• شماره 1108 -
  • 1395 پنج‌شنبه 16 دي

نگاهی به کارنامه‌ بازیگری بهناز جعفری از دیروز تا امروز

مکملی که خودش کامل‌ترین است!

مصطفی رفعت

حدود شش‌ماه پیش، خبری به این مضمون منتشر شد: «نمایش‌نامه مراسم قطع دست در اسپوکن؛ نوشته مارتین مک‌دونا و کارگردانی عباس غفاری به پاس ۲۰‌سال نقش‌آفرینی بهناز جعفری بر صحنه‌های تئاتر با حضور هنرمندان سرشناس در مجموعه پردیس چارسو اجرا می‌شود»؛ و این بازیگر هم در صفحه شخصی خود در اینستاگرام، عکسی را در این باره به اشتراک گذاشت و نوشت: «به پاس 20سال نقش‌آفرينى من بر صحنه‌هاى تئاتر! وقتى پيغام را خواندم، يک آن فراموش كردم، بهناز جعفرى خودم هستم! بعد، تمام لحظه‌هاى ريز و درشت و دور و نزديك اين چند سال مثل رگبارى بهارى، تند و بى‌باک از ذهنم گذشتند. لبخندى و حسرتى و طعمى ملس... بى‌تعمد و به تأييد سرم را تكان دادم. بله! نيازى به سرانگشت و چرتكه نبود. حسى بى‌تكرار بود. ديدم، از «...ى» وجود ندارد كه حالا دنبال تا «...يش» بگردم! از روسرى آبى يا از هر كار ديگرى بخواهيم محاسبه كنيم، هر بار، باردار كودكى نو بوده‌ام؛ با شناسنامه‌اى نو، انديشه و تقديرى نو، جهان و جهان‌بينى‌اى نو. هر از خود تهى‌شدنم، رنجى و نگرشى نو برايم به ارمغان داشته. بى‌نياز باشم و بزرگ‌وار و دختر خوب خدا. مهر شما مردمان خوب مستدام بماند. به تا...يش و تا...كى‌اش و تا...كجايش فكر نمى‌كنم». شاید برای علاقه‌مندان به بازی‌های بهناز جعفری هم مانند خود او عجیب و حتی شوک‌برانگیز باشد که این هنرمند، بیش از دو دهه در عرصه نمایش حضور داشته است و بیش از 20سال است که تجربه‌های نمایشی‌اش را با ما تقسیم می‌کند. این کمتر دیده‌شدن از عددی که یک عمر تجربه برای خودش محسوب می‌شود را باید در تقسیم ناعادلانه نقش‌ها میان بازیگرها و بازیگرنماها در تمام این سال‌ها دید که نه‌تنها در مورد مشخص بهناز جعفری؛ بلکه در مورد بسیاری از آنها که هر حضورشان ارزشمند و به‌یادماندنی‌ است، رخ داده و می‌دهد. جعفری در تمام این سال‌ها در عرصه‌های مختلفی که به حضور یک بازیگر نیاز داشته تجربه کسب کرده و یادگارهایی بزرگ و کوچک به جا گذاشته است. او حتی در فیلم‌های کوتاه و برنامه‌های نمایشی رادیو هم فعالیت کرده است و اجازه نداده تبلور استعدادش تنها در چند مدیوم، محدود بماند. شاید به همین علت است که خوب می‌داند ارزش هر قاب تصویر چقدر است و نه درگیر چگونگی تصویرشدن کلوزآپش است و نه نقش‌ها را متری می‌سنجد. خودش می‌گوید: «برای همین، آقای عیاری مرا برای فیلم بیدار شو آرزو انتخاب کرد و گفت من کرگدن سینمای ایران هستم! علت اینکه دست به ترکیب صورتم نزدم این است که دوست ندارم به سلایق مردم فکر کنم. این مسئله به همان بضاعت اندک سینمای ما برمی‌گردد؛ وگرنه در کشورهایی با ساختار درست و متنوع سینمایی بازیگران توانایی داریم که با وجود دوری از معیارهای مرسوم زیبایی، جزو ستارگان سینما هستند؛ از افرادی مثل ژان پل بلموندو و ژان رنو بگیرید تا شارلوت گینزبورگ و تیلدا سوئینتن». در کارنامه‌ بهناز جعفری تا به امروز 35 فیلم سینمایی ثبت شده است و این جدای از تله‌فیلم‌هایی است که بازی کرده و در کنار آن، یک بازیگر تئاتری تمام‌عیار است که به نوعی وزنه سنگینی در ارزش‌گذاری مدیوم‌های حضور او به شمار می‌رود. برای مخالطب عام هم بهناز جعفری بیشتر نمود یک بازیگر تئاتری است و اساسا شاید به همین علت است که حس خوبی با بازی‌هایش در نقش اتفاق می‌افتد و مخاطب را همراه می‌کند. او چه در تک‌سکانس‌ها و چه در توالی حضور یک نقش بلند، نمایشی بی‌نظیر از صدا و تصویر به راه می‌اندازد. صدای آرام و در عین حال تندوتیزی دارد که برای بازی‌های پرحس‌وحال، جان بیشتری به پیکر شخصیت می‌بخشد و البته چهره‌ای استخوانی و کشیده دارد که هم مناسب ایفای نقش زنان تکیده است و هم زنان مقتدر. برای منی که بازی‌های او را در این سال‌ها در بسیاری از کارهایش دنبال کرده‌ام، آنچه بیشتر به چشم آمده این است که دیالوگ‌ها را چنان خوب و کامل ادا می‌کند که حس بهتری از آن را متصور در بازیگری دیگر نبوده‌ام و رنجی که در لحن و گفتارش هست و عمقی که در نگاهش وسعتی قابل توجه بخشیده همیشه جذاب بوده و نویدبخش اینکه قرار است، حالا بنشینیم و یک بازی درست و درمان از بازیگری ببینیم که لایه‌های پنهان شخصیت را می‌شناسد و البته نه فقط به شکل بالقوه بلکه بلد است آنها را در هر سکانس که جلو می‌رویم، بیرون بکشد و نشان دهد و بگوید: «مخاطب گرامی، شما به راحتی نمی‌توانید کنش‌ها و واکنش‌های من را حدس بزنید!» این مسئله باعث شده تا همیشه شاهد نقش‌های چندبعدی از او باشیم و لذت درک یک شخصیت را با او شریک شویم. در سکانسی از فیلم «پنج‌ستاره» هنگامی که بازرسین در کمد لباس‌هایش یک ناخن‌گیر پیدا می‌کنند، به او می‌گوید که زورگیری؟! و او در استیصالی کامل می‌گوید: «من زورگیرم؟ من که زور ندارم؛ فقط گیرم!» و اگرچه زیبایی این جمله‌ها از ذهن نویسنده اثر تراوش شده اما واقعا چه کسی جز جعفری آن را تا این حد زیبا می‌توانست ارائه کند که در ذهن بماند؟ بهناز جعفری خیلی طول نکشید تا خودش را در تصویر به ثبت برساند و محبوب شود. او در «عشق طاهر»، یک نقش محوری خاص داشت و با همان حضور هم نشان داد می‌توانیم رویش به عنوان آینده‌دار این عرصه حساب کنیم. دختری به نام سحر، پس از مرگ مادرش فيروزه كه روزگاری خواننده مشهوری بود، برای يافتن پدرش مهندس مينويی به تهران می‌آيد و به همراه دوستش پروانه به جست‌وجو می‌پردازد. تنها سرنخی كه به دست می‌آورد، مردی به نام طاهر است كه زمانی پيشكار پدرش بوده و اكنون دارای تشكيلاتی است و در يک حجره مشغول به كار است. سحر به ملاقات طاهر می‌ر‌ود و طاهر برای او شرح می‌دهد كه با آغاز انقلاب، فيروزه به خارج رفت. او همچنين به سحر قول می‌دهد كه پدر او را پيدا خواهد كرد؛ اما این آشنایی منجر به اتفاقاتی می‌شود که سحر را وارد چالش‌های جدی در یک رابطه نامعقول و اجباری می‌کند. این داستان فیلم «عشق طاهر» ساخته محمدعلی نجفی است که توانست او را بیشتر به مخاطبان بشناساند و بعد از حضورهای کوتاه و حاشیه‌ای، گامی درخور محسوب می‌شد. او سپس با داود میرباقری در «مسافر ری» همراه شد که نتیجه همکاری در نمایش پربیننده «دندون طلا» بود و این همکاری در چند اثر دیگر هم تکرار شد؛ هرچند هیچ‌یک نتوانستند به اندازه همان نمایش برایش اندوخته هنری به همراه داشته باشند؛ حتی نسخه ویدئویی این کار در قالب مجموعه‌ای برای شبکه خانگی هم آن محبوبیت را پیدا نکرد. بازی در «آب و آتش» ساخته فریدون جیرانی ثابت کرد که او می‌تواند در نقش‌های فرعی هم اگر حرفی برای گفتن داشته باشند، بدرخشد و این رویه را در کارهای بسیاری از او شاهد بودیم. فیلم سینمایی «نگین» به کارگردانی اصغر هاشمی هم از همین نوع کارها بود که او را در یک نقش مکمل مناسب و متناسب قرار داد. بهناز جعفری کمتر نقش‌های اصلی را داشته و اگرچه پتانسیل این اتفاق در او بسیار هست؛ اما عمده آثارش محدود به مکمل‌های جان دار و پرقدرت بوده‌اند که می‌توان به راحتی ادعا کرد، بخشی قابل توجه از این قدر و قیمتی که آن‌گونه نقش‌ها یافته‌اند، متاثر از توانایی‌های ویژه او در شکل‌دادن به اندیشه نویسنده و کارگردان است. او معتقد است که ایجاد تفاوت در نقش‌ها کار دشواری است و نیاز به تحلیل درست نقش دارد؛ از همین رو در یکی از مصاحبه‌هایش در این رابطه گفت: «به تازگی مد شده است بازیگران سینما برای رهایی از تکراری که گریبان بازی‌های‌شان را گرفته به بازی در تئاتر روی آورده یا نقش آدم‌های درب و داغان را ایفا کنند؛ اما من فکر می‌کنم مشکل گروهی از هنرپیشه‌ها نه شبیه‌بودن نقش‌ها که عدم توانایی آنها در ایفای درست حتی دو نقش کاملا شبیه به هم است. برای مثال، نگاهی بیندازیم به بازی‌های هنرمندانی مثل ژاله صامتی، گلاب آدینه یا فرشته صدرعرفایی که همواره در حتی کلیشه‌ای‌ترین نقش‌ها هم به گونه‌ای طبیعی و قابل‌باور ایفای نقش می‌کنند تا بفهمیم بازیگری چه هنر ظریفی است و چقدر به تبحر نیاز دارد». این اتفاقی است که در کارنامه جعفری زیاد به چشم می‌خورد و او اگرچه قالب‌هایی کلیشه‌ای همچون زنانی از سطح اجتماعی پایین را چندبار ایفا کرده اما هر یک از آنها مستقل از هم هستند و نمی‌توان کپی دست‌چندم از همدیگر دانست. جعفری درباره چگونگی نزدیک‌شدنش به نقش‌ها در یکی از گفت‌وگوهایش عنوان کرد: «من گوشه‌ای از وجودم دو تا سیم لخت دارم که بعضی وقت‌ها روی هم می‌افتد و اتصالی می‌کند، آن وقت شخصیتی سرتق دارم. انرژی و زمینه نقش‌هایی که بازی کرده‌ام را داشته‌ام که توانسته‌ام از عهده آنها بربیایم. شاید به خاطر میمیک صورت و... هم باشد که نقش‌های منفی یا شخصیت‌های مبارزه‌جو را به من پیشنهاد می‌دهند. خودم هم همیشه از نقش‌های خاص منفی لذت برده‌ام؛ چون جای کار دارد و به راحتی نمی‌توان از پس آن برآمد. دوست دارم نبض نقش‌های منفی را بگیرم و ببینم که از این دنیا چه می‌خواهند. من عزمم را جزم کرده‌ام که با تمام وجود به نقشم خون و جان بدهم و آن را زندگی کنم تا ردپای خوب و به‌یادماندنی داشته باشد. این در یاد ماندن خیلی سخت است و تمام این سختی‌هاست که از من یک دختر سرتق و یاغی نشان می‌دهد. فکر می‌کنم باید آن‌قدر یگانه و خاص نقش را بازی کنم که هر کس می‌بیند، بگوید فقط خود دیوانه‌اش می‌توانست این نقش را بازی کند». بهناز جعفری به خاطر ویژگی‌های خاصی که در بازی‌هایش دیده می‌شود بیشتر از سوی کارگردان‌هایی دعوت به کار شده است که ارزشی متفاوت برای واگذاری نقش به هنرپیشه‌ها قائل هستند و به همین علت در کارنامه این بازیگر همکاری با چهره‌هایی چون کیانوش عیاری، زنده‌یاد ایرج کریمی، داود میرباقری، فریدون جیرانی، سید ضیاءالدین دری و بهمن فرمان‌آرا از نسل قدیم و هومن سیدی، هاتف علیمردانی، سیاوش اسعدی و رضا درمیشیان از نسل جدید به چشم می‌خورد. او در سال‌های اخیر به نوعی پرکارتر شده که البته ناشی از تغییر رویکرد سینماگران ما به مقوله فیلم و بازیگری است و داستان‌ها به جای قهرمان‌محوری، شخصیت محور و تعدد نقش‌ها در فیلم‌ها بیشتر شده‌اند. 

ارسال دیدگاه شما

روزنامه در یک نگاه
هفته نامه سرافرازان
ویژه نامه
بالای صفحه