داد. اما ترامپ میتواند بهسادگی این حکم را نادیده بگیرد و درواقع ایالات متحده را از سازمان تجارت جهانی خارج کند؛ درست همانطور که بوش در سال ۲۰۰۲ ایالات متحده را از پیمان منع تولید موشکهای بالستیک بیرون کشید. اگر آقای ترامپ چنین کند، میتواند پیمان آتلانتیک شمالی را که ناتو از دل آن بیرون آمده است، زیر پا بگذارد. او ناتو را تشکیلاتی منسوخ و ازکارافتاده خوانده است. آقای ترامپ در ماه می گذشته سوگند خورد که سیاستهای محیطزیستی رئیسجمهور اوباما را لغو کند. او چنین کاری را نیز میتواند بکند. میتواند توافقنامهی تغییرات آبوهوایی پاریس را رد کند؛ همانطور که رئیسجمهور بوش در سال ۲۰۰۲ معاهدهی ایجاد دادگاه کیفری بینالمللی را که قبلا امضا شده بود، رد کرد. ترامپ میتواند مانع تصویب مقررات آتی آبوهوایی شود و ممکن است با خارجکردن آمریکا از معاهده، مقررات فعلی را نیز اجرا نکند. حتی اگر دادگاهی جلوی او را بگیرد، او میتواند حاضر به اجرای مقررات نشود؛ همانطور که اوباما حاضر به اجرای قوانین مهاجرت نشد. با دردستگرفتن قدرت اجرایی به این روشها، ترامپ پا جای پای اسلاف خود خواهد گذاشت. بهدنبال واقعهی یازدهم سپتامبر پلیس آمریکا به بازجویی، تجسس و بازداشت گستردهای دست زد. رئیسجمهور بوش نیز بهخاطر توجیه این اقدامات از فرماندهی کل قوای خود تقدیر کرد. اوباما نیز مصوبات قانونی را جسورانه تفسیر میکرد؛ هرچند از مشاجرات قانون اساسی که بوش درگیر آن بود، پرهیز میکرد و نیز برای توجیه مداخلهی نظامی در لیبی در سال ۲۰۱۱ و توجیه اجرانکردن قوانین مهاجرت، بر اختیارات قانون اساسی متکی بود. ترامپ در برابر منتقدان خود کمتحمل است و غیرمستقیم اشاره کرده که از قدرت فدرال خود علیه آنها استفاده خواهد کرد. او نمیتواند کسی را تنها بهخاطر انتقادکردن به زندان بیندازد؛ ولی میتواند به سازمانهای دولتی دستور دهد تا بر ضد مدیران شرکتهایی که او را عصبانیکردهاند، قدرت نظارتی گستردهی خود را اعمال کنند؛ مانند جف بیزوس؛ مؤسس سایت آمازون. ترامپ پیشازاین اشاره کرده است که بهخاطر آنچه بهزعم او اختلالآفرینی بر علیه تراستها محسوب میشود، به فعالیتهای سایت آمازون رسیدگی خواهد کرد. او میتواند به وزارت دادگستری دستور دهد آن دسته از جرایمی را که منتقدانش مرتکب شدهاند، در اولویت قرار دهد تا به پروندهی آنها زودتر رسیدگی شود. مخالفان سیاسی را میتوان بهدلیل نقض قانون مالی مبارزات انتخاباتی متهم کرد. همچنین مقامات دولتی سابق، مثل هیلاری کلینتون را میتوان بهدلیل نقض قوانین حفظ اسرار، متهم کرد. حتی اگر اتهامات به سرانجام نرسد، پرداخت دستمزد وکلا برای متهمان سنگین خواهد بود. ترامپ همچنین میتواند قوانین حفظ اسرار فدرال را سختگیرانهتر از رؤسای جمهور پیشین به اجرا درآورد و با این کار از روزنامهنگارانی که مسائل امنیت ملی را گزارش میکنند، زهرچشم بگیرد. در زمان ریاستجمهوری اوباما آن دسته از کارمندان دولت که اسرار را فاش کرده بودند، تحت پیگیرد قانونی قرار گرفتند. به این دلیل انتقادات زیادی به اوباما شد. اما وزارت دادگستری علیه روزنامهنگارانی که اطلاعات فاششده را منتشر کرده بودند، اقامهی دعوی نکرد. پس ترامپ چه کاری نمیتواند بکند؟ او نمیتواند مالیات خودش را کاهش یا افزایش دهد. او باید همان بودجهای را خرج کند که کنگره تصویب کرده و برای همان کارهایی که کنگره مشخص کرده است. این چیزی است که او را در چارچوب نگه خواهد داشت؛ مگر اینکه برای مقصود خود، مکزیک را ترغیب کند به او پول بدهد و آن سوی مرز آمریکا کارش را بکند. او گفته است قاتلان مأموران پلیس را با فرمان قوهی مجریه محکوم به اعدام خواهد کرد؛ اما نمیتواند به این وعده عمل کند. هر کاری که بخواهد بکند، باید اول مطمئن شود که دیدگاههایش در چارچوب قوانین میگنجد. اگر به این بهانه که تغییرات آبوهوا تنها ساختهوپرداختهی چین است، بخواهد از مقررات آبوهوایی کنار بکشد، هیچ دادگاهی به او اجازه نمیدهد. ولی اگر بگوید مقررات آبوهوایی بر مبنای ارزیابی فرضی از آسیبهایی شکل گرفته است که تا 100سال آینده رخ نخواهند داد، میتواند موفق شود. همهچیز تاحد زیادی بستگی دارد به اینکه ترامپ چقدر بخواهد فهم موجود از قانون را با زور پیش ببرد.